جواد قنبری بگلر؛ محمود الیاسی؛ علی ایزانلو
چکیده
کرمانجی مهمترین گونه زبان کردی است که علاوه بر کشورهای ترکیه، عراق، سوریه، و برخی از مناطق کردنشین غرب ایران، در استان خراسان شمالی و نیز در شمال غربی استان خراسان رضوی بدان تکلم می شود. اهالی روستای بیگلر در جنوب شهرستان قوچان همچون بسیاری از روستاهای دیگر این منطقه به یکی از گویش های این زبان سخن میگویند. از آنجایی که گویش کرمانجی ...
بیشتر
کرمانجی مهمترین گونه زبان کردی است که علاوه بر کشورهای ترکیه، عراق، سوریه، و برخی از مناطق کردنشین غرب ایران، در استان خراسان شمالی و نیز در شمال غربی استان خراسان رضوی بدان تکلم می شود. اهالی روستای بیگلر در جنوب شهرستان قوچان همچون بسیاری از روستاهای دیگر این منطقه به یکی از گویش های این زبان سخن میگویند. از آنجایی که گویش کرمانجی روستای بیگلر نسبت به سایر گونه های کردی کرمانجی رایج در منطقه تفاوت های بارزی دارد، در این پژوهش تلاش شده است تا این تفاوت ها مورد بررسی قرار گیرد. دراین مقاله پس از بررسی این تفاوت ها به عوامل بیرونی و درونی تغییرات صورت گرفته نیز اشاره شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد این گویش از سایر گویش های کرمانجی مناطق مجاور به لحاظ آوایی، ساخت واژی و نحوی متفاوت است، و اینکه زبان های دیگر رایج در منطقه یعنی ترکی و فارسی از جمله مهمترین عوامل برون زبانی به وجود آمدن این تغییرات بوده اند. علاوه بر آن مشخص گردید که در این میان، زبان ترکی بیشترین تأثیر را در ایجاد این تغییرات داشته است و تأثیر زبان فارسی در درجه دوم اهمیت قرار دارد. همچنین از جمله مهم-ترین تغییرات درون زبانی این گویش می توان به از بین رفتن تمایز میان شکل حال و گذشته فعل متعدی در این گویش در مقایسه با دیگر گویش های کرمانجی خراسانی اشاره کرد.
شهلا رقیب دوست؛ امید آزاد
چکیده
محمولها، واژهها یا گروههای واژگانی هستند که به مثابه مهمترین بخش معناشناختی جمله تلقیمیگردند. در جستار حاضربا الهام از پژوهشی مشابه که از سوی منویلیدو، آلمیدا، شوارتزو نر (2009) انجامپذیرفتهاست به بازکاوی ماهیت اختلال بیماران آلزایمر فارسیزبان در درک جملات حاوی محمولهای روانشناختی پرداختیم. از این رو، بهطور ...
بیشتر
محمولها، واژهها یا گروههای واژگانی هستند که به مثابه مهمترین بخش معناشناختی جمله تلقیمیگردند. در جستار حاضربا الهام از پژوهشی مشابه که از سوی منویلیدو، آلمیدا، شوارتزو نر (2009) انجامپذیرفتهاست به بازکاوی ماهیت اختلال بیماران آلزایمر فارسیزبان در درک جملات حاوی محمولهای روانشناختی پرداختیم. از این رو، بهطور مشخص بر ویژگی تخصیص نقش تتا در سه نوع محمول تمرکزکردیم. دستهٔ اول، محمولهایی را شاملمیشود که تجلی موضوعی آنها نمایانگر ترتیب پایگانی نقشهای تتا میباشد ( همچون بازیکردن)؛ دستهٔ دوم محمولهای روانشناختیای هستند که تجلی موضوعی آنها، ناقض تجلی موضوعی مرسوم است (همچون ترسیدن) و نوع سوم محمولهای روانشناختیای را دربرمیگیرد که از ترتیب پایگانی نقشهای تتا تخطیمیکنند (همچون خشنودکردن). پژوهش حاضر از نوع مورد– شاهد است و آزمودنیهای پژوهش شامل دو بیمار آلزایمری یکزبانهٔ فارسیزبان و 5 فرد سالم کهنسال بودند که از لحاظ سن، مدرکِ تحصیلی، محل سکونت و زبان مادری با یکدیگر همتا شدهبودند. تحلیل دادههای حاصل از انجام آزمون تکمیل جمله، مشخص ساخت که بیماران آلزایمر در درک جملات حاوی ساختار کانونی(دسته اول) مشکلی نداشتند، اما در درک جملات حاوی محمولهای روانشناختی( دسته دوم و سوم)، عملکرد بسیار ضعیفتری نسبت به گروه شاهد از خود نشاندادند. این نتایج، بیانگروجود اختلال بیماران آلزایمری در نگاشت بازنمایی نحوی بر بازنمایی معنایی و بهویژه در فرایند تخصیص نقشهای تتا به موضوعهای محمولهای روانشناختی است.
ایران محرابی ساری؛ محمد دبیرمقدم
چکیده
پژوهش حاضر در چارچوب نظریه انسجام هلیدی و حسن (1976)، توانایی سازماندهی روایی کودکان فارسی زبان را با به کارگیری روش تجربی- میدانی مورد بررسی و مقایسه قرار داده است. به این منظور، پانزده کودک، هشت پسر و هفت دختر چهار تا هفت سال در یک مهدکودک در غرب تهران انتخاب و گزینش شدند. سپس به منظور بررسی عملکرد این کودکان در سازماندهی گفتمان ازطریق ...
بیشتر
پژوهش حاضر در چارچوب نظریه انسجام هلیدی و حسن (1976)، توانایی سازماندهی روایی کودکان فارسی زبان را با به کارگیری روش تجربی- میدانی مورد بررسی و مقایسه قرار داده است. به این منظور، پانزده کودک، هشت پسر و هفت دختر چهار تا هفت سال در یک مهدکودک در غرب تهران انتخاب و گزینش شدند. سپس به منظور بررسی عملکرد این کودکان در سازماندهی گفتمان ازطریق بکارگیری ابزار انسجام دستوری، دو آزمون بازگویی و تولید داستان با استفاده از دو کتاب مصوّر کودک اجرا گردید و با درنظر گرفتن رشد انسجام دستوری، داستانهای آنها مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. هدف اصلی این تحقیق آن بوده است که با ارزیابی توانایی سازماندهی گفتمان روایی در کودکان فارسی زبان به شناخت و ارزیابی بهتری از توانش گفتمانی آنها دست یابیم. بر پایه یافتههای این تحقیق میتوان گفت که اولاً کودکان در هر سه گروه سنّی قادر به به کارگیری صحیح ابزارهای انسجام دستوری بهمنظور سازماندهی داستان های خود هستند. نتیجه دیگر این که تمامی گروه های سنّی از میان زیرمجموعههای انسجام دستوری (ارجاع، جانشینی، حذف) در هر دو آزمون بیشتر تمایل به کاربرد ارجاع دارند و در نهایت، عملکرد کودکان در آزمون بازگویی داستان در مقایسه با آزمون تولید داستان به لحاظ تعداد بندها و مؤلفههای انسجام دستوری متفاوت میباشد.
