حامد مولایی کوهبنانی؛ حسین بازوبندی
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 19 تیر 1403
چکیده
تحلیل مقابلهای که الگوهای اولیه آن برپایه زبانشناسی ساختگرا شکل گرفته عمدتا به بررسی سطوح دشواری جنبههای واجی، صرفی و نحوی زبانها میپردازد تا از طریق تاکید بر تفاوتهای بین زبانها، آموزش زبان دوم را تسهیل کند. در پژوهش حاضر قصد داریم ساختار هجای کرهای و فارسی را از منظر سه معیار رده-شناسی یعنی عناصر سازنده هجا، قواعد ...
بیشتر
تحلیل مقابلهای که الگوهای اولیه آن برپایه زبانشناسی ساختگرا شکل گرفته عمدتا به بررسی سطوح دشواری جنبههای واجی، صرفی و نحوی زبانها میپردازد تا از طریق تاکید بر تفاوتهای بین زبانها، آموزش زبان دوم را تسهیل کند. در پژوهش حاضر قصد داریم ساختار هجای کرهای و فارسی را از منظر سه معیار رده-شناسی یعنی عناصر سازنده هجا، قواعد واجآرایی و تعداد هجاها و برپایۀ تحلیل مقابلهای بررسی کنیم. نتایج پژوهش نشان میدهد که هر دو زبان دارای واکههای ساده مشابه هستند که اجازه حضور در جایگاه قله هجا را دارند و محدودیتی در این مورد دیده نمیشود. همچنین، با مقایسۀ 22 همخوان کرهای و 23 همخوان فارسی مشخص شد که در هر دو زبان محدودیتهایی برای ورود برخی همخوانها در برخی جایگاههای هجا وجود دارد که هیچکدام مشابه با هم نیستند. نتایج مربوط به نحوۀ همنشینی واجها به منظور ساخت هجا براساس جهانیها در دو زبان نیز نشان داد که در فارسی برای ساخت هجای غیرمسطح، هسته و پایانه با هم یک سازه میسازند و سپس با آغازه ترکیب میشوند. این در حالی است که در کرهای، آغازه و هسته با هم تشکیل سازه داده و سپس با پایانه ادغام میشوند. علاوه بر این، بخش دیگری از نتایج نشان میدهد که فارسی دارای ساختار هجایی CV(CC) است در حالی که کرهای ساختار هجایی CVC(C) دارد.
بشیر جم
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 11 شهریور 1403
چکیده
جایگزینی یک واجِ زبان وامدهنده با نزدیکترین آوای موجود در زبان وامگیرنده «جایگزینی واج» نامیده میشود. زبانهای انگلیسی و عربی به طور مشترک دارای واکههای افراشتۀ کوتاه //و // هستند که زبان فارسی فاقد آنهاست. هدف این پژوهش توصیفی- تحلیلی که در چارچوب نظریۀ بهینگی(پرینس و اسمولنسکی، 1993 /2004) انجام شده، مقایسه و تبیین چگونگی ...
بیشتر
جایگزینی یک واجِ زبان وامدهنده با نزدیکترین آوای موجود در زبان وامگیرنده «جایگزینی واج» نامیده میشود. زبانهای انگلیسی و عربی به طور مشترک دارای واکههای افراشتۀ کوتاه //و // هستند که زبان فارسی فاقد آنهاست. هدف این پژوهش توصیفی- تحلیلی که در چارچوب نظریۀ بهینگی(پرینس و اسمولنسکی، 1993 /2004) انجام شده، مقایسه و تبیین چگونگی جایگزینی این دو واکه در وامواژههای انگلیسی و عربی است. یافتههای پژوهش پیشِ رو نشان میدهد که دو واکه کوتاه //و // در وامواژههای انگلیسی به ترتیب به نزدیکرین واکهها یعنی واکههای افراشتۀ کشیده [i]و [u] تبدیل میشوند. ولی این دو واکه کوتاه در وامواژههای عربی به ترتیب به واکههای نیمافراشتۀ کوتاه [e]و [o] تبدیل میشوند. زیرا شیوۀ تلفظ دو واکه کوتاه //و // به نشانههای نویسهایِ کسره و ضمه در زبان فارسی بستگی دارد؛ در حالی که کسره و ضمه در زبان عربی به ترتیب به صورت دو واکه افراشته کوتاه //و // تلفظ میشوند، در زبان فارسی به ترتیب به صورت دو واکه نیمافراشتۀ کوتاه [e]و [o] تبدیل میشوند. بنابر این، تحلیل تلفظ کسره و ضمه با بهرهگیری از محدودیتهای نویسهای که به اطلاعات نویسهای دسترسی دارند انجام شد. این محدودیتها ایجاب میکنند که کسره و ضمه در زبان فارسی همیشه به ترتیب باید به صورت [e] و [o] تلفظ بشوند.
