تحلیل گفتمان
آتوسا رستم بیک تفرشی
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 29 خرداد 1403
چکیده
بررسی رشد روایی یکی از ابزارهای کارآمد و پرکاربرد در مطالعات رشد زبان، دوزبانگی و اختلالهای زبانی است. به ویژه آزمونهای مرتبط با دستور داستان که ساختار روایت را در دو سطح کلان (شناختی) و خرد (زبانی) تحلیل میکنند، در سالهای اخیر بسیار مورد توجه زبانشناسان بودهاند. در این پژوهش، پیچیدگی ساختار روایتهای داستانی فارسی 16 کودک ...
بیشتر
بررسی رشد روایی یکی از ابزارهای کارآمد و پرکاربرد در مطالعات رشد زبان، دوزبانگی و اختلالهای زبانی است. به ویژه آزمونهای مرتبط با دستور داستان که ساختار روایت را در دو سطح کلان (شناختی) و خرد (زبانی) تحلیل میکنند، در سالهای اخیر بسیار مورد توجه زبانشناسان بودهاند. در این پژوهش، پیچیدگی ساختار روایتهای داستانی فارسی 16 کودک 4 تا 6 سالۀ دوزبانه مازندرانی-فارسی ساکن جویبار با 16 کودک تکزبانۀ فارسیزبان همتای سنی و جنسی آنها در تهران مقایسه و تحلیل میشوند. متغیرهای مستقل و کنترل در این پژوهش دوزبانگی، جنسیت و سن هستند. ابزار گردآوری داده، بازگویی داستان مصور بیکلام و چارچوب تحلیل، شاخص تی اِن اِل ـ پی آر (TNL-Pr) (گیلام و گیلام، 2009) برای سنجش پیچیدگی ساختار روایت است. بر مبنای یافتهها در هر دو گروه با بالارفتن سن پیچیدگی ساختار روایت به ویژه در سطح ساختار خرد در کاربرد قید، حروف ربط و افعال ذهنی و در ساختار کلان در اشاره به پیامد، بیشتر میشود. میانگین نمرۀ کودکان تکزبانه در همه گروهها، به ویژه در سنین پایینتر بیشتر از دوزبانه و تفاوت دو گروه در اشاره به رخداد آغازین و پاسخ درونی معنادار است. تعداد واژه در روایتهای تکزبانهها بیشتر از دوزبانه و این تفاوت در گروه سنی 4 تا 5/4 ساله معنادار است. پیچیدگی ساختار روایت در دختران و پسران تفاوتهایی را نشان می دهد، اما تفاوتها به لحاظ آماری معنادار نیستند. در گروه تکزبانه تعداد واژه و میانگین طول پارهگفتار در دختران بیشتر از پسران و در گروه دوزبانه در پسران بیشتر از دختران است. با وجود این، جنسیت تأثیر معناداری بر طول روایت ندارد.
ساختواژه
فاطمه ظهرابی؛ عادل رفیعی
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 03 تیر 1403
چکیده
پژوهش حاضر به بررسی واژههای مرکب مختوم به ستاک گذشته «گشت» در چارچوب صرف ساختی می-پردازد. این پژوهش تلاش دارد تا توصیفی همزمانی و درزمانی از تنوعات معنایی و نظام طرحوارهای ناظر بر واژههای حاصل از این ساخت را به دست دهد. دادههای پژوهش حاضر شامل202 واژه مرکب است که از پیکرههای همزمانی و درزمانی زبان فارسی، فرهنگهای لغت ...