ابراهیم بدخشان؛ یادگار کریمی؛ رزیتا رنجبر
چکیده
در دستور زایشی اخیر دو دیدگاه عمده راجع به چگونگی نظام حالت دهی وجود دارد. دیدگاه چامسکیایی استاندارد این است که حالت توسط هسته ی دستوری به نزدیکترین گروه اسمی از طریق یک رابطه ی مطابقه اعطا می شود (بیکر 2010). در این رویکرد حالت به عنوان تجویز کننده ی گروههای اسمی، مفهومی کاملاً نحوی دارد و ارتباط مستقیمی بین حالتهای ساختاری و روابط ساختاری ...
بیشتر
در دستور زایشی اخیر دو دیدگاه عمده راجع به چگونگی نظام حالت دهی وجود دارد. دیدگاه چامسکیایی استاندارد این است که حالت توسط هسته ی دستوری به نزدیکترین گروه اسمی از طریق یک رابطه ی مطابقه اعطا می شود (بیکر 2010). در این رویکرد حالت به عنوان تجویز کننده ی گروههای اسمی، مفهومی کاملاً نحوی دارد و ارتباط مستقیمی بین حالتهای ساختاری و روابط ساختاری گروههای اسمی پذیرنده حالت ها وجود دارد. در دیدگاه دوم، حالت-دهی توسط قواعد پیکره ای و در بخش آوایی صورت میگیرد. در این رویکرد ارتباط مستقیمی بین حالت دهی و مطابقه برقرار نیست و سلسه مراتب ساختواژی، حالت گروههای اسمی را تعیین می کند. در این مقاله بر اساس داده هایی از زبان کردی (سنندجی و بانه ای) و با مقایسهی شباهتها و تفاوتهای این دو گونه-ی کردی از گویش کردی سورانی نشان خواهیم داد که در نظام حالتدهی گونههای مختلف از گویش سورانی از رویکردهای متفاوتی استفاده میشود.
سید محمد حسینی معصوم؛ زهرا رضایی
چکیده
نظریه ی واج شناسی لایه ای، دو نوع تکیه را متمایز می کند که عبارتند از تکیه واژگانی و تکیه زیروبمی. این مقاله به بررسی و تحلیل صوت شناختی تکیه ی زیروبمی در گفتار فارسی گویشوران فارسی مسلّط به زبان انگلیسی می پردازد. زبان شناسان همواره از پدیده ی تداخل زبانی که طی آن ویژگی های مختلف زبان اول عناصر متناظر در زبان دوم را تحت تأثیر قرار می ...
بیشتر
نظریه ی واج شناسی لایه ای، دو نوع تکیه را متمایز می کند که عبارتند از تکیه واژگانی و تکیه زیروبمی. این مقاله به بررسی و تحلیل صوت شناختی تکیه ی زیروبمی در گفتار فارسی گویشوران فارسی مسلّط به زبان انگلیسی می پردازد. زبان شناسان همواره از پدیده ی تداخل زبانی که طی آن ویژگی های مختلف زبان اول عناصر متناظر در زبان دوم را تحت تأثیر قرار می دهند. اما در این پژوهش تأثیر معکوس زبان دوم بر زبان اوّل مورد بررسی است که کمتر به آن توجه می شود. بر این اساس، با ارائه الگوی تکیه و مقایسه ی دو زبان انگلیسی و فارسی، گفتار فارسی افراد دوزبانه ی فارسی- انگلیسی از الگوی تکیه مورد تحلیل و مقایسه قرار می گیرد. در تحقیقات پیشین، الگوی تکیه ی زبان انگلیسی در هجاهای آغازین یا میانی کلمات یعنی الگوی تکیه ی چپ گرا و الگوی تکیه ی زبان فارسی در هجای پایانی کلمات یا الگوی تکیه ی راست گرا بیان شده است. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار پِرَت مورد تحلیل صوت شناختی قرار گرفت و در نهایت، الگوی تکیه ی گفتار فارسی افراد به تفکیک جنسیت ارائه شد. نتایج حاکی از تأثیرپذیری نسبی الگوی تکیه در تلفظ فارسی افراد مورد آزمایش از الگوی تکیه زبان انگلیسی بود و این تأثیر در زنان به مراتب بیشتر از مردان مشاهده شد.
ابراهیم کنعانی
چکیده
در پژوهشِ حاضر کارکرد نور در شعر سهراب سپهری بر اساس دیدگاه نشانه- معناشناختی، بررسی و تحلیل شده است. هدف اصلی از پژوهشِ پیش رو، بررسی وضعیت گفتمانی و تحولی نور در شعر سپهری با تکیه بر چهار دیوان شعر او با عنوانهای «شرق اندوه»، «مسافر»، «صدای پای آب» و «حجم سبز» میباشد. پرسشهای اصلی پژوهشِ پیشِ رو این است ...
بیشتر
در پژوهشِ حاضر کارکرد نور در شعر سهراب سپهری بر اساس دیدگاه نشانه- معناشناختی، بررسی و تحلیل شده است. هدف اصلی از پژوهشِ پیش رو، بررسی وضعیت گفتمانی و تحولی نور در شعر سپهری با تکیه بر چهار دیوان شعر او با عنوانهای «شرق اندوه»، «مسافر»، «صدای پای آب» و «حجم سبز» میباشد. پرسشهای اصلی پژوهشِ پیشِ رو این است که نور در شعر سپهری چه حالتهایی پیدا میکند، چگونه به جریان در میآید و گسترش مییابد؛ همچنین چگونه میتواند معناآفرینی کند؛ همچنین نور و همبستههای نوری با کدام نظامهای نشانه- معناشناسی ارتباط دارند؟ و آیا میتوان برای نظام نوری در شعر سپهری الگویی معرفی کرد. فرضیۀ ما این است که نور به عنوان یک ابژۀ معناساز عمل میکند و از طریق رابطۀ زنجیرهای حواس و در تعامل با حسهای مختلف دیداری، جسمانهای، لامسهای، بویایی و حسی- حرکتی معناآفرینی میکند. درواقع، نظام رخدادی و شوشی نور بستری را فراهم میآورد تا نظام زنجیرهای حسی شکل بگیرد. سوژه و ابژه در پرتو این نظام و در رابطهای ادراکی- حسی در تعامل با هم قرار میگیرند. نتیجۀ چنین فرایندی برخورداری شوشگر از حضوری استعلایی است. پژوهشِ حاضر با تحلیل نظام گفتمانی نوری توانسته الگویی را از چگونگی استحاله و استعلای گفتمان از منظر نور در شعر سپهری تبیین کند.
آیلین فیروزیان پور اصفهانی؛ فردوس آقاگل زاده؛ ارسلان گلفام؛ عالیه کرد زعفرانلو کامبوزیا
چکیده
ارتباط میان زبانشناسی، ترجمه و ایدئولوژی در دهههای اخیر نظر بسیاری از پژوهشگران را به خود جلب کرده است. محققان بر این باورند که هم زبان مبدأ و هم زبان مقصد دربرگیرنده ایدئولوژی پنهان میباشند و بنابراین به نحوی بر انتخابهای زبانی مترجمان تأثیر میگذارند. بنابراین، میتوان اذعان داشت که مترجمان بالقوه با مجهز بودن به ...
