تحلیل گفتمان
سلیم قادری تپه رشت؛ ناصر حسینی؛ اردشیر صدر الدینی
دوره 15، شماره 3 ، آذر 1402، ، صفحه 143-121
چکیده
زبانشناسی شناختی، بهعنوان یکی از شاخههای اصلی علوم شناختی، رویکردی است که به زبان، بهمثابه ابزاری برای کشف ساختار نظام شناختی انسان مینگرد. معنیشناسی شناختی، بهعنوان یکی از حوزههای اساسی زبانشناسی شناختی، دارای نظریههای مختلفی مانند طرحوارههای تصویری، آمیختگی مفهومی، فضاهای ذهنی، مجاز و استعاره است. گرایش ...
بیشتر
زبانشناسی شناختی، بهعنوان یکی از شاخههای اصلی علوم شناختی، رویکردی است که به زبان، بهمثابه ابزاری برای کشف ساختار نظام شناختی انسان مینگرد. معنیشناسی شناختی، بهعنوان یکی از حوزههای اساسی زبانشناسی شناختی، دارای نظریههای مختلفی مانند طرحوارههای تصویری، آمیختگی مفهومی، فضاهای ذهنی، مجاز و استعاره است. گرایش شاعران معاصر عرب و ایران به مکتب رمانتیک، نقطۀ آغازین تحول در شعر معاصر به شمار میرود و رمانتیکها از گروههای پیشتازی هستند که دگرگونی ادبیات عربی و فارسی و همچنین همگامی آن با عصر جدید، با تلاشهای آنان شروع شد. هرچند تعداد این جماعت در ابتدا اندک بود و بیشتر تغییر در حوزه معانی شعر را مدنظر داشتند، اما طولی نکشید که شمار آنها بیشتر شد و در مدتی کوتاه، محتوا و ساختار شعر معاصر عربی و فارسی را دگرگون ساخت. این تأثیرگذاری به حدی گسترده بود که در فاصله میان دو جنگ جهانی، برجستهترین شاعران عرب و فارسیگو که آثاری جهانی پدید آوردهاند، از پیروان مکتب رمانتیک هستند. پیوند میان نابسامانیهای اجتماعی جهان و اندوه که یکی از درونمایههای اصلی شعر رمانتیکی است، از عوامل گسترش و ماندگاری این تأثیرگذاری ژرف به شمار میرود. بدین ترتیب، در تحقیق حاضر تلاش بر آن است تا به «بررسی تطبیقی رمانتیسم زبانی در اشعار انسی الحاج و هوشنگ ابتهاج» پرداخته شود. در این رهگذر از مفاهیم زبانشناسی شناختی و نقد تطبیقی بهره گرفته میشود.
رده شناسی زبان
والی رضایی؛ طاهره ثامنیان
دوره 15، شماره 3 ، آذر 1402، ، صفحه 27-1
چکیده
ردهشناسی واژگانی مطالعۀ روشهای خاصی است که بر اساس آنها زبانها معنایی را در قالب واژهها میگنجانند. بهاینترتیب ردهشناسی واژگانی را که با واژگان سروکار دارد، میتوان زیرشاخۀ ردهشناسی معنایی بهحساب آورد. اخیراً مطالعات در زبانشناسی شناختی نشان دادهاند که چگونه اعضای بدن بهعنوان منبعی برای مفهومسازی تجربههای ...
بیشتر
ردهشناسی واژگانی مطالعۀ روشهای خاصی است که بر اساس آنها زبانها معنایی را در قالب واژهها میگنجانند. بهاینترتیب ردهشناسی واژگانی را که با واژگان سروکار دارد، میتوان زیرشاخۀ ردهشناسی معنایی بهحساب آورد. اخیراً مطالعات در زبانشناسی شناختی نشان دادهاند که چگونه اعضای بدن بهعنوان منبعی برای مفهومسازی تجربههای مختلف مانند احساسکردن، اندیشیدن و غیره عمل میکنند و در فرهنگهای مختلف به شکلهای متفاوت بازنمایی میشوند. استفاده از کلماتی که به اعضای بدن اشاره دارد میتواند به ما کمک کند تا احساسات خود را با دقت بیشتری بیان کنیم. در این پژوهش سعی بر آن شد که نگاهی به بررسی الگوهای ردهشناسی واژگانی نقش ناماندامها در بیان احساسات فارسیزبانان داشته باشیم. این پژوهش را شاید بتوان اولین مجموعۀ ردهشناختی نقش استعاری ناماندامها در توصیف احساسات در نظر گرفت. روش پژوهش، شیوهای تطبیقی تحلیلی با استناد به مطالعات زبانشناسان این حوزه است؛ بدین منظور، نزدیک به 50 جمله از شواهد زبانی از پایگاه دادگان و برخی منابع مکتوب استخراج شد و بر مبنای مفهوم ناماندامها در بیان احساسات دستهبندی گردید. سعی شد نمونههای مورد نظر بر اساس نقشی که در بیان احساسات دارند، بررسی شود. تحلیل دادهها بر اساس الگوی پونسونِت و لاگینها و متداولترین ناماندامها صورت گرفته است. یافتهها نشان میدهد از واژههای دل، قلب، چشم و جگر بیشتر از سایر واژهها در زبان فارسی برای بیان احساسات بهره گرفته شده است؛ البته برای بیان ارزیابی دقیق این نظر، به تحقیقات گستردۀ ترکیبی از رویکرد فرهنگ خاص و بین فرهنگی نیاز است.