بیشتر
پژوهش حاضر به بررسی واژههای مرکب مختوم به ستاک گذشته «گشت» در چارچوب صرف ساختی می-پردازد. این پژوهش تلاش دارد تا توصیفی همزمانی و درزمانی از تنوعات معنایی و نظام طرحوارهای ناظر بر واژههای حاصل از این ساخت را به دست دهد. دادههای پژوهش حاضر شامل202 واژه مرکب است که از پیکرههای همزمانی و درزمانی زبان فارسی، فرهنگهای لغت و نیز جستجوگر گوگل جمعآوری شده است. روش کار توصیفی-تحلیلی است و هدف از پژوهش حاضر پاسخ به این سوالات است که واژههای مرکب برگرفته از ستاک گذشته «گشت» از چه تنوعات معنایی نظاممندی برخوردارند؟ ساخت ناظر بر واژههای مرکب برگرفته از ستاک گذشته «گشت» چیست؟ این ساخت از منظر درزمانی از چه تنوعاتی برخوردار است؟ برای این منظور ابتدا واژههای استخراج شده بر اساس معنی آنها در چهار مقوله معنایی دستهبندی شدند. سپس طرحواره ناظر بر آنها به دست داده شد. بررسیهای درزمانی نشان میدهد که از این ساخت در قرون گذشته، واژه «گلگشت» در معنایی متفاوت از آنچه امروزه به کار میرود، تولید شده است. همچنین امروزه شاهد تغییراتی در کارکرد این ساخت در فضای مجازی هستیم. با در نظر گرفتن تغییرات درزمانی و توصیف وضعیت همزمانی این ساخت، نهایتاً نظام طرحوارهای ساخت [x گشت] به دست داده شد. در نظام طرحوارهای این ساخت شاهد دو ساخت زایا و دو ساخت ایستا هستیم.
زبانشناسی عمومی
اعظم علیجانی؛ مسعود قیومی؛ مریم مسگرخویی؛ حوریه احدی؛ یلدا دلگشایی
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 07 تیر 1403
چکیده
هدف از مطالعۀ حاضر، بررسی حرف اضافۀ «از» در کتابهای درسی است. چندمعنایی حرف اضافه موجب اشکالاتی در دریافت و درک بسیاری از دانشآموزان میشود. در این پژوهش از پیکرۀ متنی کتب درسی فارسی، علوم، هدیههای آسمانی و مطالعات اجتماعی از پایۀ اول تا ششم ابتدایی بهره گرفتهایم. در تحلیل دادهها از رویکردهای پیشنمونۀ راش (1975) و چندمعنایی ...
بیشتر
هدف از مطالعۀ حاضر، بررسی حرف اضافۀ «از» در کتابهای درسی است. چندمعنایی حرف اضافه موجب اشکالاتی در دریافت و درک بسیاری از دانشآموزان میشود. در این پژوهش از پیکرۀ متنی کتب درسی فارسی، علوم، هدیههای آسمانی و مطالعات اجتماعی از پایۀ اول تا ششم ابتدایی بهره گرفتهایم. در تحلیل دادهها از رویکردهای پیشنمونۀ راش (1975) و چندمعنایی نظام مند تایلر و ایوانز (2003) در چارچوب معنیشناسی شناختی استفاده شدهاست. ابتدا جملات شاهد حاوی حرف اضافۀ «از» از پیکره جداسازی شدند. مجموعۀ معانی بهدست آمده از مطالعۀ این زیرپیکره عبارتند از: «نوع»، «جزء کل»، «منشأ»، «زمان»، «قیاس»، «بهوسیله، بهکمک، با»، «درباره»، «جهت»، «حرکت»، «مجاز» و «متمّم». توزیع آماری معانی در کلّ زیرپیکره (دامنۀ عام) به معنی «جزء کل» تعلق دارد. معانی این حرف اضافه در میان درسها و پایههای تحصیلی (دامنۀ خاص) یکسان بهدست نیامد. در میان سه پایۀ اول تا سوم تحصیلی معنی «متمّم» و سه پایۀ چهارم تا ششم تحصیلی معنی «جزء کل» سرنمون شد. این یافتهها نشان داد که معنای سرنمون درس فارسی «مجاز»، درس علوم , مطالعات اجتماعی«جزء کل» ,درس هدیههای آسمانی «زمان» است.