بیشتر
ارتباط میان زبانشناسی، ترجمه و ایدئولوژی در دهههای اخیر نظر بسیاری از پژوهشگران را به خود جلب کرده است. محققان بر این باورند که هم زبان مبدأ و هم زبان مقصد دربرگیرنده ایدئولوژی پنهان میباشند و بنابراین به نحوی بر انتخابهای زبانی مترجمان تأثیر میگذارند. بنابراین، میتوان اذعان داشت که مترجمان بالقوه با مجهز بودن به راهبردها، واژگان و ساختارهایی خاص به منظور انعکاس ایدئولوژی مد نظر خود و نیز مدیریت راهبردی بر اذهان مخاطبان خود، ممکن است آگاهانه یا ناآگاهانه تغییراتی را در صورتهای زبانی اعمال کنند. در این راستا در پژوهش حاضر سعی شده است که با بهره گرفتن از دستاوردهای رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی و الگوی نظری وندایک (2004) به کنکاش نقش راهبردها و ساختارهای نحوی، در چگونگی بازنمایی ایدئولوژی مترجمان فارسی پرداخته شود. بدین منظور این تحقیق در دو گام انجام شده است. در گام نخست، به بررسی گفتمانهای انگلیسی سیاسی- اجتماعی مکتوب رسانهای که در بازه زمانی سالهای 2015-2014 در ارتباط با ایران مطرحشده پرداخته و سپس جهتِ یافتن تغییرات نحوی ایدئولوژیک اعمالشده، در صدد مقایسه آنها با ترجمه فارسی مترجمان تلاش شده است. در گام نهایی، درصد راهبردهای نحوی ایدئولوژیک، محاسبه و نمونههای مستخرج ترجمههای فارسی بر اساس مربع ایدئولوژیک وندایک مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایج یافتشده به آشکارسازی نقش بسزای ساختارها و راهبردهای نحوی بکار بستهشده، به ویژه حذف و اضافه، در جهت بازنمایی ایدئولوژی مترجمان فارسی اشاره دارد.
عالیه کرد زعفرانلو کامبوزیا؛ فرزانه تاج آبادی؛ آیلین فیروزیان پور اصفهانی
چکیده
حذف از جمله فرآیندهای واجی رایج در زبانها است که در آن یک یا چند مشخصة آوایی در یک موضع مشخص حذف میشود. این بافت خاص میتواند در یک واژة بسیط وجود داشته باشد یا در اثر یک فرایند ساختواژی همچون ترکیب یا وندافزایی ایجادشود. هدف مقاله حاضر این است که در چارچوب نظریة بهینگی به بررسی فرآیند حذف در زبان فارسی گفتاری بپردازد و ...
بیشتر
حذف از جمله فرآیندهای واجی رایج در زبانها است که در آن یک یا چند مشخصة آوایی در یک موضع مشخص حذف میشود. این بافت خاص میتواند در یک واژة بسیط وجود داشته باشد یا در اثر یک فرایند ساختواژی همچون ترکیب یا وندافزایی ایجادشود. هدف مقاله حاضر این است که در چارچوب نظریة بهینگی به بررسی فرآیند حذف در زبان فارسی گفتاری بپردازد و به سؤالات زیر پاسخ دهد: 1. فرآیند حذف در زبان فارسی معیار در چه بافتهایی صورت میگیرد؟ 2. کدام همخوانها و واکهها بیشتر در معرض حذف قرار دارند؟ 3. نوع و مقولة واژگانی کلماتی که حذف در آنها صورت میگیرد، کدام است؟ به این منظور 881 داده از فارسی معیار که در آنها فرایند حذف صورت گرفته مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این تحقیق نشان میدهد که همخوانها بیش از واکهها در معرض حذف هستند و در این میان سهم همخوانهای انسدادی و واکههای کوتاه /a,e,o/ بیشتر است. همچنین کلماتی با مقولة واژگانی اسم و ساخت مشتق بیشتر در معرض حذف قرار دارند و در نهایت اینکه کلمات دوو سه هجایی گرایش بیشتری به سوی حذف داشته و هجای پایانی واژه مناسبترین بافت برای اعمال فرایند حذف است.
محمد جواد هادی زاده؛ محمد جواد مهدوی؛ رضامراد صحرایی؛ علی علیزاده
چکیده
یکی از روشهای موفق آموزش زبان ارتباطی، روش یادگیری تکلیفمحور است که مزایای کار گروهی و تعامل کلاسی را همزمان با مؤلفههای مثبت توجه به صورتهای دستوری در خود دارد. در زبان فارسی پژوهشهای مستقل اندکی دربارۀ روش تکلیفمحور انجام شده است؛ اما در زبان انگلیسی پژوهشهای پر شمار و گوناگونی دربارۀ میزان تأثیرگذاری روش تکلیفمحور ...
بیشتر
یکی از روشهای موفق آموزش زبان ارتباطی، روش یادگیری تکلیفمحور است که مزایای کار گروهی و تعامل کلاسی را همزمان با مؤلفههای مثبت توجه به صورتهای دستوری در خود دارد. در زبان فارسی پژوهشهای مستقل اندکی دربارۀ روش تکلیفمحور انجام شده است؛ اما در زبان انگلیسی پژوهشهای پر شمار و گوناگونی دربارۀ میزان تأثیرگذاری روش تکلیفمحور صورت گرفته است. این مقاله، پس از بیان اهمیت روش تکلیفمحور، با گزینش سه نوع تکلیف پر کاربرد در متون آزفا (انشای کوتاه، بازنویسی متن و بررسی اختلاف تصاویر) و ثبت تعاملهای 16 فارسیآموز بنیاد سعدی، از طریق مطالعهی بخشهای زبانمند و فراگفتار هر یک از آنان، هنگام اجرای گروهی این تکلیفها، میکوشد میزان تأثیر هر یک از این تکلیفها را در جلب توجه زبانآموزان به صورتهای دستوری بررسی کند و برایندی از کاربست عملی روش تکلیفمحور در کلاس درس و مزایای آن بهدست دهد. نتایج این پژوهش نشان میدهد که انجام تکلیف به صورت گروهی در ارتقای توانش دستوری زبانآموزان آشکارا تأثیر مثبت دارد؛ بازخورد مثبت یا منفیای که زبانآموزان در تعامل با یکدیگر ارائه میکنند، در بیشتر موارد سازنده است؛ منجر به تصمیمگیری صحیح میشود و زبانآموزان بر مقولههای دستوریای که در قالب تکلیف فرا میگیرند، مسلطترند. از میان انواع گوناگون تکلیف، بازنویسی متن به دلیل قابلیت بازطراحی برای توجه به صورتهای دستوری مختلف و بازتاب مشخصتر مقولههای دستوری هدف در آن، برای آموزش دستور از مناسبترین گزینههاست.
حامد مولایی کوهبنانی؛ علی علیزاده؛ شهلا شریفی
چکیده
در این پژوهش به دنبال معرفی روشی جدید برای توجیه ترتیب سازهای عناصر بند در زبان فارسی هستیم. به این منظور دستور نقشگراگفتمانی (2008) به عنوان جدیدترین دستور نقشگرا چارچوب اصلی این پژوهش را تشکیل میدهد. این دستور برخلاف اصول ردهشناختی گرینبرگ (1963) از روشی پویا برای تعیین ترتیب سازهای استفاده میکند. روش ترتیب قرارگیری ...
