معنا شناسی
مجتبی پردل
چکیده
اشعار گروس عبدالملکیان از نمونههای موفق شعر سپید فارسی در دو دهۀ اخیر بوده است (فروش و تجدید چاپ بالا و ترجمۀ منتخبی از اشعارش به زبانهای انگلیسی، فرانسوی، سوئدی، کردی، ترکی و عربی دو شاهد برای این مدعا هستند). هدف پژوهش حاضر این است تا با اشاره از نظریههای مربوط به ماهیت شعر و نیز با استفاده از چارچوب نظریۀ همآمیزی مفهومی فوکونیه ...
بیشتر
اشعار گروس عبدالملکیان از نمونههای موفق شعر سپید فارسی در دو دهۀ اخیر بوده است (فروش و تجدید چاپ بالا و ترجمۀ منتخبی از اشعارش به زبانهای انگلیسی، فرانسوی، سوئدی، کردی، ترکی و عربی دو شاهد برای این مدعا هستند). هدف پژوهش حاضر این است تا با اشاره از نظریههای مربوط به ماهیت شعر و نیز با استفاده از چارچوب نظریۀ همآمیزی مفهومی فوکونیه و ترنر (2002) و ابزارهایی نظری که برای تحلیل متون خلاقانۀ ادبی به دست میدهد به گونهای علمی و نظاممند به بررسی دلایل این موفقیت بپردازد. آنچه از این رهگذر به دست میآید نشان میدهد که اشعار عبدالملکیان به دلیل استفاده از تصویرسازیهای بدیع و نو از خلاقیت ادبی بالایی برخوردارند، و هم از اینرو ارزش زیباییشناختی آنها نیز بالاست. این تصویرسازیها، به زبان اصطلاحات نظریۀ همآمیزی مفهومی، حاصلِ استفاده از آمیزههای مرکب یا اَبَرآمیزه و نیز شبکههای ادغامی چنددامنه و همینطور پیوندهای حیاتی متنوع هستند. همچنین رعایت اصول بهینگی نیز در ایجاد آمیزهها و شبکههای ادغامی مزبور مدخلیت دارند، که این امر باعث میشود اشعار وی در عین خلاقیت ادبی بالا در برابر خوانش آثارش مانع ایجاد نکنند، و این مطلب نیز در کنار جنبۀ زیباییشناختی به جذابیت اشعارش افزوده است، که حاصل آن موفقیت کارش بوده است.
حدائق رضائی؛ عادل رفیعی؛ مجتبی پردل
چکیده
هدف از پژوهش حاضر آن است تا با استفاده از نظریۀ همآمیزی مفهومی، فرایند معنیسازی را در یکی از اشعارِ کامران رسولزاده مورد بررسی قرار دهد، و از این رهگذر، به تجزیه و تحلیل امکاناتی میپردازد که این چارچوب در باب چگونگیِ فرایندِ خوانش و تفسیر و محدودیتهای حاکم بر آن در شعر در اختیار منتقدان قرار میدهد. تحلیلِ شعرِ برگزیده در ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر آن است تا با استفاده از نظریۀ همآمیزی مفهومی، فرایند معنیسازی را در یکی از اشعارِ کامران رسولزاده مورد بررسی قرار دهد، و از این رهگذر، به تجزیه و تحلیل امکاناتی میپردازد که این چارچوب در باب چگونگیِ فرایندِ خوانش و تفسیر و محدودیتهای حاکم بر آن در شعر در اختیار منتقدان قرار میدهد. تحلیلِ شعرِ برگزیده در چارچوب نظریۀ همآمیزی مفهومی بهعنوان نظریهای در بابِ شرایط و چگونگی فرایند خوانش، با مکانیسمهایی چون انتقالِ طرحوارهای، فرافکنی گزینشی، برقراری پیوندهای حیاتی و فشردهسازی آنها، در کنارِ بهرهگیری از چند مفهوم در نظریۀ حوزههای مفهومیِ لانگاکر مانندِ رخنمایی، نشان میدهد که مخاطب چگونه و بر پایۀ چه عملکردها و فرایندهایی شناختی به خوانشهای مختلفی از متنی یکسان دست مییابد. در این میان، مخاطب ممکن است با انجام یا عدمِ انجام عملکردی در طولِ فرایند بازسازی (مثلاً فشردهسازی پیوندهای حیاتی یا فرافکنیِ گزینشیِ ساختارهای مفهومیِ متفاوت) شبکههای ادغامی به خوانشی متفاوت از متن برسد. در نتیجه، از یک منظر، به این نظریه میتوان در حکمِ روایتی شناختی از نظریۀ خوانشِ پساساختگرایانۀ دریدا نگریست که برای مفهومِ نسبیت در خوانش توصیف و تبیینی مبتنیبر یافتههای تجربیِ زبانشناسی شناختی فراهم میآورد. از طرف دیگر، پژوهشِ حاضر آشکار میکند که متونِ شعری بررسیشده واجدِ ابهام، چندمعنایی و امکانِ خوانشهای مختلف هستند، و از آنجا که این ویژگیها،جزو ویژگیهای متنی شعری هستند،شعرِ مزبور یکی از معیارهای مهمِ شعریت را احراز میکند.
