تحلیل گفتمان انتقادی
زهره نیک سیر؛ مریم درپر
دوره 15، شماره 1 ، خرداد 1402
چکیده
در متون مختلف، متغیّرهای واژگانی و بلاغی نقش برجستهای در جهتدارکردن محتوا، و انتقال صریح یا پوشیدهی ایدئولوژی دارند. در پژوهش حاضر، به منظور ارزیابی میزان صراحت یا پوشیدهگویی نویسندگان، کارکرد چهار متغیّر سبکی و گفتمانمدار «دشنام و دشواژگان»، »واژگان متعلق به گفتمانهای خاص»، «نمادپردازی و تداعی معانی» ...
بیشتر
در متون مختلف، متغیّرهای واژگانی و بلاغی نقش برجستهای در جهتدارکردن محتوا، و انتقال صریح یا پوشیدهی ایدئولوژی دارند. در پژوهش حاضر، به منظور ارزیابی میزان صراحت یا پوشیدهگویی نویسندگان، کارکرد چهار متغیّر سبکی و گفتمانمدار «دشنام و دشواژگان»، »واژگان متعلق به گفتمانهای خاص»، «نمادپردازی و تداعی معانی» و «تمثیل روایی» در تعدادی از روایتهای رئالیسم سوسیالیستی فارسی، که در فاصلهی سالهای 1320 – 1332 نوشته شدهاند، در چارچوب سبکشناسی انتقادی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج به دستآمده نشان میدهد که اگرچه همهی نویسندگان آثار مورد نظر در پی انعکاس روح حاکم بر زمانه و مشروعیتبخشیدن به ستیز علیه سلطه بودهاند، اما در انتقال این ایدئولوژی به مخاطب به دو شیوهی متفاوت عمل کردهاند؛ نویسندگان حزبی که در ارتباط مستقیم با حزب توده بوده و آثار روایی خود را به سفارش این حزب تولید کردهاند، تمایل چندانی به استفاده از شگردهای پنهانسازی ایدئولوژی از جمله نمادپردازی و تداعی معانی و همچنین تمثیل نداشته، بیشتر با استفاده از منغیر سبکی کاربرد واژگان متعلق به گفتمانهای خاص، به انتقال عریان ایدئولوژی مورد نظر پرداختهاند؛ این در حالی است که نویسندگان انتقادی و مستقل از حزب توده، با استفاده از شگردهای بلاغی نمادپردازی و تداعی معانی و نیز تمثیل، سعی در عمقبخشیدن به متن، پنهانسازی ایدئولوژی و القای ضمنی آن به مخاطب داشته، مخاطب را در نه در رویارویی با قدرت ساختاری و سرکوبگر حاکم بر جامعه، بلکه در تقابل با ارزشهای حاکم و سلطهی هژمونیک آنها قرار دادهاند.
تحلیل گفتمان انتقادی
زهرا امینی شلمزاری؛ محمدرضا نصر اصفهانی؛ سیده مریم روضاتیان
دوره 15، شماره 1 ، خرداد 1402
چکیده
یکی از موارد کاربرد تضاد و متناقضنما در آثار ادبی وصف حال عاشق و معشوق است؛ زیرا قدرت عشق فراتر از آن است که در منطق گفتار عادی زبان جریان یابد. به همین سبب گاه برای شرح مفاهیم عشق بیان شاعر و نویسنده از گفتار عادی فراتر میرود که در آشکارسازی احوال عاشق و معشوق مؤثر است. در این پژوهش کوشش شده است تا با استفاده از تحلیل گفتمان انتقادی ...
بیشتر
یکی از موارد کاربرد تضاد و متناقضنما در آثار ادبی وصف حال عاشق و معشوق است؛ زیرا قدرت عشق فراتر از آن است که در منطق گفتار عادی زبان جریان یابد. به همین سبب گاه برای شرح مفاهیم عشق بیان شاعر و نویسنده از گفتار عادی فراتر میرود که در آشکارسازی احوال عاشق و معشوق مؤثر است. در این پژوهش کوشش شده است تا با استفاده از تحلیل گفتمان انتقادی و مدل سه بعدی فرکلاف به این پرسش پاسخ داده شود که تضاد و تناقض در بیان احوال عاشق و معشوق چه نقش و جایگاهی دارد. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که تضاد و تناقض در تمام سطوح نظریه فرکلاف آشکار است و نسبت به آنچه در متون بلاغی مطرح میشود، عمومیت بیشتری دارد. کاربرد تضاد و تناقض برای بیان احوال عاشق بیش از معشوق است. تفاوت جنسیت نیز سبب میشود شاعر از شیوههای متفاوت تضاد و تناقض برای احوال عاشق و معشوق بهره گیرد؛ بهگونهای که از تضاد برای جنس مرد که قدرت بیشتری نسبت به زن دارد، آشکارتر و محسوستر بهره میگیرد؛ اما تضاد را برای جنس زن به آن سبب به کار می برد که در اجتماع آشکار شدن مسائل عشق برای آنها خلاف عرف محسوب میشود.
