زبانشناسی و گویشهای خراسان
یولی ایونسیان
دوره 16، شماره 1 ، مرداد 1403، صفحه 1-29
چکیده
مقاله حاضر به بررسی پنج ویژگی گروه گویشهای فارسی خراسانی میپردازد که آن را از گروه افعانی-تاجیکی متمایز میکند. این ویژگیها که از دو ویژگی آوایی و دو ویژگی صرفی و همچنین یکی مربوط به حروف اضافه تشکیل شده، علیرغم اینکه همه وجوه تمایز بین گروهها را نشان نمیدهد، توسط مؤلف بهعنوان پایدارترین ویژگیها مشخص شده است. مقاله ...
بیشتر
مقاله حاضر به بررسی پنج ویژگی گروه گویشهای فارسی خراسانی میپردازد که آن را از گروه افعانی-تاجیکی متمایز میکند. این ویژگیها که از دو ویژگی آوایی و دو ویژگی صرفی و همچنین یکی مربوط به حروف اضافه تشکیل شده، علیرغم اینکه همه وجوه تمایز بین گروهها را نشان نمیدهد، توسط مؤلف بهعنوان پایدارترین ویژگیها مشخص شده است. مقاله مبتنی بر طیف گستردهای است از منابع، که شامل تحقیقات میدانی مؤلف و آثار متعدد پژوهشگران روسی، غربی، ایرانی، تاجیکی و افغانی است. متون (افسانهها و داستانها راجع به مسائل روزمره) به لهجه هراتی که در نتیجه کار میدانی مؤلف در افغانستان به دست آمدهاند از گویندگان بیسواد و کمسواد لهجه مذکور جمعآوری شدهاند. این افراد به خاطر عدم تحصیل، تحت تأثیر لهجه کابلی یا زبان ادبی قرار نگرفته، لهجه بومی خود را به خالصترین شکل حفظ کرده بودند. پژوهش حاضر ثابت میکند ویژگیهای موردبحث جزء ویژگیهای اصلی متمایزکننده گروه گویشهای فارسی خراسانی از گروه افغانی- تاجیکی است.
زبانشناسی عمومی
اعظم علیجانی؛ مسعود قیومی؛ مریم مسگرخویی؛ حوریه احدی؛ یلدا دلگشایی
دوره 16، شماره 1 ، مرداد 1403، صفحه 31-53
چکیده
هدف از مطالعۀ حاضر، بررسی حرف اضافۀ «از» در کتابهای درسی است. چندمعنایی حرف اضافه موجب اشکالاتی در دریافت و درک بسیاری از دانشآموزان میشود. در این پژوهش از پیکرۀ متنی کتب درسی فارسی، علوم، هدیههای آسمانی و مطالعات اجتماعی از پایۀ اول تا ششم ابتدایی بهره گرفتهایم. در تحلیل دادهها از رویکردهای پیشنمونۀ راش (Rosch) (1975) و ...
بیشتر
هدف از مطالعۀ حاضر، بررسی حرف اضافۀ «از» در کتابهای درسی است. چندمعنایی حرف اضافه موجب اشکالاتی در دریافت و درک بسیاری از دانشآموزان میشود. در این پژوهش از پیکرۀ متنی کتب درسی فارسی، علوم، هدیههای آسمانی و مطالعات اجتماعی از پایۀ اول تا ششم ابتدایی بهره گرفتهایم. در تحلیل دادهها از رویکردهای پیشنمونۀ راش (Rosch) (1975) و چندمعنایی نظاممند تایلر و ایوانز (Tyler & Evans) (2003) در چارچوب معنیشناسی شناختی استفاده شده است. ابتدا جملات شاهد حاوی حرف اضافۀ «از» از پیکره جداسازی شدند. مجموعۀ معانی بهدست آمده از مطالعۀ این زیرپیکره عبارتند از: «نوع»، «جزء کل»، «منشأ»، «زمان»، «قیاس»، «بهوسیله، بهکمک، با»، «درباره»، «جهت»، «حرکت»، «مجاز» و «متمّم». توزیع آماری معانی در کلّ زیرپیکره (دامنۀ عام) به معنی «جزء کل» تعلق دارد. معانی این حرف اضافه در میان درسها و پایههای تحصیلی (دامنۀ خاص) یکسان بهدست نیامد. در میان سه پایۀ اول تا سوم تحصیلی معنی «متمّم» و سه پایۀ چهارم تا ششم تحصیلی معنی «جزء کل» سرنمون شد. این یافتهها نشان داد که معنای سرنمون دروس فارسی و هدیههای آسمانی «مجاز» و دروس علوم و مطالعات اجتماعی «جزء کل» است.