زهرا حاجیباقری؛ مهینناز میردهقان فراشاه
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 20 شهریور 1403
چکیده
آزمون تعیین سطح آزمونی است با هدف فراهم کردن اطلاعات که با توجه به تواناییهای زبانآموزان، سطح مناسب آنها را در یک دورۀ آموزشی مشخص میکند. با توجه به پیشرفت سریع فناوری و کاربرد آن در حوزۀ آموزش، رویکرد آزمونسازی از آزمون مبتنی بر قلم و کاغذ به آزمون مبتنی بر رایانه تغییر یافتهاست. هدف پژوهش حاضر طراحی آزمون تعیین سطح آنلاینی ...
بیشتر
آزمون تعیین سطح آزمونی است با هدف فراهم کردن اطلاعات که با توجه به تواناییهای زبانآموزان، سطح مناسب آنها را در یک دورۀ آموزشی مشخص میکند. با توجه به پیشرفت سریع فناوری و کاربرد آن در حوزۀ آموزش، رویکرد آزمونسازی از آزمون مبتنی بر قلم و کاغذ به آزمون مبتنی بر رایانه تغییر یافتهاست. هدف پژوهش حاضر طراحی آزمون تعیین سطح آنلاینی است که از اعتبار لازم برای تعیین سطح مناسب فارسیآموزان در مراکز آموزشی و همچنین وب- اپلیکیشن در دست طراحی (برای آموزش زبان فارسی به غیرفارسیزبانان) برخوردار باشد. این آزمون براساس محتوای مجموعۀ دوازده جلدی آموزشی «فراز فارسی» (میردهقان فراشاه و همکاران، 1402) و برای سه زیرمهارت واژه، دستور و کارکرد تهیه و بهصورت آزمایشی اجرا شدهاست. برای اجرای آزمون، از میان محیطهای آزمونساز آنلاین مورد بررسی، «دیجیفرم» با توجه به ویژگیهای برتر ازجمله امکان نمایش تصویر آزموندهنده و امنیت بالاتر انتخاب شد. بهمنظور تعیین پایایی، لینک شرکت در آزمون از طریق یک گروه تلگرامی در اختیار 178 نفر از فارسیآموزان غیرفارسیزبان مرکز آزفای دانشگاه شهید بهشتی قرار گرفت. تحلیل دادههای حاصل، با استفاده از فرمول 20 کودر و ریچاردسون پایایی 0.93 آزمون را نشان داد. در تعیین روایی محتوایی آزمون، پرسشنامۀ 10 گویهای تهیه شده، در اختیار 20 نفر از مدرسان (18 زن و 2 مرد) قرار گرفت. همۀ مدرسان دارای مدرک کارشناسی ارشد یا دانشجوی دکتری آزفا و با سابقۀ تدریس بیش از پنج سال بودند. مجموعۀ آموزشی فراز قرار داده شد، که نتایج آن نمایانگر روایی محتوایی مطلوب آزمون میباشد.
والی رضایی؛ مهدیه عباس پور
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 04 مهر 1403
چکیده
مطالعه حاضر با اتخاذ رویکردی ردهشناختی، به بررسی تطبیقی واژگان مرتبط با اعضای بدن در زبانهای فارسی و انگلیسی میپردازد. هدف این پژوهش، بررسی وجوه اشتراک و افتراق این دو زبان در نامگذاری و طبقهبندی اندامهای تحتانی بدن انسان و همچنین ارزیابی اعتبار جهانیهای زبان در این حوزه است. یافتهها حاکی از آن است که زبانهای فارسی ...
