حامد مولایی کوهبنانی؛ علی علیزاده؛ شهلا شریفی
دوره 14، شماره 1 ، فروردین 1401، صفحه 1-27
چکیده
در این پژوهش به دنبال معرفی روشی جدید برای توجیه ترتیب سازه ای عناصر بند در زبان فارسی هستیم. به این منظور دستور نقش گراگفتمانی (2008) به عنوان جدیدترین دستور نقش گراچارچوب اصلی این پژوهش را تشکیل می دهد. این دستور برخلاف اصول رده شناختی گرین برگ (1963) از روشی پویا برای تعیین ترتیب سازه ای استفاده می کند. روشترتیب قرارگیری سازه ها در این ...
بیشتر
در این پژوهش به دنبال معرفی روشی جدید برای توجیه ترتیب سازه ای عناصر بند در زبان فارسی هستیم. به این منظور دستور نقش گراگفتمانی (2008) به عنوان جدیدترین دستور نقش گراچارچوب اصلی این پژوهش را تشکیل می دهد. این دستور برخلاف اصول رده شناختی گرین برگ (1963) از روشی پویا برای تعیین ترتیب سازه ای استفاده می کند. روشترتیب قرارگیری سازه ها در این دستور به گونه ایست که هیچ جایگاهی از قبل برای عنصر خاصی از زبان تعیین شده نیست بلکه جایگاه هر عنصر براساس لایه ای که در آن تولیدمی شود، نقش کاربردی و معنایی آن (بافت زبانی)و با توجه به سایر عناصر بالادستی آن در سلسله مراتب لایه های دو سطح بینافردی و بازنمودی تعیینمی گردد. علاوه بر این، در این دستور قواعدی برای تعیین ترتیب سازه ها معرفی شده است که نه تنها به تعیین ترتیب عناصر بند کمک می کند بلکه برای تعیین عناصر تشکیل دهندۀ گروه و واژه نیز کاربرد دارد؛ با این وجود هدف پژوهش حاضر تنها تعیین ترتیب سازه های فارسی در سطح بند است. دستور نقش گرا گفتمانی چهار جایگاه مطلق آغازی، دومین، میانی و پایانی و تعدادی جایگاه نسبی را برای سازه-های تشکیل دهندۀ بند در نظر می گیرد؛ طبق روش بالا به پایین این دستور، هر زمان یکی از این چهار جایگاه مطلق اشغال شود جایگاه های نسبی آن می توانند پذیرای عنصر دیگری شوند. با درنظر گرفتن چهار جایگاه در این دستور شرایطی ایجاد می شود که در ازای هر روساخت دستوری طبق اصول رده شناختی گرین برگ، 14 ترتیب سازه ای محتمل وجود خواهد داشت. به عبارتی، در مقابل 6 ترتیب سازه ای گرین برگ یعنی SOV,SVO,OVS,OSV,VOS,VSO، در این دستور 84 احتمال وجود دارد. نتایج پژوهش حاکی از کارایی اصول این دستور برای تعیین ترتیب سازه ای بند فارسی به عنوان زبانی با ترتیب سازه ای آزاد است. از طرف دیگر، با توجه به آنکه در این دستور اعتقادی به وجود حرکت سازه ای نیست می توان -با استدلال های نقشی- آزادی سازه های بند فارسی را (به عنوان نتیجۀ نیت کاربردی گوینده) به صورت پایه زایشی توجیه کرد. به همین منظور، در بخش آخر این پژوهش یکی از انواع قلب نحوی نیز ( قلب تحوی کوتاه برد چپ گرای فارسی) به عنوان فرایندی پربسامد براساس این دستور و برمبنای ملاحظات کاربردی (نه نحوی) مورد برسی قرار می گیرد.