بیشتر
در این پژوهش به دنبال معرفی روشی جدید برای توجیه ترتیب سازهای عناصر بند در زبان فارسی هستیم. به این منظور دستور نقشگراگفتمانی (2008) به عنوان جدیدترین دستور نقشگرا چارچوب اصلی این پژوهش را تشکیل میدهد. این دستور برخلاف اصول ردهشناختی گرینبرگ (1963) از روشی پویا برای تعیین ترتیب سازهای استفاده میکند. روش ترتیب قرارگیری سازهها در این دستور به گونهایست که هیچ جایگاهی از قبل برای عنصر خاصی از زبان تعیینشده نیست بلکه جایگاه هر عنصر براساس لایهای که در آن تولید میشود، نقش کاربردی و معنایی آن (بافت زبانی) و با توجه به سایر عناصر بالادستی آن در سلسله مراتب لایههای دو سطح بینافردی و بازنمودی تعیین میگردد. علاوه بر این، در این دستور قواعدی برای تعیین ترتیب سازهها معرفی شده است که نه تنها به تعیین ترتیب عناصر بند کمک میکند بلکه برای تعیین عناصر تشکیل دهندۀ گروه و واژه نیز کاربرد دارد؛ با این وجود هدف پژوهش حاضر تنها تعیین ترتیب سازههای فارسی در سطح بند است. دستور نقشگرا گفتمانی چهار جایگاه مطلق آغازی، دومین، میانی و پایانی و تعدادی جایگاه نسبی را برای سازههای تشکیلدهندۀ بند در نظر میگیرد؛ طبق روش بالا به پایین این دستور، هر زمان یکی از این چهار جایگاه مطلق اشغال شود جایگاههای نسبی آن میتوانند پذیرای عنصر دیگری شوند. با درنظر گرفتن چهار جایگاه در این دستور شرایطی ایجاد میشود که در ازای هر روساخت دستوری طبق اصول ردهشناختی گرینبرگ، 14 ترتیب سازهای محتمل وجود خواهد داشت. به عبارتی، در مقابل 6 ترتیب سازهای گرینبرگ یعنی SOV,SVO,OVS,OSV,VOS,VSO، در این دستور 84 احتمال وجود دارد. نتایج این پژوهش حاکی از کارایی اصول این دستور برای تعیین ترتیب سازهای بند فارسی به عنوان زبانی با ترتیب سازهای آزاد است. از طرف دیگر، با توجه به آنکه در این دستور اعتقادی به وجود حرکت سازهای نیست میتوان -با استدلالهای نقشی- آزادی سازههای بند فارسی را (به عنوان نتیجۀ نیت کاربردی گوینده) به صورت پایهزایشی توجیه کرد. به همین منظور، در بخش آخر پژوهش یکی از انواع قلب نحوی نیز ( قلب تحوی کوتاهبرد چپگرای فارسی) به عنوان فرایندی پربسامد برمبنای ملاحظات کاربردی (نه نحوی) دستور نقشگراگفتمانی مورد بررسی قرار می گیرد.
سید مهدی ساداتی نوش آبادی؛ مهدی سبزواری؛ نرجس بانو صبوری؛ مزدک انوشه
چکیده
در این مقاله رد وابسته در زبان فارسی بر اساس دو رویکرد پیشنهادی در برنامهی کمینهگرا به نامهای «حرکت کنارهای» و «ادغام متقارن» تحلیل میشود. این مقاله ادعا میکند که رویکرد «حرکت کنارهای» با قائل شدن به حرکت کنارهای یک گروه اسمی از بند ادات به بند اصلی جمله جهت بازبینی و ارزشگذاری مجدد مشخصهی حالت خود، ...
بیشتر
در این مقاله رد وابسته در زبان فارسی بر اساس دو رویکرد پیشنهادی در برنامهی کمینهگرا به نامهای «حرکت کنارهای» و «ادغام متقارن» تحلیل میشود. این مقاله ادعا میکند که رویکرد «حرکت کنارهای» با قائل شدن به حرکت کنارهای یک گروه اسمی از بند ادات به بند اصلی جمله جهت بازبینی و ارزشگذاری مجدد مشخصهی حالت خود، با مبانی برنامه کمینهگرا مبنی بر حذف شدن مشخصههای تعبیرناپذیر پس از ارزشگذاری آنها، در تضاد است. استفاده از رویکرد «ادغام متقارن» و پذیرش رد وابسته بهعنوان یک گروه اسمی مشترک بین بندهای ادات و اصلی جمله نیز با توجه به نمونههای زبانی از زبان فارسی که در آنها مشخصه های حالت مختلفی برای گروه اسمی مشترک در بندهای جمله وجود دارد، نمیتواند مبنای توضیح این پدیده نحوی قرار گیرد. شواهد تجربی از زبان فارسی، نشاندهنده ویژگیهای متفاوتی برای ساختارهای دارای رد وابسته است بهگونهای که گروه اسمی جابهجاشده میتواند دارای مشخصه حالت متفاوتی در هر دو بند جمله باشد و وجود ضمیر در جایگاه رد اصلی در جمله باعث بدساختی جمله نمیشود. این مقاله ادعا مینماید که شواهد تجربی از زبان فارسی باستان و میانه مبنی بر عدم وجود جملههای دارای رد وابسته در آنها و همچنین شواهد زبان فارسی نو مبنی بر ویژگیهای خاص این پدیده ، نشانگر این واقعیت است که زبان فارسی فاقد پدیده نحوی رد وابسته است و ساختارهایی از زبان فارسی نو که در آنها بهظاهر رد وابسته وجود دارد، نشاندهنده تغییرات تدریجی در زبان فارسی نو و پیدایش این نوع از ساختها است.
ساختواژه
طاهره افشار؛ علی روحی
چکیده
یکی از اساسیترین بخشهای زبانشناسی، صرف است که به مطالعه ساختمان واژه و تغییرات آن میپردازد. فرایند دوگانسازی یکی از فرایندهای صرفی زایاست، که در اکثر زبانهای شناختهشده، الگویی برای تولید واژة جدید محسوب میشود. این پژوهش قصد دارد گویش لری دهلرانی را از منظر دوگانساخت بر مبنای نظریه تصویرگونگی مورد ...
بیشتر
یکی از اساسیترین بخشهای زبانشناسی، صرف است که به مطالعه ساختمان واژه و تغییرات آن میپردازد. فرایند دوگانسازی یکی از فرایندهای صرفی زایاست، که در اکثر زبانهای شناختهشده، الگویی برای تولید واژة جدید محسوب میشود. این پژوهش قصد دارد گویش لری دهلرانی را از منظر دوگانساخت بر مبنای نظریه تصویرگونگی مورد بررسی قرار دهد. تصویرگونگی در این پژوهش با بهرهگیری از مدل ریگر (1998) از بُعد معنایی بررسی شده است. این پژوهش با استفاده از روش کتابخانهای- توصیفی و میدانی صورت گرفت. در روش میدانی با استفاده از مصاحبه و مشاهده، اطلاعات مورد نظر جمعآوری شدند. طبقهبندی معنایی دوگانساختها که در گویش لری دهلرانی بالغ بر 234 مورد، بود در جداولی مجزا، انجام و فراوانی آنها تعیین گشت. طبقهبندی معنایی به تفکیک براساس مفاهیم جمع، تکرار، کودک، گسترش، شدت، تداوم، دلبستگی،کوچک، ناهمگونی، آشفتگی، کمال، تحقیر و تضعیف و مفاهیم پرکاربرد دیگری چون کاهش، افزایش و توزیع، انجام گردید و درپایان، اطلاعات جمعآوریشده، مورد تجزیه و تحلیل واقع شد تا بدین ترتیب ویژگیهای معنایی دوگانساخت، در گویش لری دهلرانی بهعنوان یکی از گویشهای جنوب غرب ایران در چارچوب نظریه تصویرگونگی مورد بررسی قرار گیرد. نتایج بررسیها نشان داد که در گویش لری دهلرانی به استثنای مواردی که دوگانساخت علامت "جمع" محسوب میگردد، انواع دوگانساخت های تصویری وجود دارد، ولی میزان فراوانی انواع دوگانساخت در این گویش یکسان نمیباشند. بدین ترتیب که مفهوم افزایش با فراوانی 51 مورد و مفاهیم کوچک و تحقیر هر کدام با فراوانی 2 مورد به ترتیب بیشترین و کمترین میزان کاربرد را به خود اختصاص دادند.