جواد قنبری بگلر؛ محمود الیاسی؛ علی ایزانلو
دوره 5، شماره 8 ، اردیبهشت 1392، ، صفحه 1-19
چکیده
کرمانجی مهمترین گونه زبان کردی است که علاوه بر کشورهای ترکیه، عراق، سوریه، و برخی از مناطق کردنشین غرب ایران، در استان خراسان شمالی و نیز در شمال غربی استان خراسان رضوی بدان تکلم می شود. اهالی روستای بیگلر در جنوب شهرستان قوچان همچون بسیاری از روستاهای دیگر این منطقه به یکی از گویش های این زبان سخن میگویند. از آنجایی که گویش کرمانجی ...
بیشتر
کرمانجی مهمترین گونه زبان کردی است که علاوه بر کشورهای ترکیه، عراق، سوریه، و برخی از مناطق کردنشین غرب ایران، در استان خراسان شمالی و نیز در شمال غربی استان خراسان رضوی بدان تکلم می شود. اهالی روستای بیگلر در جنوب شهرستان قوچان همچون بسیاری از روستاهای دیگر این منطقه به یکی از گویش های این زبان سخن میگویند. از آنجایی که گویش کرمانجی روستای بیگلر نسبت به سایر گونه های کردی کرمانجی رایج در منطقه تفاوت های بارزی دارد، در این پژوهش تلاش شده است تا این تفاوت ها مورد بررسی قرار گیرد. دراین مقاله پس از بررسی این تفاوت ها به عوامل بیرونی و درونی تغییرات صورت گرفته نیز اشاره شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد این گویش از سایر گویش های کرمانجی مناطق مجاور به لحاظ آوایی، ساخت واژی و نحوی متفاوت است، و اینکه زبان های دیگر رایج در منطقه یعنی ترکی و فارسی از جمله مهمترین عوامل برون زبانی به وجود آمدن این تغییرات بوده اند. علاوه بر آن مشخص گردید که در این میان، زبان ترکی بیشترین تأثیر را در ایجاد این تغییرات داشته است و تأثیر زبان فارسی در درجه دوم اهمیت قرار دارد. همچنین از جمله مهم-ترین تغییرات درون زبانی این گویش می توان به از بین رفتن تمایز میان شکل حال و گذشته فعل متعدی در این گویش در مقایسه با دیگر گویش های کرمانجی خراسانی اشاره کرد.
تحلیل گفتمان انتقادی
احمد سپنتامهر؛ مجیدرضا خزاعی وفا؛ علی ماندگار
دوره 15، شماره 3 ، آذر 1402، ، صفحه 89-53
چکیده
زبان از منظرهای مختلفی قابلمطالعه است و یکی از روشهای پژوهش دگرگونیهای زبانی در جامعه، پژوهش در منابع فرهنگی جامعه از قبیل داستانها، رمانها، تولیدات موسیقیایی و اشعار و اساطیر کهن است. از مقولات موردتوجه رسانهها که در بازنماییها جایگاه مهمی را به خود اختصاص داده است، مقولۀ جنسیت و بهطور ویژه بازنمایی جنسیتی مردانه ...