نحو
مائده بیگم شیرازی؛ سید حسین سیدی؛ احمدرضا حیدریان شهری
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 10 تیر 1403
چکیده
چکیده:
قرن نوزدهم را میتوان زمان شکلگیری تفکر نوین عرب به شمار آورد و پژوهش-های زبانشناسی معاصر نیز در راستای سایر حوزههای اندیشگانی عرب در این زمان، پدید آمد. زبانشناسان نوگرا، دستاوردهای نوین خود را که برگرفته از رویکردهای زبان-شناختی معاصر است، به خواننده عرب زبان ارائه کردند، و با وجود واکنشهای متفاوتی که اغلب برپایه ...
بیشتر
چکیده:
قرن نوزدهم را میتوان زمان شکلگیری تفکر نوین عرب به شمار آورد و پژوهش-های زبانشناسی معاصر نیز در راستای سایر حوزههای اندیشگانی عرب در این زمان، پدید آمد. زبانشناسان نوگرا، دستاوردهای نوین خود را که برگرفته از رویکردهای زبان-شناختی معاصر است، به خواننده عرب زبان ارائه کردند، و با وجود واکنشهای متفاوتی که اغلب برپایه تقدس بخشیدن به میراث سنتی زبانیشان بود، توانستند ساختار مشخص و مستقلی برای زبانشناسی معاصرعربی ایجاد کنند که از یک سو برپایه مبانی نظری قدما باشد و از سوی دیگر با رویکردهای مدرن غرب در حوزه زبانشناسی سازگار باشد. «ابراهیم مصطفی» و «مهدی مخزومی» دو تن از زبانشناسان معاصر عرب هستند که نگاهی نوین به پژوهشهای زبانی و نحو عربی داشتند. این مقاله در تلاش است به شیوه توصیفی- تحلیلی به پژوهش در دو کتاب احیاء النحو ابراهیم مصطفی و فی النحو العربی؛نقد و توجیه مهدی مخزومی بپردازد. رویکرد این پژوهش بررسی تطبیقی دیدگاه زبانشناسی، مبانی و خاستگاه فکری این دو نحوی است و بر مبنای نقد روششناختی به این مهم پرداخته است. و به دنبال فهم روش کار این دو زبانشناس معاصر و نظریههایشان در حوزه نحو در پژوهشی تطبیقی است. حاصل پژوهش اینکه ابراهیم مصطفی با اینکه رویکرد زبان-شناسی ندارد، به دنبال احیای نحو است و در تلاش برای الغاء نظریه عامل در دستور زبان عربی بوده است. اما مهدی مخزومی رویکرد زبانشناسی متن دارد و بر جمله در نحو عربی تاکید دارد. چنین به نظر میرسد که، اغلب زبانشناسان معاصر عرب با تکیه بر ضرورت ایجاد تغییرات مبنایی در نحو عربی، با هدف رهایی از نحو سنتی توانستهاند با اندوخته علمی و تجربی خود، هر یک بخشی از نحو عربی را مورد نقد قرار دهند و در حوزه نظری و کاربردی دیدگاه-های دقیق، علمی، تازه و نویی ارائه کنند.
زبانشناسی و گویشهای خراسان
یولی ایونسیان
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 18 تیر 1403
چکیده
مقاله حاضر به بررسی پنج ویژگی گروه گویشهای فارسی خراسانی میپردازد که آن را از گروه افعانی-تاجیکی متمایز میکنند. این ویژگیها که از دو ویژگی آوایی و دو ویژگی صرفی و همچنین یکی مربوط به حروف اضافه تشکیل شدهاند، علیرغم اینکه همه وجوه تمایز بین گروهها را نشان نمیدهند، توسط مولف به عنوان پایدارترین ویژگیها مشخص شدهاند. مقاله ...