عصب شناسی زبان
فهیمه نصیب ضرابی؛ محمود بی جن خان؛ حمید سلطانیان زاده؛ علی درزی
چکیده
مسألهای که در دو دههی اخیرِ مطالعات عصبشناختی زبان بسیار به آن پرداخته شدهاست، چگونگی پردازش واژهها در مغز و تفاوتهای آن با پردازش واژههای ناآشناست. فرآیند دسترسی واژگانی در پردازش شنیداری کلام در همان 200 هزارم ثانیهی ابتدایی پس از شروع واژه، در مغز آغاز میشود. اینکه در کجای این مسیر راه واژهها، شبهواژهها ...
بیشتر
مسألهای که در دو دههی اخیرِ مطالعات عصبشناختی زبان بسیار به آن پرداخته شدهاست، چگونگی پردازش واژهها در مغز و تفاوتهای آن با پردازش واژههای ناآشناست. فرآیند دسترسی واژگانی در پردازش شنیداری کلام در همان 200 هزارم ثانیهی ابتدایی پس از شروع واژه، در مغز آغاز میشود. اینکه در کجای این مسیر راه واژهها، شبهواژهها و ناواژهها از هم جدا میشود، پرسشی است که سعی در پاسخگویی به آن برای فارسیزبانان داشتهایم تا به چگونگی فرآیند تشخیص واژهها، پردازش آنها نسبت به دیگر زنجیرههای آوایی، و نقض قواعد واجآرایی پی ببریم. حین یک آزمون تصمیمگیری-واژگانی شنیداری، سه نوع محرک همساخت (واژه، شبهواژه، ناواژه) در میان جملاتی با ساختار یکسان به شرکتکنندهها ارائه شد. فعالیت مغزی آنها در طول آزمون با استفاده از دستگاه الکتروانسفالوگرام یا ایایجی (eeg)[1] ثبت شد. دادههای پتانسیلهای رخدادی[2]، ایآرپی (ERP)، حاکی از آن بود که در نواحی پیشین مغز، در پردازش ناواژهها اثر مؤلفهی مثبت مؤخر (LPC) [3] مشاهده میشود که میتواند بازتابی از نقض قواعد واجآرایی زبان فارسی باشد. بهعلاوه، در نواحی آهیانه، اثر N400 برای ناواژهها و شبهواژهها مشهود بود که خبر از فعالیت بیشتر مغز در تلاش برای ایجاد همبستگی معنایی دارد. همچنین، بررسی تأخیر مؤلفهی N400 نشان داد که در نواحی آهیانه این اثر برای شبهواژهها زودتر از دیگر محرکها اتفاق میافتد. نتایج حاصل، در کنار شباهتهایی که با یافتههای پژوهشهای انجامشده در دیگر زبانها دارد، تفاوتهایی را نیز نشان میدهد که بیشتر به جایگاه مؤلفههای مشاهدهشده مربوط است.
روان شناسی زبان
طیبه قاسمی؛ حسین نویدی نیا؛ میترا راستگو مقدم؛ حمید طیرانی نیک نژاد
چکیده
کسب مهارتهای زبانی نیازمند داشتن یک سیستم شنوایی خوب و سالم است. شنوایی در کودکان کمشنوا پس از دریافت سمعک و پروتز حلزون شنوایی آغاز میشود. اگرچه مهارتهای زبانی و گفتار روزمره در کودکان کمشنوا به کمک گفتار درمانی ارتقاء مییابد، اما چون این کودکان وارد سیستم آموزشی عمومی میشوند و در کنار همسالان شنوا آموزش میبینند و با ...
بیشتر
کسب مهارتهای زبانی نیازمند داشتن یک سیستم شنوایی خوب و سالم است. شنوایی در کودکان کمشنوا پس از دریافت سمعک و پروتز حلزون شنوایی آغاز میشود. اگرچه مهارتهای زبانی و گفتار روزمره در کودکان کمشنوا به کمک گفتار درمانی ارتقاء مییابد، اما چون این کودکان وارد سیستم آموزشی عمومی میشوند و در کنار همسالان شنوا آموزش میبینند و با متون و کتب درسی مواجه میشوند لازم است مهارتهای زبانی یعنی درک زبانی (گوش دادن) و بیانی (صحبت کردن) ایشان با همسالان شنوایشان به دقت بررسی شود. بنابراین در پژوهش حاضر به تحلیل و بررسی مؤلفههای گوش دادن و صحبت کردن در کودکان کمشنوا با همسالان شنوایشان پرداختهشده است. برای این منظور 39 کودک 8-6 سال دبستانی در این مطالعه مورد مقایسة قرارگرفتند. شرکت-کنندگان، شامل 10 کودک دارای سمعک، 13 کودک دارای پروتز حلزون شنوایی و 16 کودک شنوا بودند که به کمک آزمون رشد زبان Told-p:3 بررسی گردیدند. پس از انجام آزمون، دادهها توسط نرم افزار SPSS و آزمونهای غیر پارامتریک کروسکال والیس و یومنویتنی مورد تحلیل و بررسی قرارگرفت. نتایج نشان داد، میان کودکان کاشت حلزون شده و دارای سمعک، در درک زبان و گفتار (گوش دادن و صحبتکردن) تفاوت معنیداری وجود ندارد. اما بین کودکان شنوا و دو گروه کودکان کمشنوا در درک زبان و گفتار اختلاف معنیداری وجود دارد. باتوجه به اینکه زبان گفتاری پایه زبان نوشتاری است، کودکان کمشنوایی که در درک زبانی (گوش دادن) و بیان (صحبت کردن) ضعف دارند در ابعاد مختلف زبان نوشتاری (خواندن و نوشتن) نیز، عملکرد ضعیفی خواهند داشت و این امر در پیشرفت تحصیلی کودکان کمشنوا حائز اهمیت است.
زبانشناسی عمومی
روح الله یعقوبی؛ فردوس آقا گل زاده
چکیده
پژوهش حاضر با رویکرد دستور نقشگرای نظاممند به توصیف و تحلیل استعارههای دستوری بینافردی وجه در کتابهای معیار آموزش زبان تافل میپردازد، و در پی پاسخ به این پرسش است که آزمون تافل تا چه میزان توانسته از انواع استعاره دستوری وجه، به عنوان یکی از مفاهیم مطرح در زبانشناسی نقشگرای نظاممند که رویکردی ارتباطمحور است ...
