زبانشناسی عمومی
الهه فتحیان؛ مهرداد نغزگوی کهن
دوره 16، شماره 2 ، شهریور 1403، صفحه 32-1
چکیده
همۀ جوامع برای ارجاع به خویشاوندان و مورد خطاب قرار دادن آنها از اصطلاحات خویشاوندی استفاده میکنند. اغلب بررسیهای انجام شده در زمینه روابط خویشاوندی، بر پایۀ روابط نسبی و سببی صورت گرفتهاند و به این نکته توجه نشده است که در برخی از جوامع، روابط خویشاوندی براساس معیارهایی به غیر از معیارهای نسبی و سببی تعریف میشوند. درواقع، ...
بیشتر
همۀ جوامع برای ارجاع به خویشاوندان و مورد خطاب قرار دادن آنها از اصطلاحات خویشاوندی استفاده میکنند. اغلب بررسیهای انجام شده در زمینه روابط خویشاوندی، بر پایۀ روابط نسبی و سببی صورت گرفتهاند و به این نکته توجه نشده است که در برخی از جوامع، روابط خویشاوندی براساس معیارهایی به غیر از معیارهای نسبی و سببی تعریف میشوند. درواقع، مسیرهای تبارشناختی، نمیتوانند این دانش فرهنگی را نشان دهند. در رویکرد تحلیلی اتخاذ شده در پژوهش حاضر، اصطلاحات خویشاوندی بهعنوان عناصری فرهنگی در نظر گرفته شدهاند. در این روش، نقشههای خویشاوندی بدون ارجاع به روابط تبارشناختی امکان بازشناسایی مفاهیم خویشاوندی نخستین را فراهم میکنند و بهاینترتیب قادر به نمایاندن تفاوتهای فرهنگی هستند. چارچوب بهکاررفته در این پژوهش، پایه و اساس جامعی برای مطالعۀ مقابلهای نظامهای خویشاوندی به دست میدهد. در پژوهش حاضر، نقشۀ اصطلاحات خویشاوندی فارسی در دورههای ایرانی باستان، ایرانی میانه و ایرانی نو به دست داده شده است. در نقشهها، گره آغازین «من» در مرکز قرار دارد و اصطلاحات خویشاوندی نخستین نسبت به این مفهوم شناسایی شدهاند. بررسی و مقایسۀ درزمانی نقشههای اصطلاحات خویشاوندی فارسی در سه دورۀ مذکور نشان میدهد در دورۀ میانه، جنس دستوری از بین رفته است؛ اما جنسیت بیولوژیکی همچنان حفظ شده است. در این دوره، برخی اصطلاحات خویشاوندی حذف و برخی اضافه شدهاند. در دورۀ فارسی نو نیز شاهد افزایش تعداد اصطلاحات خویشاوندی، وامگیری از زبانهای دیگر، رواج کاربرد اصطلاحات خویشاوندی دو تکواژی و کاهش اهمیت جنسیت بیولوژیکی در بیان روابط خویشاوندی هستیم.
رده شناسی زبان
والی رضایی؛ مهدیه عباس پور
دوره 16، شماره 2 ، شهریور 1403، صفحه 53-33
چکیده
مطالعه حاضر با اتخاذ رویکردی ردهشناختی، به بررسی تطبیقی واژگان مرتبط با اعضای بدن در زبانهای فارسی و انگلیسی میپردازد. هدف این پژوهش، بررسی وجوه اشتراک و افتراق این دو زبان در نامگذاری و طبقهبندی اندامهای تحتانی بدن انسان و همچنین ارزیابی اعتبار جهانیهای زبان در این حوزه است. یافتهها حاکی از آن است که زبانهای فارسی ...