تحلیل گفتمان
طواق گلدی گلشاهی
دوره 14، شماره 1 ، فروردین 1401، صفحه 29-67
چکیده
ادبیّات تطبیقى یکى از بخشهاى ارزشمند و مفید ادبیّات به شمار مىآید و ما را از تأثیر و تأثّر ادبیّات دیگر ملّتها آگاه میسازد و امکان توسعه و تبادل فرهنگى و ادبى را میان ملّتها فراهم مىسازد. مقایسهی ادبیّات دو ملّت که از نظر زبان و جغرافیاى سیاسى با هم تفاوت دارند، به کشف اندیشهها و تحوّلات ادبى مشترک مىانجامد ...
بیشتر
ادبیّات تطبیقى یکى از بخشهاى ارزشمند و مفید ادبیّات به شمار مىآید و ما را از تأثیر و تأثّر ادبیّات دیگر ملّتها آگاه میسازد و امکان توسعه و تبادل فرهنگى و ادبى را میان ملّتها فراهم مىسازد. مقایسهی ادبیّات دو ملّت که از نظر زبان و جغرافیاى سیاسى با هم تفاوت دارند، به کشف اندیشهها و تحوّلات ادبى مشترک مىانجامد و نشان مىدهد دو شاعر، على رغم تفاوت زبانى و جغرافیایی، تا چه اندازه در سبک و محتوا به هم شبیه و داراى چه شباهتها و اشتراکات فکری و روحى هستند. در این پژوهش، به بررسی و مقایسهی آثار، اشعار و اندیشههای دو شاعر معاصر و نوپرداز ایرانى و ترکمنستانی، نیمایوشیج و کریم قرباننفس پرداخته شده است. این دو شاعر، با وجود تفاوت زبانی و جغرافیایی و بدون آگاهی از سرودههای یکدیگر، به دلیل برخوردارى از زمینههاى سیاسی، فرهنگى و اجتماعىِ یکسان و موقعیّتهاى زمانى، در ابعاد گوناگونِ اندیشه و شعر، داراى شباهتهاى زیادى مىباشند تا اندازهاى که علاوه بر شباهت در اندیشه و محتوا، در ساختار زبانى و شیوههاى بیانى و نگاههاى هنرى آنان نیز مشابهتهاى فراوانى وجود دارد. نمایاندن اندیشههای مشترک این دو شاعر میتواند راه را برای پژوهشهای تطبیقی مشابه، هموار سازد، چرا که تاکنون پژوهشی در خصوص مقایسه و تطبیق آثار و اندیشههای شاعران ایرانی با شاعران معاصر ترکمنستانی انجام نگرفته است. این تحقیق، بر اساس تقسیمبندی و دیدگاه تطبیقی «فرانسوا یوست» به دنبال واکاوی تطبیقی آثار و اندیشههای این دو شاعر بوده است.
رده شناسی زبان
زهرا گلزاده گروی؛ زهرا باباسالاری؛ سعید یزدانی؛ محمد حسین شرف زاده
دوره 14، شماره 1 ، فروردین 1401، صفحه 69-104
چکیده
این پژوهش به ماهیت معنیشناختی افعال حرکتی زبان مازندرانی با تأکید بر الگوی غالب برای توزیع اطلاعات مربوط به شیوۀ مسیر و حرکت، چگونگی بازنمایی اطلاعات چندگانۀ مسیر و اطلاعات چندگانۀ شیوه میپردازد. از آنجاکه تقریباً همۀ پژوهشها در مورد معنیشناسی افعال حرکتی زبانها و گویشهای ایرانی با تکیه بر رویکرد شناختی و الگوهای واژگانیشدگی ...