کاربرد شناسی
محمدرضا پهلوان نژاد
دوره 16، شماره 1 ، مرداد 1403، صفحه 55-73
چکیده
پژوهش حاضر به نقد و بررسی نظریه کمینهگرایی معناییِ کاپلن و لپور میپردازد که در سال 2005 بهعنوان یک نظریه معنایی همگانی در زبانشناسی مطرح شد. در مقاله حاضر همچنین، این نظریه در زبان فارسی و بر روی دادههای این زبان بررسی خواهد شد. با بررسی انتقادات مطرح شده توسط برخی از صاحبنظران، ملاحظه میشود با توجه به ماهیت نظریه که از زبانهای ...
بیشتر
پژوهش حاضر به نقد و بررسی نظریه کمینهگرایی معناییِ کاپلن و لپور میپردازد که در سال 2005 بهعنوان یک نظریه معنایی همگانی در زبانشناسی مطرح شد. در مقاله حاضر همچنین، این نظریه در زبان فارسی و بر روی دادههای این زبان بررسی خواهد شد. با بررسی انتقادات مطرح شده توسط برخی از صاحبنظران، ملاحظه میشود با توجه به ماهیت نظریه که از زبانهای منطقی و ریاضی تبعیت میکند، در تحلیل معنا در زبانهای طبیعی از جهتهای مختلف ناکارآمد و غیرقابلقبول میباشد. در این مقاله، آرا صاحبنظران مختلف در خصوص این نظریه موردنقد و بررسی قرار گرفته است. همچنین مقاله حاضر، به ارزیابی نقاط ضعف و قدرت این آرا نیز پرداخته است. ایرادهای مهمی به این نظریه وارد است که از جملۀ آن میتوان به مباحثی همچون جابجایی بافتی، ناتمام بودن و تغییرناپذیری شرایط صدق اشاره کرد.
تحلیل گفتمان
آتوسا رستم بیک تفرشی
دوره 16، شماره 1 ، مرداد 1403، صفحه 75-107
چکیده
بررسی رشد روایی یکی از ابزارهای کارآمد و پرکاربرد در مطالعات رشد زبان، دوزبانگی و اختلالهای زبانی است. بهویژه آزمونهای مرتبط با دستور داستان که ساختار روایت را در دو سطح کلان (شناختی) و خرد (زبانی) تحلیل میکنند، در سالهای اخیر بسیار موردتوجه زبانشناسان بودهاند. در این پژوهش، پیچیدگی ساختار روایتهای داستانی فارسی 16 کودک ...
بیشتر
بررسی رشد روایی یکی از ابزارهای کارآمد و پرکاربرد در مطالعات رشد زبان، دوزبانگی و اختلالهای زبانی است. بهویژه آزمونهای مرتبط با دستور داستان که ساختار روایت را در دو سطح کلان (شناختی) و خرد (زبانی) تحلیل میکنند، در سالهای اخیر بسیار موردتوجه زبانشناسان بودهاند. در این پژوهش، پیچیدگی ساختار روایتهای داستانی فارسی 16 کودک 4 تا 6 سالۀ دوزبانه مازندرانی-فارسی ساکن جویبار با 16 کودک تکزبانۀ فارسیزبان همتای سنی و جنسی آنها در تهران مقایسه و تحلیل میشوند. متغیرهای مستقل و کنترل در این پژوهش دوزبانگی، جنسیت و سن هستند. ابزار گردآوری داده، بازگویی داستان مصور بیکلام و چارچوب تحلیل، شاخص تی اِن اِل ـ پی آر (TNL-Pr) (گیلام و گیلام، 2009) برای سنجش پیچیدگی ساختار روایت است. بر مبنای یافتهها در هر دو گروه با بالارفتن سن پیچیدگی ساختار روایت بهویژه در سطح ساختار خرد در کاربرد قید، حروف ربط و افعال ذهنی و در ساختار کلان در اشاره به پیامد، بیشتر میشود. میانگین نمرۀ کودکان تکزبانه در همه گروهها، بهویژه در سنین پایینتر بیشتر از دوزبانه و تفاوت دو گروه در اشاره به رخداد آغازین و پاسخ درونی معنادار است. تعداد واژه در روایتهای تکزبانهها بیشتر از دوزبانه و این تفاوت در گروه سنی 4 تا 5/4 ساله معنادار است. پیچیدگی ساختار روایت در دختران و پسران تفاوتهایی را نشان میدهد، اما تفاوتها به لحاظ آماری معنادار نیستند. در گروه تکزبانه تعداد واژه و میانگین طول پارهگفتار در دختران بیشتر از پسران و در گروه دوزبانه در پسران بیشتر از دختران است. با وجود این، جنسیت تأثیر معناداری بر طول روایت ندارد.