بیشتر
مطالعه حاضر با اتخاذ رویکردی ردهشناختی، به بررسی تطبیقی واژگان مرتبط با اعضای بدن در زبانهای فارسی و انگلیسی میپردازد. هدف این پژوهش، بررسی وجوه اشتراک و افتراق این دو زبان در نامگذاری و طبقهبندی اندامهای تحتانی بدن انسان و همچنین ارزیابی اعتبار جهانیهای زبان در این حوزه است. یافتهها حاکی از آن است که زبانهای فارسی و انگلیسی، علیرغم تفاوتهای زبانی و فرهنگی، در طبقهبندی کلی اندامهای تحتانی بدن انسان اشتراکات قابلتوجهی دارند. در هر دو زبان، شش بخش اصلی برای این اندامها شناسایی میشود، اما در جزئیات نامگذاری و طبقهبندی تفاوتهایی مشاهده میگردد. این تفاوتها میتواند نشانگر تأثیر فرهنگ و جهانبینی هر زبان بر درک و توصیف بدن باشد. همچنین، بررسی جهانیهای زبان نشان میدهد اکثر جهانیها در هر دو زبان صدق میکنند، اما نامگذاری مجزای انگشتان دستوپا، در زبان فارسی صدق نمیکند. این یافتهها مؤید این نکته است که زبانها، در عین داشتن اشتراکات، میتوانند نظامهای معنایی متفاوتی برای توصیف بدن انسان داشته باشند.
معنا شناسی
سید محمد حسینی معصوم؛ مرجان اکبری
دوره 16، شماره 2 ، شهریور 1403، صفحه 82-55
چکیده
نشانهمعناشناسی گفتمانی علمی است که به مطالعه فرآیندی زبان میپردازد. این علم نشانه را بهعنوان مبدأ و معنا را مقصد کار خود در نظر میگیرد. نشانهمعناشناسی گفتمان را بهعنوان حوزه کاری خود برمیگزیند. ازآنجاییکه ادبیات از نمونههای گفتمانهای پویاست، نشانهمعناشناسی گفتمانی با بررسی عناصر دخیل در این گفتمانها و روابط ...
بیشتر
نشانهمعناشناسی گفتمانی علمی است که به مطالعه فرآیندی زبان میپردازد. این علم نشانه را بهعنوان مبدأ و معنا را مقصد کار خود در نظر میگیرد. نشانهمعناشناسی گفتمان را بهعنوان حوزه کاری خود برمیگزیند. ازآنجاییکه ادبیات از نمونههای گفتمانهای پویاست، نشانهمعناشناسی گفتمانی با بررسی عناصر دخیل در این گفتمانها و روابط بین این عناصر، به کشف فضاهای معنایی مخفی میپردازد. پژوهش حاضر در پی بررسی فرآیند تولید معنا و نظامهای گفتمانی مؤثر در این فرآیند در عناصر داستانی زال و رودابه شاهنامه فردوسی بر اساس رویکرد نشانهمعناشناسی گفتمانی است. در بررسی این روایت مشخص شد که سوژه کنشی به جهت کسب ارزش و رفع نقصان خواهان داشتن فرزند است؛ اما رفع این نقصان باعث اولین تنش و چالش در سیر روایت میشود. سوژه با طرد نوزاد سپیدموی که مغایر با هنجارهای اجتماعی است، سعی در رفع چالش دارد، اما طرد فرزند چالشهای بیشتری را پیش روی کنشگر اصلی و حتی دیگر کنشگران روایی قرار میدهد. در واقع، طرد فرزند در این روایت امکان اضمحلال معنا را فراهم میسازد. دراینبین، آنچه جریان معناسازی را تداوم میبخشد تبدیلشدن سوژه کنشی به سوژه شوشی و تغییر فضای روایت به فضایی حسی-ادراکی است. در واقع، حکیم فردوسی با استفاده از راهکارهای عاطفی و بهرهبردن از نظامهای معنایی از قبیل کنش، شوش، بوش، تخیل و اسطوره جریان معناسازی را تداوم میبخشد.
رده شناسی زبان
حامد مولایی کوهبنانی؛ حسین بازوبندی
دوره 16، شماره 2 ، شهریور 1403، صفحه 106-83
چکیده
تحلیل مقابلهای که الگوهای اولیه آن بر پایه زبانشناسی ساختگرا شکلگرفته عمدتاً به بررسی سطوح دشواری جنبههای واجی، صرفی و نحوی زبانها میپردازد تا از طریق تأکید بر تفاوتهای بین زبانها، آموزش زبان دوم را تسهیل کند. در پژوهش حاضر با تکیه بر سه معیار جهانیِ ردهشناختی سعی شده تحلیلی مقابلهای از ساختار هجای فارسی و کرهای ...