تحلیل گفتمان انتقادی
مریم رشیدی
دوره 14، شماره 3 ، آذر 1401، ، صفحه 27-65
چکیده
پژوهش حاضر با روشی توصیفی- تحلیلی و مطابق با الگوی سهلایهای نورمن فرکلاف، زبان عرفانی حافظ را در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین، بررسی و تحلیل میکند و به این مسئلۀ اصلی پاسخ میدهد که حافظ چرا، چگونه و با استفاده از کدام ساختارهای زبانی، گفتمان عرفانیاش را تولید و موجبات درک و دریافت آن را فراهم کردهاست. بدین منظور پس از توصیف ...
بیشتر
پژوهش حاضر با روشی توصیفی- تحلیلی و مطابق با الگوی سهلایهای نورمن فرکلاف، زبان عرفانی حافظ را در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین، بررسی و تحلیل میکند و به این مسئلۀ اصلی پاسخ میدهد که حافظ چرا، چگونه و با استفاده از کدام ساختارهای زبانی، گفتمان عرفانیاش را تولید و موجبات درک و دریافت آن را فراهم کردهاست. بدین منظور پس از توصیف غزلهای عرفانی حافظ مطابق با چارچوب نظریه نقشگرای نظاممند مایکل هلیدی و با تکیه بر فرانقش اندیشگانی زبان در آن چارچوب، با عنایت به بافت درونزبانی و برونزبانی غزلها و با تحلیلی بینامتنی، به تفسیر و تبیین ایدئولوژیک آنها میپردازد. نتایج پژوهش نشان میدهد، ویژگیهای عرفانی شاخص در زبان حافظ، ویژگیهایی است که با دیگر متون عرفانی، اشتراکاتی دارد و ضمن ارائۀ مختصات بینامتنی و قواعد عام گفتمان عرفانی، منعکسکنندۀ دیدگاههای شخصی و ایدئولوژیک حافظ در ارتباط با اوضاع فرهنگی- اجتماعی زمانۀ اوست. دستاورد پژوهش، توجیه و تبیین علمی، نظاممند و الگومدار زبان عرفانی حافظ و بیان چگونگی و چرایی شکلگیری، تولید و دریافت گفتمان عرفانی او، با استفاده از ابزارهای دقیق و قابل اتکاء تحلیل انتقادی گفتمان است که نتایج پژوهش را بر پایههای مستدل و موثق زبانشناسی نوین، استوار و از برچسب کلیگویی و خطاهای حاصل از آن، مبرّا میسازد.
تحلیل گفتمان انتقادی
محمد رضا پهلوان نژاد
دوره 14، شماره 3 ، آذر 1401، ، صفحه 193-215
چکیده
تحلیل گفتمان انتقادی بعنوان یکی از رویکرد های تحلیل گفتمان تلاش می کند با طبیعی زدایی از متن و بررسی ساختارها و مولفه های گفتمان مدار متون ، روابط قدرت و ایدئولوژی نهفته در آنها را آشکار کند . در این مقاله به اختصار رویکردهای غالب تحلیل گفتمان وابزارهای تحلیل متن بر اساس الگوی ون لیوون (1996) معرفی شدند . سپس به کمک این ابزار و در چاچوب ...
بیشتر
تحلیل گفتمان انتقادی بعنوان یکی از رویکرد های تحلیل گفتمان تلاش می کند با طبیعی زدایی از متن و بررسی ساختارها و مولفه های گفتمان مدار متون ، روابط قدرت و ایدئولوژی نهفته در آنها را آشکار کند . در این مقاله به اختصار رویکردهای غالب تحلیل گفتمان وابزارهای تحلیل متن بر اساس الگوی ون لیوون (1996) معرفی شدند . سپس به کمک این ابزار و در چاچوب نظری گفتمان لاکلاوموف به تحلیل فیلم "سوته دلان" به نویسندگی و کارگردانی علی حاتمی پرداخته شد و چگونگی شکل گیری گفتمان های دینی ، جنسیت و عقل گرایی و احساس گرایی به تفصیل مورد بررسی قرار گرفت . این پژوهش نشان می دهد چگونه ایدئولوژی و روابط سلطه می تواند در شکل دهی به نگرش و بینش افراد اثر گذاشته و در مناسبات و تعاملات اجتماعی آنان تجلی یابد. از نتایج دیگر تحقیق می توان گفت مطایق نگرش سنتی ، مرد با برجسته سازی مفاهیمی چون فرادستی و اعمال کننده قدرت حق سلطه بر زن را برای خود قایل می باشد. بنابراین علاوه بر عواملی مانند قدرت و ایدّولوژی ، جنسیت نیز می تواند در برتری گفتمانی موثر باشد.