بیشتر
این پژوهش به ماهیت معنیشناختی افعال حرکتی زبان مازندرانی با تأکید بر الگوی غالب برای توزیع اطلاعات مربوط به شیوۀ مسیر و حرکت، چگونگی بازنمایی اطلاعات چندگانۀ مسیر و اطلاعات چندگانۀ شیوه میپردازد. از آنجاکه تقریباً همۀ پژوهشها در مورد معنیشناسی افعال حرکتی زبانها و گویشهای ایرانی با تکیه بر رویکرد شناختی و الگوهای واژگانیشدگی تالمی (1985 و 2000ب)، دربارۀ زبان فارسی انجام گرفتهاند، پژوهش حاضر میتواند گامی در راستای پر کردن این خلأ در زمینۀ دیگر زبانها و گویشهای ایرانی و نقطۀ شروعی در این رابطه باشد. رویکرد این پژوهش به فعلهای حرکتی زبان مازندرانی به ویژه افعال غیرساده همسو با دیدگاه ازکیا و همکاران (1394) در باب فعل غیرسادۀ حرکتی در زبان فارسی در چارچوب الگوهای واژگانی-شدگی شکل گرفتهاست. در پژوهش حاضر، افعال ساده و غیرسادۀ واژگانیشده در یک گروه و در برابر افعال غیرسادۀ تابعدار قرار میگیرند. 140 فعل حرکتی پیکرۀ این پژوهش شامل 39 فعل ساده، 57 فعل غیرسادۀ واژگانیشده و 44 فعل غیرسادۀ تابعدار هستند. پرسش اصلی این پژوهش آن است که الگوی غالب برای توزیع اطلاعات مربوط به شیوه، مسیر و حرکت در زبان مازندرانی چیست؟ در نتیجه این پژوهش میتوان به این نکته اشاره کرد که در زبان مازندرانی نمیتوان الگوی غالبی برای توزیع اطلاعات مربوط به شیوه، مسیر و حرکت تعیین کرد. افعال حرکتی تقریباً به یک میزان این اطلاعات را واژگانی می کنند. بر اساس این پژوهش، از 140 فعل حرکتی مازندران تعداد 96 فعل (57/68 درصد کل افعال) واژگانی شدهاند و 44 فعل (43/31 درصد کل افعال) تابعدار هستند.
رده شناسی زبان
روح الله مفیدی
دوره 14، شماره 1 ، فروردین 1401، صفحه 105-133
چکیده
این مقاله با نگاهی درزمانی (تاریخی) به بررسی و مقایسۀ تحولات دو زبان عربی و فارسی در سه حوزۀ آرایش واژگانی، مطابقه و حالتنمایی بهمثابه ابزارهای متمایزکردن فاعل و مفعول پرداخته است. در واقع، مسئلۀ اصلی این پژوهش، بررسی و پیگیری تحولاتی بوده که در تاریخِ این دو زبان در زمینۀ روشهای تفکیک فاعل و مفعول رخ داده است. در زبان عربی، گونۀ ...
بیشتر
این مقاله با نگاهی درزمانی (تاریخی) به بررسی و مقایسۀ تحولات دو زبان عربی و فارسی در سه حوزۀ آرایش واژگانی، مطابقه و حالتنمایی بهمثابه ابزارهای متمایزکردن فاعل و مفعول پرداخته است. در واقع، مسئلۀ اصلی این پژوهش، بررسی و پیگیری تحولاتی بوده که در تاریخِ این دو زبان در زمینۀ روشهای تفکیک فاعل و مفعول رخ داده است. در زبان عربی، گونۀ عربی قدیم با دو گونۀ امروزیاش مقایسه شده و در فارسی نیز تحولات مذکور از دورۀ باستان تا امروز دنبال شده است. دادههای عربی قدیم و فارسی از منابع مکتوب استخراج شده و بخش میدانیِ این پژوهش، گردآوری دادههایی از عربی خوزستان و لبنان ازطریق مصاحبه با شش گویشور (سه گویشور از هرکدام) بهوسیلۀ ابزار پرسشنامه و توصیف تصویر بوده است. تحلیل دادهها نشان میدهد که زبان عربی ابزار حالتنمایی را از دست داده، ابزار مطابقه را گسترش داده و میزان اتکای زبان بر ابزار آرایش واژگانی بیشتر شده است. در مقابل، فارسی در طول تاریخ خود، ابزارهای حالتنمایی و مطابقه را از دست داده و مجدداً هردو را بازسازی کرده و آرایش واژگانی ارکان اصلی جملهاش نیز تغییری نکرده است. همچنین در این پژوهش، هیچ شواهدی مبنی بر تأثیرگذاری عربی و فارسی بر یکدیگر در این حوزهها یافت نشد و ظاهراً این تحولات، درونزبانی بودهاند یا دستکم این دو زبان در این زمینه تحت تأثیر یکدیگر نبودهاند.