بیشتر
تحلیل مقابلهای که الگوهای اولیه آن بر پایه زبانشناسی ساختگرا شکلگرفته عمدتاً به بررسی سطوح دشواری جنبههای واجی، صرفی و نحوی زبانها میپردازد تا از طریق تأکید بر تفاوتهای بین زبانها، آموزش زبان دوم را تسهیل کند. در پژوهش حاضر با تکیه بر سه معیار جهانیِ ردهشناختی سعی شده تحلیلی مقابلهای از ساختار هجای فارسی و کرهای ارائه شود تا از این طریق اطلاعاتی برای علاقهمندان به یادگیری زبان کرهای، بهعنوان زبان دوم، فراهم گردد. گسترش صنعت موسیقی، فیلم و سریالهای کرهای نقش اصلی در ایجاد علاقه به زبان و فرهنگ کرهای در ایران را داشته و این تأثیر بهویژه روی نوجوانان و جوانان به حدی بوده است که برخی را به سمت یادگیری زبان کرهای سوق داده است. ازاینرو، انجام پژوهشهای مقابلهای بین فارسی و کرهای میتواند در این زمینه راهگشا باشد. نتایج پژوهش نشان میدهد هر دو زبان دارای واکههای ساده مشابه هستند که اجازه حضور در جایگاه قله هجا را دارند و محدودیتی در این مورد دیده نمیشود. همچنین، با مقایسۀ 22 همخوان کرهای و 23 همخوان فارسی مشخص شد که در هر دو زبان محدودیتهایی برای ورود برخی همخوانها در برخی جایگاههای هجا وجود دارد که هیچکدام مشابه با هم نیستند. نتایج مربوط به نحوۀ همنشینی واجها بهمنظور ساخت هجا براساس جهانیها در دو زبان نیز نشان داد در فارسی برای ساخت هجای غیرمسطح، هسته و پایانه با هم یک سازه میسازند و سپس با آغازه ترکیب میشوند. این در حالی است که در کرهای، آغازه و هسته با هم تشکیل سازه داده و سپس با پایانه ادغام میشوند. علاوه بر این، بخش دیگری از نتایج نشان میدهد فارسی دارای ساختار هجایی CV(CC) است؛ درحالیکه کرهای ساختار هجایی CVC(C) دارد.
واج شناسی
بشیر جم
دوره 16، شماره 2 ، شهریور 1403، صفحه 127-107
چکیده
جایگزینی یک واجِ زبان وامدهنده با نزدیکترین آوای موجود در زبان وامگیرنده «جایگزینی واج» نامیده میشود. زبانهای انگلیسی و عربی بهطور مشترک دارای واکههای افراشتۀ کوتاه /I/ و /U/ هستند که زبان فارسی فاقد آنهاست. هدف این پژوهش توصیفی-تحلیلی که در چارچوب نظریۀ بهینگی(پرینس و اسمولنسکی، 1993 /2004) انجام شده، مقایسه و تبیین چگونگی ...
