رده شناسی زبان
حامد مولایی کوهبنانی؛ حسین بازوبندی
چکیده
تحلیل مقابلهای که الگوهای اولیه آن بر پایه زبانشناسی ساختگرا شکلگرفته عمدتاً به بررسی سطوح دشواری جنبههای واجی، صرفی و نحوی زبانها میپردازد تا از طریق تأکید بر تفاوتهای بین زبانها، آموزش زبان دوم را تسهیل کند. در پژوهش حاضر با تکیه بر سه معیار جهانیِ ردهشناختی سعی شده تحلیلی مقابلهای از ساختار هجای فارسی و کرهای ...
بیشتر
تحلیل مقابلهای که الگوهای اولیه آن بر پایه زبانشناسی ساختگرا شکلگرفته عمدتاً به بررسی سطوح دشواری جنبههای واجی، صرفی و نحوی زبانها میپردازد تا از طریق تأکید بر تفاوتهای بین زبانها، آموزش زبان دوم را تسهیل کند. در پژوهش حاضر با تکیه بر سه معیار جهانیِ ردهشناختی سعی شده تحلیلی مقابلهای از ساختار هجای فارسی و کرهای ارائه شود تا از این طریق اطلاعاتی برای علاقهمندان به یادگیری زبان کرهای، بهعنوان زبان دوم، فراهم گردد. گسترش صنعت موسیقی، فیلم و سریالهای کرهای نقش اصلی در ایجاد علاقه به زبان و فرهنگ کرهای در ایران را داشته و این تأثیر بهویژه روی نوجوانان و جوانان به حدی بوده است که برخی را به سمت یادگیری زبان کرهای سوق داده است. ازاینرو، انجام پژوهشهای مقابلهای بین فارسی و کرهای میتواند در این زمینه راهگشا باشد. نتایج پژوهش نشان میدهد هر دو زبان دارای واکههای ساده مشابه هستند که اجازه حضور در جایگاه قله هجا را دارند و محدودیتی در این مورد دیده نمیشود. همچنین، با مقایسۀ 22 همخوان کرهای و 23 همخوان فارسی مشخص شد که در هر دو زبان محدودیتهایی برای ورود برخی همخوانها در برخی جایگاههای هجا وجود دارد که هیچکدام مشابه با هم نیستند. نتایج مربوط به نحوۀ همنشینی واجها بهمنظور ساخت هجا براساس جهانیها در دو زبان نیز نشان داد در فارسی برای ساخت هجای غیرمسطح، هسته و پایانه با هم یک سازه میسازند و سپس با آغازه ترکیب میشوند. این در حالی است که در کرهای، آغازه و هسته با هم تشکیل سازه داده و سپس با پایانه ادغام میشوند. علاوه بر این، بخش دیگری از نتایج نشان میدهد فارسی دارای ساختار هجایی CV(CC) است؛ درحالیکه کرهای ساختار هجایی CVC(C) دارد.
حامد مولایی کوهبنانی؛ علی علیزاده؛ شهلا شریفی
چکیده
در این پژوهش به دنبال معرفی روشی جدید برای توجیه ترتیب سازهای عناصر بند در زبان فارسی هستیم. به این منظور دستور نقشگراگفتمانی (2008) به عنوان جدیدترین دستور نقشگرا چارچوب اصلی این پژوهش را تشکیل میدهد. این دستور برخلاف اصول ردهشناختی گرینبرگ (1963) از روشی پویا برای تعیین ترتیب سازهای استفاده میکند. روش ترتیب قرارگیری ...
بیشتر
در این پژوهش به دنبال معرفی روشی جدید برای توجیه ترتیب سازهای عناصر بند در زبان فارسی هستیم. به این منظور دستور نقشگراگفتمانی (2008) به عنوان جدیدترین دستور نقشگرا چارچوب اصلی این پژوهش را تشکیل میدهد. این دستور برخلاف اصول ردهشناختی گرینبرگ (1963) از روشی پویا برای تعیین ترتیب سازهای استفاده میکند. روش ترتیب قرارگیری سازهها در این دستور به گونهایست که هیچ جایگاهی از قبل برای عنصر خاصی از زبان تعیینشده نیست بلکه جایگاه هر عنصر براساس لایهای که در آن تولید میشود، نقش کاربردی و معنایی آن (بافت زبانی) و با توجه به سایر عناصر بالادستی آن در سلسله مراتب لایههای دو سطح بینافردی و بازنمودی تعیین میگردد. علاوه بر این، در این دستور قواعدی برای تعیین ترتیب سازهها معرفی شده است که نه تنها به تعیین ترتیب عناصر بند کمک میکند بلکه برای تعیین عناصر تشکیل دهندۀ گروه و واژه نیز کاربرد دارد؛ با این وجود هدف پژوهش حاضر تنها تعیین ترتیب سازههای فارسی در سطح بند است. دستور نقشگرا گفتمانی چهار جایگاه مطلق آغازی، دومین، میانی و پایانی و تعدادی جایگاه نسبی را برای سازههای تشکیلدهندۀ بند در نظر میگیرد؛ طبق روش بالا به پایین این دستور، هر زمان یکی از این چهار جایگاه مطلق اشغال شود جایگاههای نسبی آن میتوانند پذیرای عنصر دیگری شوند. با درنظر گرفتن چهار جایگاه در این دستور شرایطی ایجاد میشود که در ازای هر روساخت دستوری طبق اصول ردهشناختی گرینبرگ، 14 ترتیب سازهای محتمل وجود خواهد داشت. به عبارتی، در مقابل 6 ترتیب سازهای گرینبرگ یعنی SOV,SVO,OVS,OSV,VOS,VSO، در این دستور 84 احتمال وجود دارد. نتایج این پژوهش حاکی از کارایی اصول این دستور برای تعیین ترتیب سازهای بند فارسی به عنوان زبانی با ترتیب سازهای آزاد است. از طرف دیگر، با توجه به آنکه در این دستور اعتقادی به وجود حرکت سازهای نیست میتوان -با استدلالهای نقشی- آزادی سازههای بند فارسی را (به عنوان نتیجۀ نیت کاربردی گوینده) به صورت پایهزایشی توجیه کرد. به همین منظور، در بخش آخر پژوهش یکی از انواع قلب نحوی نیز ( قلب تحوی کوتاهبرد چپگرای فارسی) به عنوان فرایندی پربسامد برمبنای ملاحظات کاربردی (نه نحوی) دستور نقشگراگفتمانی مورد بررسی قرار می گیرد.