بیشتر
مقاله حاضر به بررسی پنج ویژگی گروه گویشهای فارسی خراسانی میپردازد که آن را از گروه افعانی-تاجیکی متمایز میکنند. این ویژگیها که از دو ویژگی آوایی و دو ویژگی صرفی و همچنین یکی مربوط به حروف اضافه تشکیل شدهاند، علیرغم اینکه همه وجوه تمایز بین گروهها را نشان نمیدهند، توسط مولف به عنوان پایدارترین ویژگیها مشخص شدهاند. مقاله بر طیف گستردهای از منابع، که شامل تحقیقات میدانی مولف و آثار متعدد پژوهشگران روسی، غربی، ایرانی، تاجیکی و افغانی است مبتنی است. متون (افسانهها و داستانها راجع به مسائل روزمره) به لهجه هراتی که در نتیجه کار میدانی مولف در افغانستان به دست آمدهاند از گویندگان بیسواد و کمسواد لهجه مذکور جمعآوری شدهاند. این افراد به خاطر عدم تحصیل تحت تاثیر لهجه کابلی یا زبان ادبی قرار نگرفته بودند و لهجه بومی خود را به خالصترین شکل حفظ کرده بودند. پژوهش حاضر ثابت میکند که ویژگیهای مورد بحث جزء ویژگیهای اصلی متمایزکننده گروه گویشهای فارسی خراسانی از گروه افغانی- تاجیکی است.
رده شناسی زبان
حامد مولایی کوهبنانی؛ حسین بازوبندی
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 19 تیر 1403
چکیده
تحلیل مقابلهای که الگوهای اولیه آن برپایه زبانشناسی ساختگرا شکل گرفته عمدتا به بررسی سطوح دشواری جنبههای واجی، صرفی و نحوی زبانها میپردازد تا از طریق تاکید بر تفاوتهای بین زبانها، آموزش زبان دوم را تسهیل کند. در پژوهش حاضر قصد داریم ساختار هجای کرهای و فارسی را از منظر سه معیار رده-شناسی یعنی عناصر سازنده هجا، قواعد ...
بیشتر
تحلیل مقابلهای که الگوهای اولیه آن برپایه زبانشناسی ساختگرا شکل گرفته عمدتا به بررسی سطوح دشواری جنبههای واجی، صرفی و نحوی زبانها میپردازد تا از طریق تاکید بر تفاوتهای بین زبانها، آموزش زبان دوم را تسهیل کند. در پژوهش حاضر قصد داریم ساختار هجای کرهای و فارسی را از منظر سه معیار رده-شناسی یعنی عناصر سازنده هجا، قواعد واجآرایی و تعداد هجاها و برپایۀ تحلیل مقابلهای بررسی کنیم. نتایج پژوهش نشان میدهد که هر دو زبان دارای واکههای ساده مشابه هستند که اجازه حضور در جایگاه قله هجا را دارند و محدودیتی در این مورد دیده نمیشود. همچنین، با مقایسۀ 22 همخوان کرهای و 23 همخوان فارسی مشخص شد که در هر دو زبان محدودیتهایی برای ورود برخی همخوانها در برخی جایگاههای هجا وجود دارد که هیچکدام مشابه با هم نیستند. نتایج مربوط به نحوۀ همنشینی واجها به منظور ساخت هجا براساس جهانیها در دو زبان نیز نشان داد که در فارسی برای ساخت هجای غیرمسطح، هسته و پایانه با هم یک سازه میسازند و سپس با آغازه ترکیب میشوند. این در حالی است که در کرهای، آغازه و هسته با هم تشکیل سازه داده و سپس با پایانه ادغام میشوند. علاوه بر این، بخش دیگری از نتایج نشان میدهد که فارسی دارای ساختار هجایی CV(CC) است در حالی که کرهای ساختار هجایی CVC(C) دارد.
کاربرد شناسی
محمدرضا پهلوان نژاد
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 19 تیر 1403
چکیده
پژوهش حاضر به نقد و بررسی نظریه کمینه گرایی معناییِ کاپلن و لپور می پردازد که در سال 2005 به عنوان یک نظریه معنایی همگانی در زبان شناسی مطرح شد. در مقاله حاضر همچنین، این نظریه در زبان فارسی و بر روی دادههای این زبان بررسی خواهد شد. با بررسی انتقادات مطرح شده توسط برخی از صاحب نظران، ملاحظه می شود با توجه به ماهیت نظریه که از زبان های ...