بیشتر
پژوهش حاضر با رویکرد دستور نقشگرای نظاممند به توصیف و تحلیل استعارههای دستوری بینافردی وجه در کتابهای معیار آموزش زبان تافل میپردازد، و در پی پاسخ به این پرسش است که آزمون تافل تا چه میزان توانسته از انواع استعاره دستوری وجه، به عنوان یکی از مفاهیم مطرح در زبانشناسی نقشگرای نظاممند که رویکردی ارتباطمحور است و یک ویژگی مهم زبان علم را کاربرد استعاره دستوری میداند، استفاده نماید. رویکرد پژوهش حاضر تحلیل محتوای کیفی و روش گردآوری دادهها کتابخانهای و اسنادی است. در این راستا سه کتاب آموزش زبان تافل که در مجموع شامل چهارده آزمون است، انتخاب شدند. بخش شنیداری هر آزمون دارای شش متن جدا در قالب مکالمه و سخنرانی است. ابتدا تکتک بندهای 84 متن به طور مجزا مشخص و بررسی شدند. سپس استعارههای دستوری در هر متن شناسایی و به لحاظ نوع و بسامد مقایسه شدند. یافتههای حاصل از تحلیل دادهها نشان داد: 1- بسامد استعارههای وجه در متنهای مکالمه بیشتر از متنهای سخنرانی بخش شنیداری آزمون تافل است 2- از نظر نوع استعاره دستوری وجه، نتایج نشان داد انواع استعاره وجه در متن شنیداری استفاده شده و به ترتیب استفاده از وجه خبری و پرسشی، به جای وجه امری بیشترین فراوانی نسبت به سایر انواع استعارههای وجه را دارد. میتوان گفت حفظ وجهه و رعایت ادب باعث میشود افراد از وجه امری پرهیز نمایند. آگاهی از انواع استعاره دستوری بینافردی وجه و آموزش صریح آن در فرایند زبانآموزی، به افراد در بهبود توانش ارتباطی آنها و در نتیجه درک بهتر متون علمی کمک مینماید.
ساختواژه
سعید اکبری؛ نازنین امیر ارجمندی؛ مرجان طاهری اسکویی؛ مهناز کربلایی صادق
چکیده
پژوهش حاضر به بررسی زایایی پسوندهای اشتقاقی اسم ساز در زبان فارسی با تکیه بر چارچوب نظری زایایی پلاگ(2003) میپردازد. بدین منظور نگارندگان از پیکرهای برگرفته از پایگاه دادگان زبان فارسی، 3907اسم مشتق استخراج نمودند. روش تحقیق پژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی بوده و روش گردآوری دادهها بر اساس مطالعات کتابخانهای است.نگارندگان پس از بررسی ...
بیشتر
پژوهش حاضر به بررسی زایایی پسوندهای اشتقاقی اسم ساز در زبان فارسی با تکیه بر چارچوب نظری زایایی پلاگ(2003) میپردازد. بدین منظور نگارندگان از پیکرهای برگرفته از پایگاه دادگان زبان فارسی، 3907اسم مشتق استخراج نمودند. روش تحقیق پژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی بوده و روش گردآوری دادهها بر اساس مطالعات کتابخانهای است.نگارندگان پس از بررسی و تحلیل دادههای جمعآوری شده از پیکره پژوهش، اینگونه نتیجه گرفتند که روش کمی سنجش زایایی فرایندهای واژهسازی که پلاگ(2003) معرفی نموده، شمارش بروندادهای یک فرایند واژهسازی است. همچنین، روشهای مختلف سنجش میزان زایایی پسوندهای اشتقاقی اسمساز، نتایج متفاوتی را از میزان زایایی این پسوندها ارائه میدهد. تحلیل دادههای استخراج شده از پیکره پژوهش نشان میدهد که در میان پسوندهای اشتقاقی اسمساز در زبان فارسی پسوند اسم ساز(-ی) بیشترین زایایی را دارد و پسوندهای اسم ساز (-ان، -ئینه، -یژه، -ون، -اورنجن، -رنجن، -شِن ، -گاله) از کمترین میزان زایایی برخوردارند.
زبانشناسی عمومی
محمد رضا پهلوان نژاد؛ ریحانه احمدی؛ سجاد باقری
چکیده
یکی از روشهای بررسی تحول گفتمان در آثار ادبیات داستانی، تحلیل کاربرد زبان بر پایه نظریه دستور نقشگرای هلیدی در چارچوب انتخابگری در زبان و همچنین مؤلفههای سبکشناسی روایت بر اساس نظریه سیمپسون است. این تحقیق بر روی داستان سووشون اثر سیمین دانشور انجامشده و این دیدگاهها در داستان مورد بررسی قرارگرفتهاند. روش تحلیل بر ...
بیشتر
یکی از روشهای بررسی تحول گفتمان در آثار ادبیات داستانی، تحلیل کاربرد زبان بر پایه نظریه دستور نقشگرای هلیدی در چارچوب انتخابگری در زبان و همچنین مؤلفههای سبکشناسی روایت بر اساس نظریه سیمپسون است. این تحقیق بر روی داستان سووشون اثر سیمین دانشور انجامشده و این دیدگاهها در داستان مورد بررسی قرارگرفتهاند. روش تحلیل بر اساس دستور نقشگرای هلیدی بر مبنای فرانقش اندیشگانی و تجربی، فرایند افعال و وجه، و نظریه سبکشناسی روایت سیمپسون، بر مبنای شخصیتپردازی، الگوهای جامعهشناختی زبان، ساختار متنی و بینامتنیت، انجام گرفته است. این تحقیق به روش گردآوری اطلاعات کتابخانهای و به شیوه تحلیلی انجام شده است. یافتههای تحقیق نشان میدهد که انتخاب نوع واژگان، فرایند افعال و همچنین کاربرد وجه در داستان سووشون و نحوه معرفی ویژگی شخصیتهای داستان ارتباط معناداری وجود دارد که با تحلیل فرایندها و نحوه بازنمایی شخصیتهای داستان مشخص شده است که سبک و انتخابهای نویسنده در زمینه مؤلفههای شخصیتپردازی، الگوهای جامعهشناختی زبان، ساختار متنی و بینامتنیت، بهصورت دقیق و جزئیتر ویژگی شخصیتهای داستان را معرفی و متمایز میکند.
تحلیل گفتمان انتقادی
عرفان ابراهیمی؛ بهروز محمودی بختیاری
چکیده
در این پژوهش، گفتمان دو نمایشنامه از نغمه ثمینی با توجه به هژمونی زمان تولید و مصرف آنها بررسی شده است. در این بررسی، نمایشنامه نه بهعنوان یک متن هنری صِرف، بلکه بهعنوان یک عنصر زبانی مطالعه شده که در برگیرندۀ گفتمانهای مختلف است که در اینجا، کارکرد اجتماعی آن با استفاده از روش تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف، موردبررسی قرار گرفته ...