ساختواژه
فاطمه ظهرابی؛ عادل رفیعی
دوره 16، شماره 1 ، مرداد 1403، صفحه 109-128
چکیده
پژوهش حاضر به بررسی واژههای مرکب مختوم به ستاک گذشته «گشت» در چارچوب صرف ساختی پرداخته است. تلاش این پژوهش ارائه توصیفی همزمانی و درزمانی از تنوعات معنایی و نظام طرحوارهای ناظر بر واژههای حاصل از این ساخت بوده است. دادههای پژوهش حاضر شامل 202 واژه مرکب بوده که از پیکرههای همزمانی و درزمانی زبان فارسی همچون پیکره فرهنگیار ...
بیشتر
پژوهش حاضر به بررسی واژههای مرکب مختوم به ستاک گذشته «گشت» در چارچوب صرف ساختی پرداخته است. تلاش این پژوهش ارائه توصیفی همزمانی و درزمانی از تنوعات معنایی و نظام طرحوارهای ناظر بر واژههای حاصل از این ساخت بوده است. دادههای پژوهش حاضر شامل 202 واژه مرکب بوده که از پیکرههای همزمانی و درزمانی زبان فارسی همچون پیکره فرهنگیار زبان فارسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی، پیکره پایگاه دادگان زبان فارسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، پیکره بیجنخان، پیکره برخط گنجور زبان فارسی (ganjoor.net)، فرهنگ زانسو کشانی (۱۳۷۲) و لغتنامه دهخدا (1377) و نیز جستجوگر گوگل گردآوری شدهاند. روش کار توصیفی-تحلیلی و هدف از پژوهش حاضر بررسی تنوعات معنایی موجود، توصیف ساخت ناظر بر این گروه از واژهها و نیز نگاهی به عملکرد این ساخت در گذر زمان بوده است. برای این منظور ابتدا واژههای استخراج شده بر اساس معنی آنها در چهار مقوله معنایی دستهبندی شدند. سپس طرحواره ناظر بر آنها به دست داده شد. بررسیهای درزمانی نشان داد از این ساخت در قرون گذشته، در معنایی متفاوت از آنچه امروزه به کار میرود، تولید شده است. همچنین با رواج فضای مجازی در سالهای اخیر شاهد بروز برخی تغییرات در عملکرد این ساخت بودهایم. با در نظر گرفتن تغییرات درچندمعنایی ناظر بر این ساخت، درنهایت نظام طرحوارهای ساخت [x گشت] به دست داده شد. در نظام طرحوارهای این ساخت شاهد دو زیرساخت زایا بودیم که واژههای جدید از رهگذر آنها تولید شده و دو ساخت ایستا که عامل انگیختگی برخی واژههای موجود هستند.
نحو
مائده بیگم شیرازی؛ سید حسین سیدی؛ احمدرضا حیدریان شهری
دوره 16، شماره 1 ، مرداد 1403، صفحه 129-150
چکیده
قرن نوزدهم را میتوان زمان شکلگیری تفکر نوین عرب به شمار آورد و پژوهشهای زبانشناسی معاصر نیز در راستای سایر حوزههای اندیشگانی عرب در این زمان، پدید آمد. زبانشناسان نوگرا، دستاوردهای نوین خود را که برگرفته از رویکردهای زبانشناختی معاصر است، به خواننده عربزبان ارائه کردند، و با وجود واکنشهای متفاوتی که اغلب بر پایه تقدس ...