بیشتر
زبان از منظرهای مختلفی قابلمطالعه است و یکی از روشهای پژوهش دگرگونیهای زبانی در جامعه، پژوهش در منابع فرهنگی جامعه از قبیل داستانها، رمانها، تولیدات موسیقیایی و اشعار و اساطیر کهن است. از مقولات موردتوجه رسانهها که در بازنماییها جایگاه مهمی را به خود اختصاص داده است، مقولۀ جنسیت و بهطور ویژه بازنمایی جنسیتی مردانه یا زنانه است. نمایش مردسالاری جنبههای مختلف مثبت و منفی دارد و در فرهنگهای مختلف دگرگون است و نحوۀ به تصویر کشیدن مرد دارای اقتدار و تأثیرگذار برخاسته از مؤلفههای یک فرهنگ به نقش و جایگاه او در همان بستر و زمینه است. هدف پژوهش حاضر، مطالعۀ شیوۀ بازنمایی مردسالاری در شکل مثبت در شعر کهن فارسی از منظر زبانشناسی اجتماعی است. به این منظور، ابیاتی که در ارتباط روشنتری با موضوع تحقیق، یعنی تعامل زبانی مبتنی بر جنسیت، هستند انتخاب شده و با استفاده از روش تحلیل نشانهشناختی سه سطحی بارت، نحوۀ بازنمایی شخصیت مرد و بهطور مشخص پدر، همچنین جایگاه زبانی پدر در برابر دیگر نقشها از منظر زبانشناسی اجتماعی تحلیل شده است. نتایج بهدستآمده، نشان میدهد در شعر کهن شاهد بازنمایی از نوع کنترل زبانی مردان، فرادستی زبانی پدر در برابر دیگر نقشها، غیاب گفتگو و بسترسازی برای درخواست از مرد کانونی (پدر) و همچنین جنسیتزدگی در مراودات زبانی هستیم که این بازنمایی مبتنی بر ایدئولوژی و گفتمان مردسالاری در جامعه است و هرچند مثبت قلمداد میشده است در جامعه و فرهنگ کنونی آن جایگاه و نقش را بر عهده ندارد.
عصب شناسی زبان
سیمین میکده؛ ورنر زومر؛ سیدامیرحسین بتولی
دوره 15، شماره 3 ، آذر 1402، ، صفحه 51-29
چکیده
دوزبانـگی با انطباقهای ساختاری نواحی زیرقشری دخیل در کنترل چندین زبان مرتبط است (کرنار، ترفرز-دالر و پلیاستیکاس، 2023). تالاموس یک ساختار زوجی مادۀ خاکستری است که در نزدیکی مرکز مغز قرار دارد و انتقال اطلاعات به نواحی قشری را تنظیم میکند. اخیراً در یک مطالعۀ fMRI، حساسیت تالاموس به محرکهای دستوری و نادستوری زبان اول در سطح کل-مغز ...
بیشتر
دوزبانـگی با انطباقهای ساختاری نواحی زیرقشری دخیل در کنترل چندین زبان مرتبط است (کرنار، ترفرز-دالر و پلیاستیکاس، 2023). تالاموس یک ساختار زوجی مادۀ خاکستری است که در نزدیکی مرکز مغز قرار دارد و انتقال اطلاعات به نواحی قشری را تنظیم میکند. اخیراً در یک مطالعۀ fMRI، حساسیت تالاموس به محرکهای دستوری و نادستوری زبان اول در سطح کل-مغز در افراد دوزبانه شناسایی شد (میکده و همکاران، 2021 الف). مطالعۀ حاضر درصدد است با اتخاذ رویکرد ناحیۀ موردنظر، الگوهای فعالیت تالاموس دوجانبه را برای هر دو زبان اول و دوم بررسی کند. بدینمنظور، درصد تغییر سیگنالِ محرکهای دستوری و نادستوری در زبان اول و دوم بهعنوان معیار «شدت» برای هر شرکتکننده استخراج شد. تعداد 36 نفر دوزبانۀ ترکی-فارسی (21 زن) که زبان دومشان را بهطور رسمی در 7 سالگی آموخته بودند، انتخاب شدند. بر مبنای شاخص تسلط دوزبانه، هیچ تفاوت معناداری بین سطوح بالای بسندگی شرکتکنندگان در زبان اول (ترکی) و دوم (فارسی) وجود نداشت. شرکتکنندگان یک آزمون شنیداری قضاوت دستوریبودگی با پارادایم زبانگردانی جایگزین را در حین اخذ تصاویر fMRI اجرا کردند. نتایج مبتنی بر ناحیۀ موردنظر، اثر دستوریبودگی را در زبان اول و تالاموس چپ تأیید کرد. با توجه به اینکه در پژوهش حاضر زبان اول بهعنوان زبان غالب عمل کرد و اثرات معکوس بزرگتری را ایجاد نمود، به نظر میرسد دخالت تالاموس در زبان اول به پردازش نحوی مربوط نمیشود، بلکه ممکن است تالاموس نقش کنترلی و نظارتی را برای فعالیتهای زبان-ویژۀ قشر مغز ایفا میکند.