بیشتر
مطالعه حاضر با اتخاذ رویکردی ردهشناختی، به بررسی تطبیقی واژگان مرتبط با اعضای بدن در زبانهای فارسی و انگلیسی میپردازد. هدف این پژوهش، بررسی وجوه اشتراک و افتراق این دو زبان در نامگذاری و طبقهبندی اندامهای تحتانی بدن انسان و همچنین ارزیابی اعتبار جهانیهای زبان در این حوزه است. یافتهها حاکی از آن است که زبانهای فارسی و انگلیسی، علیرغم تفاوتهای زبانی و فرهنگی، در طبقهبندی کلی اندامهای تحتانی بدن انسان اشتراکات قابل توجهی دارند. در هر دو زبان، شش بخش اصلی برای این اندامها شناسایی میشود، اما در جزئیات نامگذاری و طبقهبندی تفاوتهایی مشاهده میگردد. این تفاوتها میتواند نشانگر تأثیر فرهنگ و جهانبینی هر زبان بر درک و توصیف بدن باشد. همچنین، بررسی جهانیهای زبان نشان میدهد که برخی از این جهانیها در هر دو زبان صدق میکنند، در حالی که برخی دیگر به طور کامل معتبر نیستند. این یافتهها مؤید این نکته است که زبانها، در عین داشتن اشتراکات، میتوانند نظامهای معنایی متفاوتی برای توصیف بدن انسان داشته باشند.
الهه فتحیان؛ مهرداد نغزگوی کهن
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 12 مهر 1403
چکیده
همهی جوامع برای ارجاع به خویشاوندان و مورد خطاب قرار دادن آنها از اصطلاحات خویشاوندی استفاده میکنند. اغلب بررسیهای انجام شده در زمینه روابط خویشاوندی بر پایهی روابط نسبی و سببی صورت گرفتهاند و به این نکته توجه نشده است که در برخی از جوامع، روابط خویشاوندی براساس معیارهایی بهغیر از معیارهای نسبی وسببی تعریف میشوند. در ...
بیشتر
همهی جوامع برای ارجاع به خویشاوندان و مورد خطاب قرار دادن آنها از اصطلاحات خویشاوندی استفاده میکنند. اغلب بررسیهای انجام شده در زمینه روابط خویشاوندی بر پایهی روابط نسبی و سببی صورت گرفتهاند و به این نکته توجه نشده است که در برخی از جوامع، روابط خویشاوندی براساس معیارهایی بهغیر از معیارهای نسبی وسببی تعریف میشوند. در واقع، مسیرهای تبارشناختی، نمیتوانند این دانش فرهنگی را نشان دهند. در رویکرد تحلیلی اتخاذ شده در پژوهش حاضر، اصطلاحات خویشاوندی بهعنوان عناصری فرهنگی در نظر گرفته شدهاند. در این روش، نقشههای خویشاوندی بدون ارجاع به روابط تبارشناختی امکان بازشناسایی مفاهیم خویشاوندی نخستین را فراهم میکنند وبه این ترتیب قادر به نمایاندن تفاوتهای فرهنگی هستند. چارچوب بهکار رفته در این پژوهش، پایه و اساس جامعی برای مطالعهی مقابلهای نظامهای خویشاوندی بهدست میدهد. در پژوهش حاضر، نقشهی اصطلاحات خویشاوندی فارسی در دورههای ایرانی باستان، ایرانی میانه و ایرانی نو بهدست داده شده است. در نقشهها، گره آغازین «من» در مرکز قرار دارد و اصطلاحات خویشاوندی نخستین نسبت به این مفهوم شناسایی شدهاند. بررسی و مقایسهی درزمانی نقشههای اصطلاحات خویشاوندی فارسی در سه دورهی مذکور نشان میدهد در دورهی میانه جنس دستوری از بین رفته است اما جنسیت بیولوژیکی همچنان حفظ شده است. در این دوره، برخی اصطلاحات خویشاوندی حذف و برخی اضافه شدهاند. در دورهی فارسی نو نیز شاهد افزایش تعداد اصطلاحات خویشاوندی، وامگیری از زبانهای دیگر، رواج کاربرد اصطلاحات خویشاوندی دو تکواژی و کاهش اهمیت جنسیت بیولوژیکی در بیان روابط خویشاوندی هستیم.