بیشتر
در این پژوهش، گفتمان دو نمایشنامه از نغمه ثمینی با توجه به هژمونی زمان تولید و مصرف آنها بررسی شده است. در این بررسی، نمایشنامه نه بهعنوان یک متن هنری صِرف، بلکه بهعنوان یک عنصر زبانی مطالعه شده که در برگیرندۀ گفتمانهای مختلف است که در اینجا، کارکرد اجتماعی آن با استفاده از روش تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف، موردبررسی قرار گرفته است. متنهای انتخاب شده برای این پژوهش، نمایشنامههای شکلک و خواب در فنجان خالی هستند که هر دو در بین سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۸ یعنی همزمان با دولت اصولگرا امکان مصرف در جامعه (به معنای انتشار و اجرا) داشتهاند. با استفاده از مدل سه مرحلهای فرکلاف یعنی تحلیل متن، یافتن کارکرد گفتمانی و یافتن کارکرد اجتماعی این نتیجه حاصل میشود که گفتمان حاکم در آن دوران بر شکلگیری متون تأثیر داشته است و همزمان گفتمانهای مورداستفاده نویسنده در نمایشنامهها بر اساس جنسیت نویسنده و برخی ویژگیهای دیگر با مفصلبندی گفتمانیِ هژمونی زمانه فاصله دارد. اگرچه نویسنده سعی دارد با استفاده از ابزارهای زبانی از هژمونی فاصله بگیرد، اما میزان این فاصله و چگونگی بازتاب ایدئولوژی و قدرت در متنهای موردنظر قابلبررسی هستند.
زبانشناسی و گویشهای خراسان
یولی ایونسیان
چکیده
مقاله حاضر به بررسی پنج ویژگی گروه گویشهای فارسی خراسانی میپردازد که آن را از گروه افعانی-تاجیکی متمایز میکند. این ویژگیها که از دو ویژگی آوایی و دو ویژگی صرفی و همچنین یکی مربوط به حروف اضافه تشکیل شده، علیرغم اینکه همه وجوه تمایز بین گروهها را نشان نمیدهد، توسط مؤلف بهعنوان پایدارترین ویژگیها مشخص شده است. مقاله ...
بیشتر
مقاله حاضر به بررسی پنج ویژگی گروه گویشهای فارسی خراسانی میپردازد که آن را از گروه افعانی-تاجیکی متمایز میکند. این ویژگیها که از دو ویژگی آوایی و دو ویژگی صرفی و همچنین یکی مربوط به حروف اضافه تشکیل شده، علیرغم اینکه همه وجوه تمایز بین گروهها را نشان نمیدهد، توسط مؤلف بهعنوان پایدارترین ویژگیها مشخص شده است. مقاله مبتنی بر طیف گستردهای است از منابع، که شامل تحقیقات میدانی مؤلف و آثار متعدد پژوهشگران روسی، غربی، ایرانی، تاجیکی و افغانی است. متون (افسانهها و داستانها راجع به مسائل روزمره) به لهجه هراتی که در نتیجه کار میدانی مؤلف در افغانستان به دست آمدهاند از گویندگان بیسواد و کمسواد لهجه مذکور جمعآوری شدهاند. این افراد به خاطر عدم تحصیل، تحت تأثیر لهجه کابلی یا زبان ادبی قرار نگرفته، لهجه بومی خود را به خالصترین شکل حفظ کرده بودند. پژوهش حاضر ثابت میکند ویژگیهای موردبحث جزء ویژگیهای اصلی متمایزکننده گروه گویشهای فارسی خراسانی از گروه افغانی- تاجیکی است.
معنا شناسی
فاطمه هاشمی زاده ابرقویی؛ آرمان بختیاری
چکیده
متن M150 ازجمله دستنوشتههای مجموعه متنهای مانوی آکادمی علوم برلین است که به خط مانوی و به زبان فارسی نو آغازین نوشته شده است. این متن را مانویان فارسیزبان آسیای میانه، به نگارش درآوردهاند و ازجمله کهنترین متنهای فارسی دری است. این دستنوشته به گونۀ جدولی تنظیم شده که بیشتر قسمتهای آن آسیب دیده و دارای واژههای عربی ...
بیشتر
متن M150 ازجمله دستنوشتههای مجموعه متنهای مانوی آکادمی علوم برلین است که به خط مانوی و به زبان فارسی نو آغازین نوشته شده است. این متن را مانویان فارسیزبان آسیای میانه، به نگارش درآوردهاند و ازجمله کهنترین متنهای فارسی دری است. این دستنوشته به گونۀ جدولی تنظیم شده که بیشتر قسمتهای آن آسیب دیده و دارای واژههای عربی بسیاری است که یک نمونه از گاهشماری سغدی- مانوی مربوط به نیمۀ نخست قرن چهارم هجری به شمار میرود. در این متن، نام روزها زردشتی، ولی نام سیارهها و برجهای دوازدهگانه (صور فلکی) بهصورت عربی آمده است. این مقاله، ابتدا به معرفی این گاهشماری قرن چهارم هجری میپردازد و سپس نویسهگردانی، آوانوشت و ترجمه شده و در پایان همراه با توضیحات و یادداشتها به بررسی آن پرداخته شده است.
محمد راسخ مهند
چکیده
مفعول نمایی افتراقی ویژگی زبانهایی است که همه مفعولها را به یک شیوه نشان نمی دهند. بوسونگ (1985) این پدیده را در برخی از زبانهای ایرانی بررسی کرده است. آیسن (2003) نشانه «را» در فارسی را نشانه ای می داند که به معرفگی و جانداری مفعولها حساس است، و این زبان را نمئنه ای از زبانهای دارای مفعول نمایی افتراقی می داند. در این مقاله نشان داده ایم برخلاف ...
بیشتر
مفعول نمایی افتراقی ویژگی زبانهایی است که همه مفعولها را به یک شیوه نشان نمی دهند. بوسونگ (1985) این پدیده را در برخی از زبانهای ایرانی بررسی کرده است. آیسن (2003) نشانه «را» در فارسی را نشانه ای می داند که به معرفگی و جانداری مفعولها حساس است، و این زبان را نمئنه ای از زبانهای دارای مفعول نمایی افتراقی می داند. در این مقاله نشان داده ایم برخلاف دیدگاه آیسن (2003)، نمیتوان گفت «را» فقط طبقة خاصی از مفعولها در فارسی را همراهی می کند؛ زیرا اولاً میتواند در طیف معرفگی با همة مفعولها ظاهر شود و حضور آن تأثیری کلامی دارد، ثانیاً طیف جانداری نقشی در حضور «را» ندارد و ثانیاً این نشانه میتواند با مواردی از غیرمفعولها نیز ظاهر شود. پس با در نظر گرفتن این سه مورد، نمیتوان دیدگاه آیسن (2003) را در مورد نقش «را» اقتصادی فرض کرد.
اعظم استاجی
چکیده
در فارسی امروز "که" ضمیر پرسش، نشانة بند موصولی، نشانة بند متمّمی و حرف ربط است. مقاله حاضر در پی آن است تا با نگاهی به پیشینه تاریخی کارکردهای این صورت، رابطه آنها را با یکدیگر بررسی کند. بررسیها نشان می دهد: 1- در دورة باستان، نشانههای بندهای متممی، موصولی، ربطی/ قیدی و ضمیر پرسشی از یکدیگر متمایزند؛ 2- در دورة میانه، نشانه بندهای ...
بیشتر
در فارسی امروز "که" ضمیر پرسش، نشانة بند موصولی، نشانة بند متمّمی و حرف ربط است. مقاله حاضر در پی آن است تا با نگاهی به پیشینه تاریخی کارکردهای این صورت، رابطه آنها را با یکدیگر بررسی کند. بررسیها نشان می دهد: 1- در دورة باستان، نشانههای بندهای متممی، موصولی، ربطی/ قیدی و ضمیر پرسشی از یکدیگر متمایزند؛ 2- در دورة میانه، نشانه بندهای موصولی و ضمیر پرسشی یکسان شده اند، امّا نشانه بندهای متممی و ربطی/ قیدی از یکدیگر متمایزند؛ 3- در فارسی امروز، نشانة بندهای موصولی، متممی و ربطی با ضمیر پرسشی یکی شده است. به نظر می رسد با توجه به این که "که" موصولی و پرسشی در دوره میانه به یک شکل بوده اند و گرایشهای رده- شناختی به این سو هستند که صورت پرسشی به موصول تبدیل شود "که" فارسی امروز در تمامی کارکردهایش باید مشتق از "که" پرسشی باشد.