بیشتر
جایگزینی یک واجِ زبان وامدهنده با نزدیکترین آوای موجود در زبان وامگیرنده «جایگزینی واج» نامیده میشود. زبانهای انگلیسی و عربی بهطور مشترک دارای واکههای افراشتۀ کوتاه /I/ و /U/ هستند که زبان فارسی فاقد آنهاست. هدف این پژوهش توصیفی-تحلیلی که در چارچوب نظریۀ بهینگی(پرینس و اسمولنسکی، 1993 /2004) انجام شده، مقایسه و تبیین چگونگی جایگزینی این دو واکه در وامواژههای انگلیسی و عربی است. یافتههای پژوهش پیشِ رو نشان میدهد دو واکه کوتاه /I/ و /U/ در وامواژههای انگلیسی به ترتیب به نزدیکترین واکهها یعنی واکههای افراشتۀ کشیده [i] و [u] تبدیل میشوند. ولی این دو واکه کوتاه در وامواژههای عربی به ترتیب به واکههای نیمافراشتۀ کوتاه [e] و [o] تبدیل میشوند؛ زیرا شیوۀ تلفظ دو واکه کوتاه /I/ و /U/ به نشانههای نویسهای کسره و ضمه در زبان فارسی بستگی دارد؛ درحالیکه کسره و ضمه در زبان عربی به ترتیب بهصورت دو واکه افراشته کوتاه /I/ و /U/ تلفظ میشوند، در زبان فارسی به ترتیب بهصورت دو واکه نیمافراشتۀ کوتاه [e] و [o] تبدیل میشوند. بنابراین تحلیل تلفظ کسره و ضمه با بهرهگیری از محدودیتهای نویسهای که به اطلاعات نویسهای دسترسی دارند انجام شد. این محدودیتها ایجاب میکنند که کسره و ضمه در زبان فارسی همیشه به ترتیب باید بهصورت [e] و [o] تلفظ بشوند.
زهرا حاجیباقری؛ مهینناز میردهقان فراشاه
دوره 16، شماره 2 ، شهریور 1403، صفحه 159-129
چکیده
آزمون تعیین سطح، آزمونی است با هدف فراهم کردن اطلاعات که با توجه به تواناییهای زبانآموزان، سطح مناسب آنها را در یک دورۀ آموزشی مشخص میکند. با توجه به پیشرفت سریع فناوری و کاربرد آن در حوزۀ آموزش، رویکرد آزمونسازی از آزمون مبتنی بر قلم و کاغذ به آزمون مبتنی بر رایانه تغییر یافته است. هدف پژوهش حاضر طراحی آزمون تعیین سطح آنلاینی ...
بیشتر
آزمون تعیین سطح، آزمونی است با هدف فراهم کردن اطلاعات که با توجه به تواناییهای زبانآموزان، سطح مناسب آنها را در یک دورۀ آموزشی مشخص میکند. با توجه به پیشرفت سریع فناوری و کاربرد آن در حوزۀ آموزش، رویکرد آزمونسازی از آزمون مبتنی بر قلم و کاغذ به آزمون مبتنی بر رایانه تغییر یافته است. هدف پژوهش حاضر طراحی آزمون تعیین سطح آنلاینی است که از اعتبار لازم برای تعیین سطح مناسب فارسیآموزان در مراکز آموزشی و همچنین وب- اپلیکیشن در دست طراحی (برای آموزش زبان فارسی به غیرفارسیزبانان) برخوردار باشد. این آزمون براساس محتوای مجموعۀ دوازدهجلدی آموزشی «فراز فارسی» (میردهقان فراشاه و همکاران، 1402) و برای سه زیرمهارت واژه، دستور و کارکرد تهیه و بهصورت آزمایشی اجرا شده است. برای اجرای آزمون، از میان محیطهای آزمونساز آنلاین موردبررسی، «دیجیفرم» با توجه به ویژگیهای برتر ازجمله امکان نمایش تصویر آزموندهنده و امنیت بالاتر انتخاب شد. بهمنظور تعیین پایایی، لینک شرکت در آزمون از طریق یک گروه تلگرامی در اختیار 178 نفر از فارسیآموزان غیرفارسیزبان مرکز آزفای دانشگاه شهید بهشتی قرار گرفت. تحلیل دادههای حاصل، با استفاده از فرمول 20 کودر و ریچاردسون پایایی 0.93 آزمون را نشان داد. در تعیین روایی محتوایی آزمون، پرسشنامۀ 10 گویهای تهیه شده در اختیار 20 نفر از مدرسان (18 زن و 2 مرد) مجموعۀ آموزشی فراز قرار داده شد. همۀ مدرسان دارای مدرک کارشناسی ارشد یا دانشجوی دکتری آزفا و با سابقۀ تدریس بیش از پنج سال بودند. نتایج این پرسشنامه نمایانگر روایی محتوایی مطلوب آزمون میباشد.