سید محمد حسینی معصوم؛ مرجان اکبری
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 02 آبان 1403
چکیده
نشانهمعناشناسی گفتمانی علمی است که به مطالعه فرآیندی زبان میپردازد. این علم نشانه را به عنوان مبدأ و معنا را مقصد کار خود در نظر میگیرد. نشانهمعناشناسی گفتمان را به عنوان حوزه کاری خود برمیگزیند. از آنجایی که ادبیات از نمونههای گفتمانهای پویا است، نشانهمعناشناسی گفتمانی با بررسی عناصر دخیل در این گفتمانها و روابط بین ...
بیشتر
نشانهمعناشناسی گفتمانی علمی است که به مطالعه فرآیندی زبان میپردازد. این علم نشانه را به عنوان مبدأ و معنا را مقصد کار خود در نظر میگیرد. نشانهمعناشناسی گفتمان را به عنوان حوزه کاری خود برمیگزیند. از آنجایی که ادبیات از نمونههای گفتمانهای پویا است، نشانهمعناشناسی گفتمانی با بررسی عناصر دخیل در این گفتمانها و روابط بین این عناصر، به کشف فضاهای معنایی مخفی میپردازد. پژوهش حاضر در پی بررسی فرآیند تولید معنا و نظامهای گفتمانی مؤثر در این فرآیند در عناصر داستانی زال و رودابه شاهنامه فردوسی بر اساس رویکرد نشانه-معناشناسی گفتمانی است. در بررسی این روایت مشخص شد که سوژه کنشی به جهت کسب ارزش و رفع نقصان خواهان داشتن فرزند است. اما رفع این نقصان باعث اولین تنش و چالش در سیر روایت میشود. سوژه با با طرد نوزاد سپیدموی که مغایر با هنجارهای اجتماعی است سعی در رفع چالش دارد، اما طرد فرزند چالشهای بیشتری را پیش روی کنشگر اصلی و حتی دیگر کنشگران روایی قرار میدهد. در واقع، طرد فرزند در این روایت امکان اضمحلال معنا را فراهم میسازد. در این بین، آنچه جریان معناسازی را تداوم میبخشد تبدیلشدن سوژه کنشی به سوژه شوشی و تغییر فضای روایت به فضایی حسی-ادراکی است. در واقع، حکیم فردوسی با استفاده از راهکارهای عاطفی و بهرهبردن از نظامهای معنایی از قبیل کنش، شوش، بوش، تخیل و اسطوره جریان معناسازی را تداوم می-بخشد.
عالیه نخعی پورتذرج
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 02 آبان 1403
چکیده
پژوهش حاضر با اتخاذ رویکردی کمّی- رایانشی و با بهرهگیری از روشهای نوین گویشسنجی به تحلیل انبوهۀ زبان-گونۀ براهویی رایج در شهرستان رودبارجنوب واقع در استان کرمان می پردازد. در این راستا به مدد امکانات بسته نرم-افزاری گویشسنجی و نقشهنگاری، پراکنش جغرافیایی متغیرهای زبانشناختی موجود در این گونۀ زبانی را ارائه میدهد. جهت ...
بیشتر
پژوهش حاضر با اتخاذ رویکردی کمّی- رایانشی و با بهرهگیری از روشهای نوین گویشسنجی به تحلیل انبوهۀ زبان-گونۀ براهویی رایج در شهرستان رودبارجنوب واقع در استان کرمان می پردازد. در این راستا به مدد امکانات بسته نرم-افزاری گویشسنجی و نقشهنگاری، پراکنش جغرافیایی متغیرهای زبانشناختی موجود در این گونۀ زبانی را ارائه میدهد. جهت جمعآوری دادهها از پرسشنامهای حاوی 208 واژه و 10 جمله پایه بر اساس پرسشنامههای «طرح ملی اطلس زبانی ایران» و «فهرست واژگان پایه موریس سوادش بهره گرفته شده است. نتایج حاصل از تحلیل و پردازش داده ها نشان داد که این زبان گونه دارای وجوه اشتراک و افتراقی با گویش رودباری رایج در منطقه رودبارجنوب است. وجه اشتراک این زبان گونه با گویش رودباری کاربرد همخوانهای لبی /gʷ/ و /χʷ/، واج چند زنشی /r/و واکههای مرکب /Iə/ و /ʊə/ ، سختکامیشدگی و سایشیشدگیاست و وجه افتراق آن با گویش رودباری مواردی همچون کاربرد واژگان خاص براهویی، وندهای مصدرساز /-eng/، جمعساز æk/ و /k/ ، نمود استمراری æ/-/، نهی /pæ/ و /fæ/ ، نفی /pæ/، /piə/، /p/، /fæ/، /f/، /to/، /t/ و در نهایت کاربرد خاص زمان، وجه و نمود است.