تحلیل گفتمان انتقادی
مریم درپر
دوره 14، شماره 2 ، تیر 1401، ، صفحه 31-58
چکیده
شناخت گونهها و زیرگونههای شعر فارسی مسئلهای اساسی است؛ پژوهش حاضر با هدف کمک به گونهشناسی شعر معاصر فارسی، «سوژۀ بیآشیانه» را بهعنوان خصیصۀ سبکی بخشی از شعر نو و سپید که شعر سیاسی- انتقادی نامیده می-شود، معرفی میکند و بر همین مبنا به مطالعه و گونهشناسی شعر سیاسی- انتقادی چهار شاعر برجستۀ معاصر- نیما یوشیج، اخوان ...
بیشتر
شناخت گونهها و زیرگونههای شعر فارسی مسئلهای اساسی است؛ پژوهش حاضر با هدف کمک به گونهشناسی شعر معاصر فارسی، «سوژۀ بیآشیانه» را بهعنوان خصیصۀ سبکی بخشی از شعر نو و سپید که شعر سیاسی- انتقادی نامیده می-شود، معرفی میکند و بر همین مبنا به مطالعه و گونهشناسی شعر سیاسی- انتقادی چهار شاعر برجستۀ معاصر- نیما یوشیج، اخوان ثالث، شاملو و شفیعی کدکنی- میپردازد. با طرح این پرسشها که طردشدگی در قالب چه ابژههای هراسآوری در شعر واقعیت پیدا کرده و سوژۀ طردشده از طریق چه گفتمانهایی به طرد و رد قدرت بهعنوان امر آلوده پرداخته است و در نهایت چگونه در درون شبکۀ پیچیدۀ قدرت اتخاذ جایگاه نموده و نقطههای مقاومت ایجاد کرده است. با مطالعۀ شعر معاصر برمبنای نظری مذکور، نتایج پژوهش چهار زیرگونۀ شعری را نشان میدهد: زیرگونۀ شعر سیاسی- انتقادی نیما یوشیج امیدوارانه، سازشپذیر و مصالحهجو است. شعر مهدی اخوان ثالث مقاومتی ضروری، تنها و سازشناپذیر را نشان میدهد که طرد هویتی در گفتمان سیاسی آن آشکار است؛ از اینرو شعر اخوان را در زیرگونۀ مبارزه و خشم طبقهبندی میکنیم. در شعر شاملو، سوژه در جدال دائم بین مرگ و زندگی به سر میبرد و مرگ وجه غالب شعر سیاسی- انتقادی او است، سوژه برای نجات از نابودی به دامن معشوق پناه میبرد و دو گفتمان عشق و مبارزه درهممیآمیزد؛ از این رو عنوان شعر انتقادی- تغزلی را برای آن مناسب میدانیم و سرانجام در شعر انتقادی شفیعی کدکنی مویه و درد از دست دادن شکوه و شکوت دیرین برجسته است، لذا شعر انتقادی او را شکوههای دردآمیز مینامیم.
تحلیل گفتمان انتقادی
مریم رشیدی؛ سیده مریم روضاتیان
دوره 13، شماره 2 ، اسفند 1400، ، صفحه 49-78
چکیده
یکی از روشهای کارآمد برای مطالعۀ زوایای معناشناختی زبان عرفانی در متون ادبی، تحلیل گفتمان انتقادی است که رویکردی جدید از تحلیل گفتمان در مطالعات زبانشناسی بهشمارمیرود و به تجزیه و تحلیل متون در پیوند با زمینه و بافت فرهنگی و اجتماعی میپردازد. پژوهش حاضر با روشی توصیفی-تحلیلی و مطابق با الگوی سهسطحی فرکلاف، زبان عرفانی حافظ ...