ساناز علی پور؛ شهلا شریفی؛ علی ایزانلو
چکیده
ظهور زبانشناسی شناختی در سالهای اخیر به عنوان رویکردی جدید که هم به زبان و هم به ذهن توجه دارد سبب گردیده استعاره به عنوان ابزاری برای فهم و بیان تصورات انتزاعی در قالب تصورات ملموس تر مورد توجه خاص قرار بگیرد. برای هر گونه بررسی پیرامون استعاره، توصیف نظام آن، نقش هایی که در جمله برعهده می گیرد، نگاشتهای زیرساختی ، تاثیر استعاره ...
بیشتر
ظهور زبانشناسی شناختی در سالهای اخیر به عنوان رویکردی جدید که هم به زبان و هم به ذهن توجه دارد سبب گردیده استعاره به عنوان ابزاری برای فهم و بیان تصورات انتزاعی در قالب تصورات ملموس تر مورد توجه خاص قرار بگیرد. برای هر گونه بررسی پیرامون استعاره، توصیف نظام آن، نقش هایی که در جمله برعهده می گیرد، نگاشتهای زیرساختی ، تاثیر استعاره در پردازش، و غیره لازم است در ابتدا استعاره به طور موثق و نظام مند در گفتمان شناسایی شود، تا پایه های محکمی برای تحلیل و بررسی فراهم آید. این مقاله در نظر دارد شیوه ای صریح در اختیار خوانندگان قرار دهد که از طریق آن بتوان با اطمینان، واژه های استعاری را در گفتمان شناسایی کرد. در این راستا ابتدا روش ام آی پی معرفی خواهد شد و سپس با ذکر مثال چگونگی به کارگیری این روش برای شناسایی واژه هایی که در آن به طور استعاری به کار رفته اند، نشان داده خواهد شد و در نهایت چارچوبی برای گزارش نتیجه ام آیپی پیشنهاد خواهد شد. نتایج این بررسی حاکی از آن است که اگر چه به کارگیری این روش، در شناسایی استعاره به هیچوجه کار سریع و آسانی نیست، اما در حال حاضر تنها روش نظام مند، معتبر، علمی و عملی برای شناسایی استعاره در متون به شمار میآید.
رضا پیش قدم؛ شهلا شریفی؛ آتنا عطاران
چکیده
با توجه به اهمیت گویش مشهدی در مقایسه با دیگر گویش ها، این پژوهش به دنبال بررسی فعل "رفتن" به معنای "شدن" درگویش مشهدی زبان فارسی و زبان انگلیسی است و به مقایسه کاربرد این فعل با زبان انگلیسی می پردازد. از این رو، نگاهی به نظریه صورت و تحلیل نقش تجربی می اندازد. از دیگر اهداف این پژوهش می توان به بررسی تاثیر متغیرهایی از قبیل سن، جنسیت، ...
بیشتر
با توجه به اهمیت گویش مشهدی در مقایسه با دیگر گویش ها، این پژوهش به دنبال بررسی فعل "رفتن" به معنای "شدن" درگویش مشهدی زبان فارسی و زبان انگلیسی است و به مقایسه کاربرد این فعل با زبان انگلیسی می پردازد. از این رو، نگاهی به نظریه صورت و تحلیل نقش تجربی می اندازد. از دیگر اهداف این پژوهش می توان به بررسی تاثیر متغیرهایی از قبیل سن، جنسیت، سطح تحصیلات و طبقه اجتماعی بر میزان استفاده از فعل رفتن در گویش مشهدی اشاره نمود. به منظور گردآوری داده،300 مکالمه در موقعیت های مختلف از خانم ها و آقایانی با سنین مختلف (13 تا 76 سال)، سطح تحصیلات و شرایط اجتماعی متفاوت (پایین، متوسط و بالا) جمع آوری شد و نتایج به صورت جدول ارائه شد. همچنین، جهت بررسی نگرش افراد به گویش مشهدی و شم زبانی آن ها، ده نفر از افراد مذکور به صورت تصادفی انتخاب شده و مصاحبه ای با آن ها انجام گرفت. مصاحبه شوندگان نیز همچون سایر افراد شرکت کننده، خانم ها و آقایانی از سنین، سطح تحصیلات و شرایط اجتماعی مختلف بودند. جهت گردآوری داده در بخش انگلیسی و بررسی پیکره زبانی از بانک های اطلاعاتی زبان و کتب مرجع استفاده شد.