رده شناسی زبان
فائزه سلیمی؛ والی رضایی؛ محمد عموزاده
دوره 14، شماره 1 ، فروردین 1401، صفحه 135-157
چکیده
از میان فرایندهای کاهندة ظرفیت فعل میتوان به حذف مفعول اشاره کرد که در آن فعل متعدی بدون بیان مفعول به صورت یک فعل تک ظرفیتی به کار می رود . با این حال درک مخاطب از معنای جمله و نیز مفهوم مفعول محذوف کامل بوده و حذف مفعول در انتقال پیام خللی ایجاد نمیکند. ساخت حذف مفعول مورد نظر در پژوهش حاضر متفاوت از حذف به قرینه و حذف بافتی است و ...
بیشتر
از میان فرایندهای کاهندة ظرفیت فعل میتوان به حذف مفعول اشاره کرد که در آن فعل متعدی بدون بیان مفعول به صورت یک فعل تک ظرفیتی به کار می رود . با این حال درک مخاطب از معنای جمله و نیز مفهوم مفعول محذوف کامل بوده و حذف مفعول در انتقال پیام خللی ایجاد نمیکند. ساخت حذف مفعول مورد نظر در پژوهش حاضر متفاوت از حذف به قرینه و حذف بافتی است و نمونههایی را شامل میشود که مرجع مفعول جایی پیشتر در متن گفتاری یا نوشتاری ذکر نشده باشد و بافت زبانی و موقعیتی نیز سرنخهایی برای تشخیص مرجع مفعول حذف شده به دست ندهد. هدف پژوهش حاضر بررسی ویژگیهای مرجع مفعول محذوف بر مبنای عمدهترین سلسله مراتب ردهشناختی است. به این منظور که از این طریق بتوان رفتار مفعول قابل حذف را در قیاس با مفعول سرنمون حاضر در جمله پیشبینی نمود. از این رو 435 مورد حذف مفعول از منابع متعددی استخراج گشته و به لحاظ جانداری، ارجاعیت، معرفگی و شمار مورد ارزیابی قرار گرفته است. یافتهها نشان میدهد که مفعول برای این که قابلیت حذف داشته باشد باید دارای ویژگیهای متفاوت از مفعول مستقیمی باشد که در زبان فارسی با تکواژ «را» حالتنشانی میشود. علاوه بر این، عاملی همچون مقولة شمار که در تظاهر واژنحوی مفعول مستقیم حاضر در جمله نقشی نداشته باشد، بر احتمال حذف مفعول نیز تأثیری نخواهد داشت و مفعول مفرد و جمع به یک میزان امکان حذف خواهند داشت.
رده شناسی زبان
رضوان بارانی شیخ رباطی؛ شاهپور شهولی کوه شوری؛ سید علی سهراب نژاد
دوره 14، شماره 1 ، فروردین 1401، صفحه 159-181
چکیده
شاعران با کاربست شیوههای گوناگون زبانی، برای تصاویر ثابت و تکراری، نوآوری میآفرینند و کلام خود را از زبان روزمرّه و عادّی فاصله میدهند. این موضوع باعث اقناع حسّ زیباییشناسی مخاطب و سهولت در فرآیند انتقال مفاهیم واحد به مخاطبان میشود. در نقد فرمالیستی، هنجارگریزی زبانی و معنایی از جمله روش-های اصلی اهل ادب برای دور کردن کلام ...