بیشتر
پژوهش حاضر به نقد و بررسی نظریه کمینه گرایی معناییِ کاپلن و لپور می پردازد که در سال 2005 به عنوان یک نظریه معنایی همگانی در زبان شناسی مطرح شد. در مقاله حاضر همچنین، این نظریه در زبان فارسی و بر روی دادههای این زبان بررسی خواهد شد. با بررسی انتقادات مطرح شده توسط برخی از صاحب نظران، ملاحظه می شود با توجه به ماهیت نظریه که از زبان های منطقی و ریاضی تبعیت می کند، در تحلیل معنا در زبان های طبیعی از جهت های مختلف ناکارآمد و غیر قابل قبول می باشد. در این مقاله، آرا صاحب نظران مختلف در خصوص این نظریه مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. همچنین مقاله حاضر، به ارزیابی نقاط ضعف و قدرت این آرا نیز پرداخته است. ایرادهای مهمی به این نظریه وارد است که از جمله آن می توان به مباحثی همچون جابجایی بافتی، ناتمام بودن و تغییر ناپذیری شرایط صدق اشاره کرد.
نحو
شبنم مجیدی؛ فاطمه بهرامی؛ مزدک انوشه
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 22 تیر 1403
چکیده
در سنت دستور زایشی، پدیدۀ حذف یا زدایش، ساختهای گوناگونی را دربرمیگیرد که در آنها عناصر پیشبینیپذیر نحوی ذیل شرایط خاصی از اشتقاق زدوده میشوند. از سرآغاز نظریۀ اصول و پارامترها، یافت تعمیمی که بتواند همۀ گونههای حذف را تبیین کند، یکی از مسائل بنیادین زبانشناسان بوده است. مقالۀ حاضر میکوشد تا در چارچوب کمینهگرایی فازبنیاد ...
بیشتر
در سنت دستور زایشی، پدیدۀ حذف یا زدایش، ساختهای گوناگونی را دربرمیگیرد که در آنها عناصر پیشبینیپذیر نحوی ذیل شرایط خاصی از اشتقاق زدوده میشوند. از سرآغاز نظریۀ اصول و پارامترها، یافت تعمیمی که بتواند همۀ گونههای حذف را تبیین کند، یکی از مسائل بنیادین زبانشناسان بوده است. مقالۀ حاضر میکوشد تا در چارچوب کمینهگرایی فازبنیاد گامی به سوی این هدف بردارد و تبیین جامعی از انواع مختلف حذف در جملات زبان فارسی بهدست دهد. برای این منظور، نخست به مهمترین موارد حذف در پیشینۀ پژوهش نگاهی میافکنیم و تبیینهای مختلف از این پدیدۀ زبانی را ارزیابی میکنیم. سپس به معرفی سامانۀ متممساز شکافته و بررسی فرافکنهای نقشنمای فراتر از گروه زمان میپردازیم تا از این طریق، فرافکنی را که در زبان فارسی هستۀ فاز بالایی را تشکیل میدهد، بیابیم. بررسی شواهد زبانی نشان میدهد که در فارسی، مانند زبان آلمانی، عناصر متممسازی مانند «که» و «تا» در هستۀ گروه ایستایی تولید میشوند و سپس به هستۀ گروه عامل ارتقا مییابند و بنابراین، گروه ایستایی را باید نقطۀ فاز بالایی تلقی کرد که برخی از فرایندهای حذف را در درون ساختار بند موجب میشود. در ادامۀ این مبحث، توصیفی تفصیلی از انواع حذف در درون جمله به دست میدهیم و میکوشیم ساختهای محذوفی همچون کافت، شبهکافت، ارتقای گره راست، حذف گروه فعلی، بندزدایی، پیپرسش و خردهپاسخ را براساس رویکرد کمینهگرا تحلیل کنیم. سرانجام در بخش پایانی پژوهش استدلال میکنیم که انواع حذف درون بند بر فرافکن فاز پایینی (vP) یا فاز بالایی (FinP) اعمال میشوند و هستهها و/ یا سازههایی را از اشتقاق نحوی میزدایند. این تحلیل با تکیه بر فرایندهای پسانحوی حذف و ادغام صرفی توضیح میدهد که چرا در محمولهای مرکب فارسی، جزء غیرفعلی محمول میتواند حفظ یا حذف شود.