شهلا شریفی؛ مجتبی نامور فرگی
چکیده
در مطالعات گوناگون زبانشناختی، اغلب تنها از یک نوع با همآیی سخن به میان آمده است و در تقسیمبندی انواع باهمآیی، تنها به ویژگیهای صوری و دستوری واژگان همنشین پرداختهشده است. در این پژوهش برای نخستین بار، هشت معیار برای تعیین باهمآییها در زبان فارسی ارایه میگردد که از آن جمله میتوان به واژة محوری ، سرایت ویژگی و جدایی ...
بیشتر
در مطالعات گوناگون زبانشناختی، اغلب تنها از یک نوع با همآیی سخن به میان آمده است و در تقسیمبندی انواع باهمآیی، تنها به ویژگیهای صوری و دستوری واژگان همنشین پرداختهشده است. در این پژوهش برای نخستین بار، هشت معیار برای تعیین باهمآییها در زبان فارسی ارایه میگردد که از آن جمله میتوان به واژة محوری ، سرایت ویژگی و جدایی پذیری اشاره کرد. همچنین باهمآییهای زبان فارسی از منظرهای متفاوت مانند: همجواری، تعداد و نوع واژگان، ویژگیهای متنی و فرامتنی واژگان همنشین، در دستههای مختلفی از قبیل باهمآییهای بافاصله و بیفاصله، باهمآییهای ساده و چندگانه، باهمآییهای معنایی، بافتی و ...دستهبندی شدهاند. با توجه به معیارهای متعددی که در این مقاله معرفی شده است و نیز با توجه به حجم پیکرة زبانی به کار رفته با بیش از 200 هزار واژه، نتایج این پژوهش میتواند در بررسیهای مختلف در باب باهمآییهای زبان فارسی و شیوههای مختلف همنشینی واژگان مورد استفاده قرار گیرد. همچنین از یافتههای این پژوهش میتوان در فرهنگنگاری و آموزش باهمآییهای خاص زبان فارسی به زبانآموزان خارجی استفاده کرد.
سیده مریم فضائلی؛ شهلا شریفی
چکیده
در این پژوهش، برخی از ضرب المثل های زبان فارسی را که در آن ها مشکل و نوع برخورد با آن مطرح شده، در چارچوب طرحواره های قدرتی بررسی می کنیم. براساس یافته ها، در ضرب المثل های بررسی شده طرحواره های قدرتی سه امکان دارند: وجود مشکل به مثابة یک سد که نمی توان آن را از سر راه برداشت. در این گونه ضرب المثل ها راهکار یا توصیه ای برای حل مشکل وجود ...
بیشتر
در این پژوهش، برخی از ضرب المثل های زبان فارسی را که در آن ها مشکل و نوع برخورد با آن مطرح شده، در چارچوب طرحواره های قدرتی بررسی می کنیم. براساس یافته ها، در ضرب المثل های بررسی شده طرحواره های قدرتی سه امکان دارند: وجود مشکل به مثابة یک سد که نمی توان آن را از سر راه برداشت. در این گونه ضرب المثل ها راهکار یا توصیه ای برای حل مشکل وجود ندارد. دومین امکان این است که مشکل را می توان از طریق ارائة راهکاری پیشنهادی برطرف کرد. وجود مشکل بهعنوان یک سد که می توان آن را پشت سر گذاشت، سومین امکان است. بررسی های آماری نشان می دهد که امکانات دوم و سوم به ترتیب بیشترین و کمترین میزان بسامد را در ضرب المثل های بررسی شده داشته اند. در امکان دوم که خود انواعی دارد، ضرب المثل هایی که بیانگر حل مشکل از طریق راه حل مطلوب و مناسب هستند، بیشترین فراوانی را دارند. بسامد امکانات طرحوارة قدرتی در ضربالمثل های بررسی شده، رهیافت هایی را دربارة روان شناسی قوم شناسیِ ایرانی ارائه می دهند؛ بدین صورت که تفکر حاکم بر رفتار و منش قوم ایرانی در گذشته و حال این بوده و هست که توصیه می شود خود در برابر سد مشکلات پایداری داشته باشد، برای هر مشکلی در جستجوی راهکار و راه حلی باشد و همچنین سعی کند بهترین راه حل را در مواجهه با مشکل و رفع آن برگزیند. غالب ضرب المثل های بررسی شده گویای این اند که قوم ایرانی، روحیه ای قوی و بالا در برابر مشکلات دارد.