بیشتر
قرن نوزدهم را میتوان زمان شکلگیری تفکر نوین عرب به شمار آورد و پژوهشهای زبانشناسی معاصر نیز در راستای سایر حوزههای اندیشگانی عرب در این زمان، پدید آمد. زبانشناسان نوگرا، دستاوردهای نوین خود را که برگرفته از رویکردهای زبانشناختی معاصر است، به خواننده عربزبان ارائه کردند، و با وجود واکنشهای متفاوتی که اغلب بر پایه تقدس بخشیدن به میراث سنتی زبانیشان بود، توانستند ساختار مشخص و مستقلی برای زبانشناسی معاصر عربی ایجاد کنند که از یک سو بر پایه مبانی نظری قدما باشد و از سوی دیگر با رویکردهای مدرن غرب در حوزه زبانشناسی سازگار. «ابراهیم مصطفی» و «مهدی مخزومی» دو تن از زبانشناسان معاصر عرب هستند که نگاهی نوین به پژوهشهای زبانی و نحو عربی داشتند. این مقاله در تلاش است به شیوه توصیفی- تحلیلی به پژوهش در دو کتاب احیاء النحو ابراهیم مصطفی و فی النحو العربی؛ نقد و توجیه مهدی مخزومی بپردازد. رویکرد این پژوهش بررسی تطبیقی دیدگاه زبانشناسی، مبانی و خاستگاه فکری این دو نحوی است و بر مبنای نقد روششناختی به این مهم پرداخته است و به دنبال فهم روش کار این دو زبانشناس معاصر و نظریههایشان در حوزه نحو در پژوهشی تطبیقی است. حاصل پژوهش اینکه ابراهیم مصطفی با اینکه رویکرد زبانشناسی ندارد، به دنبال احیای نحو است و در تلاش برای الغاء نظریه عامل در دستور زبان عربی بوده است؛ اما مهدی مخزومی رویکرد زبانشناسی متن دارد و بر جمله در نحو عربی تأکید دارد. چنین به نظر میرسد که، اغلب زبانشناسان معاصر عرب با تکیه بر ضرورت ایجاد تغییرات مبنایی در نحو عربی، با هدف رهایی از نحو سنتی توانستهاند با اندوخته علمی و تجربی خود، هر یک بخشی از نحو عربی را مورد نقد قرار دهند و در حوزه نظری و کاربردی دیدگاههای دقیق، علمی، تازه و نویی ارائه کنند.
نحو
شبنم مجیدی؛ فاطمه بهرامی؛ مزدک انوشه
دوره 16، شماره 1 ، مرداد 1403، صفحه 151-185
چکیده
در سنت دستور زایشی، پدیدۀ حذف یا زدایش، ساختهای گوناگونی را دربرمیگیرد که در آنها عناصر پیشبینیپذیر نحوی ذیل شرایط خاصی از اشتقاق زدوده میشوند. از سرآغاز نظریۀ اصول و پارامترها، یافت تعمیمی که بتواند همۀ گونههای حذف را تبیین کند، یکی از مسائل بنیادین زبانشناسان بوده است. مقالۀ حاضر میکوشد تا در چارچوب کمینهگرایی ...
بیشتر
در سنت دستور زایشی، پدیدۀ حذف یا زدایش، ساختهای گوناگونی را دربرمیگیرد که در آنها عناصر پیشبینیپذیر نحوی ذیل شرایط خاصی از اشتقاق زدوده میشوند. از سرآغاز نظریۀ اصول و پارامترها، یافت تعمیمی که بتواند همۀ گونههای حذف را تبیین کند، یکی از مسائل بنیادین زبانشناسان بوده است. مقالۀ حاضر میکوشد تا در چارچوب کمینهگرایی فازبنیاد گامی بهسوی این هدف بردارد و تبیین جامعی از انواع مختلف حذف در جملات زبان فارسی بهدست دهد. برای این منظور، نخست به مهمترین موارد حذف در پیشینۀ پژوهش نگاهی میافکنیم و تبیینهای مختلف از این پدیدۀ زبانی را ارزیابی میکنیم. سپس به معرفی سامانۀ متممساز شکافته و بررسی فرافکنهای نقشنمای فراتر از گروه زمان میپردازیم تا از این طریق، فرافکنی را که در زبان فارسی هستۀ فاز بالایی را تشکیل میدهد، بیابیم. بررسی شواهد زبانی نشان میدهد در فارسی، مانند زبان آلمانی، عناصر متممسازی مانند «که» و «تا» در هستۀ گروه ایستایی تولید میشوند و سپس به هستۀ گروه عامل ارتقا مییابند و بنابراین، گروه ایستایی را باید نقطۀ فاز بالایی تلقی کرد که برخی از فرایندهای حذف را در درون ساختار بند موجب میشود. در ادامۀ این مبحث، توصیفی تفصیلی از انواع حذف در درون جمله به دست میدهیم و میکوشیم ساختهای محذوفی همچون کافت، شبهکافت، ارتقای گره راست، حذف گروه فعلی، بندزدایی، پیپرسش و خردهپاسخ را براساس رویکرد کمینهگرا تحلیل کنیم. سرانجام در بخش پایانی پژوهش استدلال میکنیم که انواع حذف درون بند بر فرافکن فاز پایینی (vP) یا فاز بالایی (FinP) اعمال میشوند و هستهها و/ یا سازههایی را از اشتقاق نحوی میزدایند. این تحلیل با تکیه بر فرایندهای پسانحوی حذف و ادغام صرفی توضیح میدهد که چرا در محمولهای مرکب فارسی، جزء غیرفعلی محمول میتواند حفظ یا حذف شود.