بیشتر
شاعران با کاربست شیوههای گوناگون زبانی، برای تصاویر ثابت و تکراری، نوآوری میآفرینند و کلام خود را از زبان روزمرّه و عادّی فاصله میدهند. این موضوع باعث اقناع حسّ زیباییشناسی مخاطب و سهولت در فرآیند انتقال مفاهیم واحد به مخاطبان میشود. در نقد فرمالیستی، هنجارگریزی زبانی و معنایی از جمله روش-های اصلی اهل ادب برای دور کردن کلام از ابتذال و عادتهای زبانی معمول و شگردی در راستای مضمونسازی است. امیرخسرو دهلوی در آثار خویش به ویژه مجنون و لیلی با هنجارگریزیهای هدفمند و آگاهانه مانع ابتذال کلامی شده و شعری نوآورانه و دارای مضامین جدید آفریده است. به این اعتبار، در پژوهش حاضر با استناد به روش توصیفی-تحلیلی، اصلیترین شگردهای تمایزگذار امیرخسرو برای گریز از قواعد و مناسبات متعارف زبان روزمرّه در منظومۀ مجنون و لیلی بررسی شده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که نمودهای اصلی هنجارگریزی در این اثر عبارتند از: «تشبیه»، «استعاره»، «تشخیص» و «کنایه». شاعر به کمک تشبیه، با ایجاد بیثباتی آگاهانه در معنای دالها بر پویایی نشانههای زبانی در اشعار خویش افزوده و خطّمشی ادبی مستقلّ خود را نسبت به نظامی گنجوی ترسیم کرده است. همچنین، به واسطۀ کاربست استعاره و تشخیص، مدلولهای ارجاعی و صریح واژهها بیاعتبار شده و مدلولهای ادبی جدیدی جایگزین گردیده است. افزون بر این، امیرخسرو در غالب موارد از کنایههای زودیاب بهره برده است که این امر در کاهش خلاقیت ادبی و نقش مخاطب در خوانش متن و جایگاه او در فرآیند کشف روابط هنجارگریز اثرگذار بوده است.
دکتر سیّد محمّد حسینی معصوم؛ ملیحه حاجیان نژاد
دوره 14، شماره 1 ، فروردین 1401، صفحه 183-208
چکیده
مقایسهی کاربرد انواع ترمیم در گفتار زنان و مردان فارسیزبان در برنامههای زنده تلویزیونچکیده:ترمیم گفتار بهعنوان یکی از مهمترین ابزارهای حفظ مکالمه و جلوگیری از شکست ارتباط، میتواند عامل مؤثری در ارتباطات و مکالمات روزمره بهحساب آید. در این میان، جنسیت بهعنوان یکی از عوامل دخیل در پدیدههای زبانشناسی اجتماعی میتواند ...
بیشتر
مقایسهی کاربرد انواع ترمیم در گفتار زنان و مردان فارسیزبان در برنامههای زنده تلویزیونچکیده:ترمیم گفتار بهعنوان یکی از مهمترین ابزارهای حفظ مکالمه و جلوگیری از شکست ارتباط، میتواند عامل مؤثری در ارتباطات و مکالمات روزمره بهحساب آید. در این میان، جنسیت بهعنوان یکی از عوامل دخیل در پدیدههای زبانشناسی اجتماعی میتواند باعث ایجاد تفاوت در میزان و نحوه استفاده گویشوران از این ابزار شود. پژوهش حاضر، به بررسی و مقایسه میزان کاربرد ترمیم و پراکندگی انواع راهبردهای آن در دو گروه زنان و مردان فارسیزبان براساس طبقهبندیهای شگلاف و همکاران (1977) و فاکس و یسپرسن (1995) میپردازد. نتایج حاکی از آن است که بهطور کلی، زنان بهطرز معناداری بیشتر از مردان از ترمیم استفاده میکنند. اما جالب این است که با وجود این که دو گروه از نظر ترتیب پراکندگی انواع چهارگانه ترمیم الگوی مشابهی را نشان میدهند و خودترمیم خودآغاز در هر دو گروه بیشترین و دگرترمیم خودآغاز کمترین بسامد را دارد، در عین حال، درصد کاربرد خودترمیم دگرآغاز در گفتار مردان دو برابر گفتار زنان است. بهعلاوه، با توجه به نتایج تحلیل دادهها بر اساس طبقهبندی فاکس و یسپرسن، در هر دو گروه زنان و مردان استفاده از راهبردهای «تکرار عبارت» و «رها کردن یک ساختار و آغاز ساختار جدید» به ترتیب کمترین و بیشترین بسامد را داشتهاند و نیز هر دو مورد در گفتار زنان نسبت به گفتار مردان بسامد بیشتری داشتهاند.