رده شناسی زبان
حامد مولایی کوهبنانی
چکیده
یکی از کاربردهای ضمیر ابقایی در ساخت موصولی برخی زبانهای دنیاست. براین اساس، ضمیر ابقایی اشاره به ضمیری همنمایه با هسته اسمی ساخت موصولی دارد که درون بند موصولی ظاهر میشود. در پژوهش حاضر تلاش شده است تا با بررسی کارکرد ضمیر ابقایی در انواع ساختهای موصولی هستهدار فارسی، میزان انطباق رفتار این زبان با جهانیها سنجیده شود. براین ...
بیشتر
یکی از کاربردهای ضمیر ابقایی در ساخت موصولی برخی زبانهای دنیاست. براین اساس، ضمیر ابقایی اشاره به ضمیری همنمایه با هسته اسمی ساخت موصولی دارد که درون بند موصولی ظاهر میشود. در پژوهش حاضر تلاش شده است تا با بررسی کارکرد ضمیر ابقایی در انواع ساختهای موصولی هستهدار فارسی، میزان انطباق رفتار این زبان با جهانیها سنجیده شود. براین اساس دو هدف عمده در این پژوهش وجود دارد. هدف نخست مربوط به تعیین شیوۀ تولید ضمیر ابقایی در ساخت موصولی فارسی طبق سه الگوی جهانی موجود است. هدف دوم، بازبینی رفتار فارسی در سلسلهمراتب دسترسی کینان و کامری (1977) است. نتایج پژوهش در رابطه با هدف نخست، نشان میدهد که فارسی با توجه به استفاده از متمم-نمای «که» در ابتدای بند موصولی، داشتن ضمیر ابقایی در ساخت جزیرهای قوی و خوانش یکسان جمله هنگام کاربرد ضمیر ابقایی و خلا، این ضمیر را به صورت پایهزایشی تولید میکند. نتایج پژوهش در رابطه با هدف دوم نیز حاوی پیشنهادی در رابطه با جایگاه فارسی در راهبرد حفظ ضمیر در سلسلهمراتب دسترسی است. در حالی که طبق نظر کینان و کامری (1977) راهبرد موصولیسازی فارسی با هسته فاعلی لزوما خلا و با هستۀ متممی لزوما حفظ ضمیر است، به نظر میرسد در هر دو ساخت فوق میتوان تحت شرایط خاص از راهبرد رقیب نیز بهره برد.
حامد مولایی کوهبنانی؛ عباسعلی آهنگر
چکیده
در پژوهش حاضر اطلس زبانی منطقۀ کوهبنان، به عنوان اولین اطلس زبانی ثبت شده در سازمان میراث فرهنگی استان کرمان، معرفی شده است. بر این اساس توزیع جغرافیایی متغیر های واجی و واژگانی منطقه کوهبنان مورد بررسی قرار گرفته اند و با توجه به تفاوتهای موجود در گویش سی منطقۀ مورد بررسی، اطلس زبانی مناطق مورد نظر رسم شده است. بررسی متغیرهای واجی، ...
بیشتر
در پژوهش حاضر اطلس زبانی منطقۀ کوهبنان، به عنوان اولین اطلس زبانی ثبت شده در سازمان میراث فرهنگی استان کرمان، معرفی شده است. بر این اساس توزیع جغرافیایی متغیر های واجی و واژگانی منطقه کوهبنان مورد بررسی قرار گرفته اند و با توجه به تفاوتهای موجود در گویش سی منطقۀ مورد بررسی، اطلس زبانی مناطق مورد نظر رسم شده است. بررسی متغیرهای واجی، در قالب متغیرهای واکه ای، متغیرهای همخوانی و متغیرهای مربوط به ساخت هجا و نیز متغیرهای واژگانی نشان می دهد که گویش مناطق مورد بررسی دارای ویژ گی های تمایز دهنده ای است. اطلس زبانی منطقه نیز نشان دهندۀ آن است که به جهت وجود تفاوت در رفتار زبانی گویشوران دو منطقۀ کوهبنان و خرمدشت، باید قائل به وجود دو لهجۀ متفاوت در این مناطق شد.