سحر ملکیان؛ سید محمد رضا عادل؛ محمد داودی؛ سعید غنیآبادی
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 18 آبان 1403
چکیده
هدف اصلی این مطالعه کیفی، بررسی روابط میان معلمان و زبانآموزان بر اساس نظریه مراقبت نادینگز (1998) و لوگاستروپ (1997) است. در این پژوهش، مفهوم مراقبت با جنبههای زبانشناختی چون تعامل زبانی و انتقال معنایی بررسی شده است، که از طریق آنها رابطهی مراقبتی میان معلم و دانشآموز ایجاد میشود. برای جمعآوری دادهها، با ده زبانآموز در ...
بیشتر
هدف اصلی این مطالعه کیفی، بررسی روابط میان معلمان و زبانآموزان بر اساس نظریه مراقبت نادینگز (1998) و لوگاستروپ (1997) است. در این پژوهش، مفهوم مراقبت با جنبههای زبانشناختی چون تعامل زبانی و انتقال معنایی بررسی شده است، که از طریق آنها رابطهی مراقبتی میان معلم و دانشآموز ایجاد میشود. برای جمعآوری دادهها، با ده زبانآموز در این مدارس مصاحبه انجام شد. سپس دادهها با استفاده از مراحل کدگذاری نظریه دادهبنیاد (کربین و استراس ، 1990) و نرمافزار مکسکیودا نسخه 24 تحلیل گردید. در این تحقیق، 22 کد فرعی و چهار کد اصلی شناسایی شد و مدل نظری جدیدی برای رابطه مراقبتی معلم-دانشآموز ارائه گردید. مقولههای اصلی این رابطه شامل ارتباط و تعامل، شیوههای آموزشی، درک و حمایت، و ویژگیهای فردی معلمان بود. همچنین، مقولههای فرعی شامل احترام، رابطه متقابل، توجه فردی، گوش دادن با حوصله به دانشآموزان، گفتوگو با دانشآموزان، سواد رابطهای، شجاعت معلم در آغاز ارتباط مراقبتی، صداقت، دلسوزی، تشویق، جذب کامل، جابجایی انگیزشی، حمایت احساسی، ارتباط بر پایه اعتماد، محیط حمایتی، استفاده از روشهای آموزشی مناسب، در دسترس بودن معلم، تعامل دانشآموزان، انتظارات واقعگرایانه از دانشآموزان، پاسخدهی، و ایجاد سرگرمی و طنز بودند. این تحقیق در نهایت نشان میدهد که چگونه ویژگیهای روانشناسی زبان و زبانشناسی کاربردی میتوانند نقش مهمی در درک و تقویت ارتباطات آموزشی داشته باشند. یافتههای این مطالعه با توجه به دیدگاه روانشناسی به چندین پیامد آموزشی برای سیاستگذاران آموزشی، معلمان و زبانآموزان اشاره دارد تا مفهوم «مراقبت» را بهتر بشناسند و بهکار گیرند و این امر به رشد حرفهای معلمان و بهبود آموزشی دانشآموزان کمک خواهد کرد.
طیبه سرلک؛ فاطمه معافیان
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 30 آبان 1403
چکیده
آموزش حضوری در دوران کرونا تعطیل شد و آموزش آنلاین به یک جنبه مهم آموزش تبدیل شد. به منظور استفاده کامل از این جنبه مهم و آمادگی برای سایر موارد اضطراری، بررسی ابعاد آن به طور دقیق ضروری است. در این راستا، این مطالعه نظرات و پیشنهادات مدرسان را درباره آموزش آنلاین در طول شیوع کووید-19 مورد بررسی قرار داده است. این مطالعه از روش کیفی استفاده ...