شهلا شریفی
چکیده
گویش کاخکی از گویشهای جنوب خراسان رضوی است که در بخشی به همین نام (از بخشهای دوگانه شهر گناباد ) تکلم می شود. تا آنجا که بررسیها نشان می دهد این گویش به همراه دو گویش دیگر(خانیکی و فردوسی)، تنها گویشهای شناخته شده زبان فارسی در استانهای خراسان رضوی و جنوبی محسوب می شوند که نظام حالت ارگتیو دارند. وجود حالت ارگتیو سبب شده ...
بیشتر
گویش کاخکی از گویشهای جنوب خراسان رضوی است که در بخشی به همین نام (از بخشهای دوگانه شهر گناباد ) تکلم می شود. تا آنجا که بررسیها نشان می دهد این گویش به همراه دو گویش دیگر(خانیکی و فردوسی)، تنها گویشهای شناخته شده زبان فارسی در استانهای خراسان رضوی و جنوبی محسوب می شوند که نظام حالت ارگتیو دارند. وجود حالت ارگتیو سبب شده که این گویش در نظام ساختواژی خود ویژگیهای جالبی را بروز بدهد. برخی از این ویژگیها در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهد که کارکرد و جایگاه ضمایر واژه بستی فاعلی و مفعولی در این گویش با فارسی معیار تفاوتهای قابل ملاحظه ای دارد. همچنین به لحاظ ترتیب قرارگرفتن تکواژهای تصریفی نسبت به پایه فعلی(اصل همبستگی بایبی 1985) این گویش ویژگیهای متفاوتی را نسبت به فارسی معیار نشان می دهد. از نکات جالب ساختواژی در این گویش، اضافه شدن ضمایر واژه بستی فاعلی به ضمایر شخصی مستقل و ضمایر شخصی واژه بستی با نقشهای متفاوت است. در این تحقیق معلوم شد که ضمایر واژه بستی در گویش کاخکی به حروف اضافه نمی چسبند و از این نظر با فارسی محاوره ای امروز متفاوتند.
شهلا شریفی؛ سیده مریم فضائلی
چکیده
این مقاله درصدد آن است تا با روشی توصیفی- تحلیلی در چارچوب تحلیل گفتمان انتقادی به بررسی نمود زبانیِ قدرت در نامه های مولانا از طریق متغیّرِ شیوة بیان که بر دو نوع بیان مستقیم و بیان غیرمستقیم است، بپردازد. برای بررسی این متغیر زبانی در چهل نامه، نخستنامه ها به دو ردة اصلیِ غیرخویشاوندان و خویشاوندان رده بندی شد. سپس هریک از این رده ...
بیشتر
این مقاله درصدد آن است تا با روشی توصیفی- تحلیلی در چارچوب تحلیل گفتمان انتقادی به بررسی نمود زبانیِ قدرت در نامه های مولانا از طریق متغیّرِ شیوة بیان که بر دو نوع بیان مستقیم و بیان غیرمستقیم است، بپردازد. برای بررسی این متغیر زبانی در چهل نامه، نخستنامه ها به دو ردة اصلیِ غیرخویشاوندان و خویشاوندان رده بندی شد. سپس هریک از این رده ها به دو ردة فرعی تقسیم گردید: ردة غیرخویشاوندان به رده های سیاسیون و مریدان و ردة خویشاوندان به رده های فرزندان و عروس. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که در نامه های بررسی شده، شیوة بیان غالب، غیر مستقیم است که مولانا از این شیوة بیان برای حفظ وجهة ردة سیاسیون و رعایت ادب در برابر آنها بهره جسته است که این نشاندهنده در موضع قدرت بودن این رده نسبت به وی می باشد. شیوة بیانی دیگر که به میزان محدودی در نامه ها به کار رفته، بیان مستقیم است که نشاندهنده تهدید وجهة ردة سیاسیون و نیز فرادست بودن مولانا و در جایگاه قدرت بودن وی نسبت به رده های مریدان، فرزندان و عروس است.