شهلا شریفی
چکیده
گویش کاخکی از گویشهای جنوب خراسان رضوی است که در بخشی به همین نام (از بخشهای دوگانه شهر گناباد ) تکلم می شود. تا آنجا که بررسیها نشان می دهد این گویش به همراه دو گویش دیگر(خانیکی و فردوسی)، تنها گویشهای شناخته شده زبان فارسی در استانهای خراسان رضوی و جنوبی محسوب می شوند که نظام حالت ارگتیو دارند. وجود حالت ارگتیو سبب شده ...
بیشتر
گویش کاخکی از گویشهای جنوب خراسان رضوی است که در بخشی به همین نام (از بخشهای دوگانه شهر گناباد ) تکلم می شود. تا آنجا که بررسیها نشان می دهد این گویش به همراه دو گویش دیگر(خانیکی و فردوسی)، تنها گویشهای شناخته شده زبان فارسی در استانهای خراسان رضوی و جنوبی محسوب می شوند که نظام حالت ارگتیو دارند. وجود حالت ارگتیو سبب شده که این گویش در نظام ساختواژی خود ویژگیهای جالبی را بروز بدهد. برخی از این ویژگیها در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهد که کارکرد و جایگاه ضمایر واژه بستی فاعلی و مفعولی در این گویش با فارسی معیار تفاوتهای قابل ملاحظه ای دارد. همچنین به لحاظ ترتیب قرارگرفتن تکواژهای تصریفی نسبت به پایه فعلی(اصل همبستگی بایبی 1985) این گویش ویژگیهای متفاوتی را نسبت به فارسی معیار نشان می دهد. از نکات جالب ساختواژی در این گویش، اضافه شدن ضمایر واژه بستی فاعلی به ضمایر شخصی مستقل و ضمایر شخصی واژه بستی با نقشهای متفاوت است. در این تحقیق معلوم شد که ضمایر واژه بستی در گویش کاخکی به حروف اضافه نمی چسبند و از این نظر با فارسی محاوره ای امروز متفاوتند.
سید محمد حسینی معصوم
چکیده
پیوند مطالعات تحلیل گفتمان با زبانشناسی پیکره، زمینه های جدیدی را در مطالعات زبانی فراهم آورده است که قبلاً کمتر مورد توجه قرار می گرفت. یکی از این زمینه های جدید، مطالعه طنین معنایی حاصل از همنشینی های مکرر یک واژه با مجموعه ای از واژه های دیگر است. طنین معنایی به بار مثبت، منفی و یا خنثایی اشاره میکند که یک واژه به ظاهر خنثی پس ...
بیشتر
پیوند مطالعات تحلیل گفتمان با زبانشناسی پیکره، زمینه های جدیدی را در مطالعات زبانی فراهم آورده است که قبلاً کمتر مورد توجه قرار می گرفت. یکی از این زمینه های جدید، مطالعه طنین معنایی حاصل از همنشینی های مکرر یک واژه با مجموعه ای از واژه های دیگر است. طنین معنایی به بار مثبت، منفی و یا خنثایی اشاره میکند که یک واژه به ظاهر خنثی پس از همنشینی مکرر با کلمات مثبت، منفی یا خنثی به خود میگیرد. این مفهوم یکی از مفاهیم بسیار مهم در زبانشناسی پیکره است که اخیراً مورد علاقه زبانشناسان واقع و به آن پرداخته شده است. این مقاله، برای نخستین بار به معرفی طنین معنایی در زبان فارسی، بیان تعاریف و کاربردهای آن و نیز ارائه مثال هایی در یک پیکره از متون فارسی می پردازد. چارچوب نظری این پژوهش، مبتنی بر دیدگاه های سینکلر (1987) و بیل لو (1993) است. بر این اساس با جست و-جوی تعدادی از ترکیب های فعلی در محیط اینترنت، پیکره ای از جمله های فارسی حاوی این ترکیب ها به همراه همایند های آنها استخراج گردید. نتایج این بررسی به لحاظ آماری نشان می دهد که واژه ها و عبارت-های مترادف در زبان فارسی می توانند طنین معنایی متفاوتی داشته باشند.
معنا شناسی
محمود نقی زاده
چکیده
رویکرد نظامهای پویا چارچوبی را جهت توصیف استعاره در گفتگوهای رودررو ارائه میدهد که در آن استعاره نگاشت ثابت میان حوزهها نیست؛ بلکه نوعی پایداری موقت است که از فعالیت نظامهای در هم تنیده و مرتبط با کاربرد اجتماعی زبان و فعالیت شناختی حاصل میشود. هدف از انجام تحقیق حاضر بررسی کاربرد و درک عبارات استعاری در مناظرههای انتخاباتی ...
بیشتر
رویکرد نظامهای پویا چارچوبی را جهت توصیف استعاره در گفتگوهای رودررو ارائه میدهد که در آن استعاره نگاشت ثابت میان حوزهها نیست؛ بلکه نوعی پایداری موقت است که از فعالیت نظامهای در هم تنیده و مرتبط با کاربرد اجتماعی زبان و فعالیت شناختی حاصل میشود. هدف از انجام تحقیق حاضر بررسی کاربرد و درک عبارات استعاری در مناظرههای انتخاباتی در زبان فارسی در چارچوب نظریۀ نظامهای پویا میباشد. این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی است و دادههای تحقیق از طریق مشاهدۀ مناظرههای مردمی مربوط به انتخابات مجلس شورای اسلامی در سال 1402 و از برنامۀ تلویزیونی بهاضافۀیک جمعآوری شده است. نتایج نشان میدهد که در کنش استعاری به عنوان فرایندی خودسازمانده، جنبههای بدنمند مربوط به تجارب پرتکرار زیستی از قبیل طرحوارههای ذهنی دوری-نزدیکی (دور شدن از بحث) یا استعارههای اولیهای نظیر مقاومت، ایستادن به صورت عمودی است(قد عَلم کردن) نقطۀ تعادل و بستر ظهور عبارات استعاری محسوب میشوند. به علاوه، تنوع در مفهومسازی یک موضوع واحد (انتخابات) با استفاده از واژههای حامل متفاوت (قمار، حق)، باعث فهم و استدلال متفاوت از دنیای پیرامون و ظهور عبارات استعاری متنوع (تغییر فاز) در گفتمان میشود. ضمناً، بکارگیری استعارههای مفهومی(سیستان جسد نیمهجان یک انسان است)، استفاده از طرحوارۀ نیرو (سنگین کردن بار طرح) و کاربرد عبارات استعاری بدیع (تقدیم کادو به مخالفین شرکت در انتخابات یا رقیب انتخاباتی) در کنار مؤلفههای فرهنگی و عناصر بافتی-شناختی به صورت غیرخطی و در مقیاسهای زمانی و اجتماعی متفاوت شرایط مقتضی برای بیان نگرش و اقناع مخاطبین جهت شرکت یا عدم شرکت در انتخابات را فراهم میآورد.