بیشتر
آموزش حضوری در دوران کرونا تعطیل شد و آموزش آنلاین به یک جنبه مهم آموزش تبدیل شد. به منظور استفاده کامل از این جنبه مهم و آمادگی برای سایر موارد اضطراری، بررسی ابعاد آن به طور دقیق ضروری است. در این راستا، این مطالعه نظرات و پیشنهادات مدرسان را درباره آموزش آنلاین در طول شیوع کووید-19 مورد بررسی قرار داده است. این مطالعه از روش کیفی استفاده کرده و نتایج با استفاده از نرم افزار مکس کیودا (2020) تجزیه و تحلیل شده اند. تحلیل محتوا در سه مرحله انجام شده است. داده ها با کدگذاری کاهش یافته، با طبقه بندی ساختار یافته و با بحث تفسیر شده اند. نتایج نشان میی دهد یادگیری آنلاین باعث حفظ و تقویت کیفیت یادگیری و تدریس می شود. فراگیران مسئولیت -پذیرتر، مستقل تر و فعالتر می شوند. سواد رسانه ای و سواد دیجیتال بهبود می یابد. منابع، زمان و هزینه ها مدیریت می شوند. علیرغم مزایای آن، معایبی نیز دارد که موجب کاهش یادگیری می شود. دسترسی ناکافی به اینترنت و فقدان سواد رسانه ای برخی از این نقاط ضعف هستند که مدرسان و فراگیران را از استفاده کامل از آموزش آنلاین باز می دارند. نظارت و ارزیابی پیشرفت فراگیران نیز برای مدرسان دشوار است. در نتیجه استفاده نادرست از اینترنت ممکن است فراگیران و مدرسان دچار آسیب های جسمی، روحی و روانی شوند. بنظر می رسد علت اصلی مشکلات عدم آمادگی برای استفاده گسترده از این شکل از آموزش است و برنامه ریزی دقیق و حساب شده در سطح کلان می تواند مشکل را حل کند.
فاطمه هاشمی زاده ابرقویی؛ آرمان بختیاری
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 30 آبان 1403
چکیده
متن M150 از جمله دست نوشته های مجموعه متن های مانوی آکادمی علوم برلین است که به خط مانوی و به زبان فارسی نو آغازین نوشته شده است. این متن را مانویان فارسی زبان آسیای میانه، به نگارش در آورده اند و از جمله کهن ترین متن های فارسی دری است. این دست نوشته به گونه ی جدولی تنظیم شده که بیشتر قسمت های آن آسیب دیده و دارای واژه های عربی بسیاری است ...
بیشتر
متن M150 از جمله دست نوشته های مجموعه متن های مانوی آکادمی علوم برلین است که به خط مانوی و به زبان فارسی نو آغازین نوشته شده است. این متن را مانویان فارسی زبان آسیای میانه، به نگارش در آورده اند و از جمله کهن ترین متن های فارسی دری است. این دست نوشته به گونه ی جدولی تنظیم شده که بیشتر قسمت های آن آسیب دیده و دارای واژه های عربی بسیاری است که یک نمونه از گاهشماری سغدی- مانوی مربوط به نیمه ی نخست قرن چهارم هجری به شمار می رود. در این متن، نام روزها زردشتی، ولی نام سیارات و برج های دوازده گانه (صور فلکی) به صورت عربی آمده است. این مقاله، ابتدا به معرفی این گاهشماری قرن چهارم هجری می پردازد و سپس نویسه گردانی، آوانوشت و ترجمه شده و در پایان همراه با توضیحات و یادداشتها به بررسی آن پرداخته شده است. متن M150 از جمله دست نوشته های مجموعه متن های مانوی آکادمی علوم برلین است که به خط مانوی و به زبان فارسی نو آغازین نوشته شده است. این متن را مانویان فارسی زبان آسیای میانه، به نگارش در آورده اند و از جمله کهن ترین متن های فارسی دری است. این دست نوشته به گونه ی جدولی تنظیم شده که بیشتر قسمت های آن آسیب دیده و دارای واژه های عربی بسیاری است که یک نمونه از گاهشماری سغدی- مانوی مربوط به نیمه ی نخست قرن چهارم هجری به شمار می رود. در این متن، نام روزها زردشتی، ولی نام سیارات و برج های دوازده گانه (صور فلکی) به صورت عربی آمده است. این مقاله، ابتدا به معرفی این گاهشماری قرن چهارم هجری می پردازد و سپس نویسه گردانی، آوانوشت و ترجمه شده و در پایان همراه با توضیحات و یادداشتها به بررسی آن پرداخته شده است.