تحلیل گفتمان
سمیه شوکتی مقرب؛ جلال رحیمیان
دوره 14، شماره 1 ، فروردین 1401، صفحه 209-232
چکیده
پژوهش پیش رو با بررسی استعارههای مفهومی در تحلیل سخنان آیین تحلیف در پی فهم چگونگی ترسیم مرزهای هویتی و دستیابی به مشروعیت از رهگذر استعارههای مفهومی است. بر این اساس، نظام معنایی استعاره (کووچش، 2010) و نظریه گفتمان لاکلا و موف (2001) به عنوان چارچوب نظری پژوهش استفاده میشوند تا چگونگی اثرگذاری این نظام معنایی بر دستیابی به مشروعیت ...
بیشتر
پژوهش پیش رو با بررسی استعارههای مفهومی در تحلیل سخنان آیین تحلیف در پی فهم چگونگی ترسیم مرزهای هویتی و دستیابی به مشروعیت از رهگذر استعارههای مفهومی است. بر این اساس، نظام معنایی استعاره (کووچش، 2010) و نظریه گفتمان لاکلا و موف (2001) به عنوان چارچوب نظری پژوهش استفاده میشوند تا چگونگی اثرگذاری این نظام معنایی بر دستیابی به مشروعیت همگانی فهم شود. برای پاسخ به پرسش اصلی پژوهش، سخنرانی جو بایدن در مراسم تحلیف ریاست جمهوری در 20 ژانویه 2021 به عنوان مطالعة موردی انتخاب شد. یافتهها مؤید این مفروض هستند که استعارهها چارچوبی شناختی برای بیان آرای ایدئولوژیک فراهم میسازند. هر یک از استعارههای بهکار رفته مفهومی را برجسته میسازند و مفاهیم بدیل را به حاشیه میرانند. رئیس جمهور از آمریکا در قالب استعارة «ایکس شخص است» را در رویدادهای مختلف و با مفاهیم گوناگونی همانند آمریکا، دموکراسی و عدالت به کار میگیرد تا تمام ملت را با خود همراه کند، از نگرش حزبی فاصله بگیرد، به تمام ملت یک هویت واحد ببخشد، همه را با خود همراه کند و از نگرش حزبی فاصله بگیرد. بنابراین، یکی از کارکردهای استعاره در گفتمان بایدن هویتبخشی به یک موجودیت واحد و قراردادن مفاهیم دگرسازانه در پسزمینه است. به این ترتیب، باید گفت استعاره ابزاری است که به گفتمانها کمک میکند از دگرسازیهای صریح و آشکار دوری کنند. از رهگذر استعارههای مفهومی کمترین برونگروهها و بیشترین درونگروهها در صورتبندی گفتمانها رخ میدهد. بایدن با چنین ابزارهایی تلاش کرد تا گفتمانی را به تصویر بکشد که به دنبال جلب توجه حداکثری و اجتناب از طرد دگرهای بالقوه است .