بیشتر
یکی از روشهای کارآمد برای مطالعۀ زوایای معناشناختی زبان عرفانی در متون ادبی، تحلیل گفتمان انتقادی است که رویکردی جدید از تحلیل گفتمان در مطالعات زبانشناسی بهشمارمیرود و به تجزیه و تحلیل متون در پیوند با زمینه و بافت فرهنگی و اجتماعی میپردازد. پژوهش حاضر با روشی توصیفی-تحلیلی و مطابق با الگوی سهسطحی فرکلاف، زبان عرفانی حافظ را بررسیمیکند و به این مسئلۀ اصلی پاسخمیدهد که حافظ چرا، چگونه و با استفاده از کدام ساختارهای زبانی، گفتمان عرفانیاش را تولید و موجبات درک و دریافت آن را فراهمکردهاست. بدین منظور پس از توصیف غزلهای عرفانی حافظ مطابق با چارچوب زبانشناسی سیستمی-نقشی هلیدی و با تکیه بر فرانقش بینافردی زبان در آن چارچوب، با عنایت به بافت درونزبانی و برونزبانی غزلها و با تحلیلی بینامتنی، توجیهات و دلایل لازم را از لایههای زیرین کلام او بیرونمیکشد و به تفسیر و تبیین ایدئولوژیک آنها میپردازد. نتایج پژوهش نشانمیدهد که عواملِ ایفای فرانقش بینافردی در زبان حافظ، نشاندار و گفتمانمدارند؛ عمل ایدئولوژیک انجاممیدهند و مؤلفۀ گفتمانشناختی بهشمارمیآیند. تفسیر و تبیین این مؤلفههای معنایی بیانمیکند جهانبینی، ایدئولوژی، روابط قدرت و ابزارهای معرفتشناختی، از عوامل اصلی مؤثر در تولید و درک گفتمان عرفانی حافظ است. دستاورد تحقیق حاضر، توجیه و تبیین علمی، نظاممند و الگومدار زبان عرفانی حافظ و بیان چگونگی و چرایی شکلگیری، تولید و درک گفتمان عرفانی او، با استفاده از معیارها و ابزارهای دقیق و قابل اتکاء تحلیل انتقادی گفتمان است که نتایج پژوهش را بر پایههای مستدل و موثق زبانشناسی، استوار و از برچسب کلیگویی و خطاهای حاصل از آن، مبرّامیسازد.
تحلیل گفتمان انتقادی
عادل محمدی؛ فردوس آقاگل زاده؛ زهرا ابوالحسنی چیمه
دوره 13، شماره 2 ، اسفند 1400، ، صفحه 195-224
چکیده
دوره پهلوی در متون مطبوعاتی به اقلیتها صورتبندی نژادی داده است، از اینرو، تجزیه و تحلیل زبانی مطبوعات آن دوره میتواند نشان دهد چه روایاتی ارائه و مورد پذیرش عموم قرار گرفته است. پژوهش حاضر به بازنمایی مؤلفههای زبانشناختی و ایدئولوژیکی اقلیتهای قومی در مطبوعات دوره پهلوی میپردازد که دادههای آن برگرفته از 350 متون از ...
بیشتر
دوره پهلوی در متون مطبوعاتی به اقلیتها صورتبندی نژادی داده است، از اینرو، تجزیه و تحلیل زبانی مطبوعات آن دوره میتواند نشان دهد چه روایاتی ارائه و مورد پذیرش عموم قرار گرفته است. پژوهش حاضر به بازنمایی مؤلفههای زبانشناختی و ایدئولوژیکی اقلیتهای قومی در مطبوعات دوره پهلوی میپردازد که دادههای آن برگرفته از 350 متون از روزنامههای کیهان و اطلاعات در بازۀ زمانی (1324 تا 1325) است و با روش توصیفی- تحلیلی و با بهرهگیری از روش تحلیل گفتمان انتقادی الگوی نژادپرستی وندایک، درصدد است تا متون روزنامههای مذکور را مورد واکاوی قرار دهد. نتیجه پژوهش نشان میدهد که روابط روزنامهها با نهادهای قدرت بر نحوه بیان ایدهها و افکار سردبیران نسبت به اقلیتهای قومی تاثیرگذار بوده است؛ چراکه روزنامههای مذکور با استفاده از ایدئولوژیهای زیرساختی و معنایی زبان در الگوی نژادپرستی نظیر سبک واژگانی، ساختار نحوی، عنوانها، قطبیسازی، عبارتهای جاافتاده، کنشگفتارها و پیش-انگاشتها نوعی نژادپرستی پنهان از خود بروز داده و اقلیتهای قومی را به حاشیه میرانند. میتوان گفت که الگوی مذکور به درستی میتواند دادههای روزنامهها را پیرامون نژادپرستی مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد.