زهرا قانع؛ والی رضایی
دوره 9، شماره 17 ، تیر 1397، صفحه 1-19
چکیده
افعال گذاشتنی زیادی در زبان فارسی دارای تناوب مکانی هستند. تناوب مکانی رابطه بین دو ساخت نحوی از یک فعل سه ظرفیتی است که در آن مشارکت کنندگان- موضوع مکان و موضوع انتقالی- در هر یک از ساخت های نحوی به شکلی متفاوت ظهور می یابند. این جستار به هدف بررسی این مسأله از دیدگاه دستور نقش و ارجاع تدوین شده است و ضمن مقایسة این ساخت در زبان انگلیسی ...
بیشتر
افعال گذاشتنی زیادی در زبان فارسی دارای تناوب مکانی هستند. تناوب مکانی رابطه بین دو ساخت نحوی از یک فعل سه ظرفیتی است که در آن مشارکت کنندگان- موضوع مکان و موضوع انتقالی- در هر یک از ساخت های نحوی به شکلی متفاوت ظهور می یابند. این جستار به هدف بررسی این مسأله از دیدگاه دستور نقش و ارجاع تدوین شده است و ضمن مقایسة این ساخت در زبان انگلیسی و فارسی، تحلیلی از آن بر اساس فرا نقش های معنایی ارائه می دهد. در این راستا، شواهد زبانی مشتمل بر مواردی از تناوب مکانی افعال گذاشتنی از برنامه های تلویزیونی، متن سخنرانی ها، رمان ها وگفت گو ها از گونه ی گفتاری فارسی معیار و یا هر منبع دیگری که داده های واقعی زبان فارسی را فراهم آورد، جمع-آوری و در چارچوب دستور نقش و ارجاع بررسی شدند. بدین منظور، ساخت منطقی جملات با توجه به نوع عمل مشخص و فرانقش معنایی اثرپذیر با توجه به سلسله مراتب اعطای فرانقش های اثرگذار- اثرپذیر تعیین شد. نتایج نشان می دهد که ساخت تناوب مکانی به آن صورت که در زبان انگلیسی وجود دارد، در همه ی ساخت های موجود در زبان فارسی دیده نمی شود؛ به گونه ای که برخی از ساخت های تناوب مکانی در زبان فارسی تناوب مفعول مستقیم/ غیرمستقیم و برخی دیگر، تناوب مفعول اولیه/ ثانویه هستند. در تبیین این ساخت در دستور نقش و ارجاع نیز باید عنوان کرد که در مورد افعال غیر انضمامی، انتخاب نشان دار موضوع مکان به عنوان فرانقش اثرپذیر منجر به ایجاد ساخت معکوس در تناوب مکانی شده است؛ در مورد افعال انضمامی نیز، با توجه به تبدیل شدن یک ساخت سه ظرفیتی به ساخت دو ظرفیتی، تنها یک گزینه برای انتخاب به عنوان اثرپذیر وجود دارد و آن موضوع مکان است.
سپیده عبدالکریمی؛ احسان چنگیزی
دوره 9، شماره 17 ، تیر 1397، صفحه 21-47
چکیده
پژوهش حاضر یک بررسی ای معنی شناختی است که در آن، رفتار معنایی فعل «گرفتن» با استفاده از داده های تاریخی زبان فارسی از دوران باستان تا دوران معاصر بررسی و تحلیل شده است. هدف از چنین پژوهشی را میتوان پاسخگویی به چهار پرسش دانست که عبارتند از 1- آیا مستندات موجود، چندمعنی بودن «گرفتن» را تأیید میکنند؟ 2- کدام مؤلفة معنایی میان معانی ...
بیشتر
پژوهش حاضر یک بررسی ای معنی شناختی است که در آن، رفتار معنایی فعل «گرفتن» با استفاده از داده های تاریخی زبان فارسی از دوران باستان تا دوران معاصر بررسی و تحلیل شده است. هدف از چنین پژوهشی را میتوان پاسخگویی به چهار پرسش دانست که عبارتند از 1- آیا مستندات موجود، چندمعنی بودن «گرفتن» را تأیید میکنند؟ 2- کدام مؤلفة معنایی میان معانی گوناگون این واژه مشترک است؟ 3- این واژه در ساختهای ترکیبی گوناگون کدام طرح واره های تصوری را شکل میدهد؟ 4- چه رابطه ای میان طرحوارههای تصوری شکل گرفته از یک سو، وطرحوارههای تصوریِ بازنمودیافته و مؤلفه های معنایی مذکور برای معانی این واژه از سوی دیگر، وجود دارد؟ بنابراین، در پژوهش حاضر بازنمود انواع طرحوارههای تصوری در سازه هایی که با «گرفتن» ساخته شده اند، تحلیل شده است. برای تعیین مؤلفه های معنایی «گرفتن» به منظور پیگیری رفتار معنایی آن، ابتدا صورت ها و معانی این فعل در زبان های اوستایی، فارسی باستان و فارسی میانه ذکر شده و پاره هایی از متون این زبان ها نقل شده است. سپس با مراجعه به لغت نامة دهخدا، نمونه هایی از کاربرد «گرفتن» در زبانِ به کاررفته در متون نظم و نثر فارسی پس از اسلام (فارسی دری)، مانند تاریخ بیهقی و شاهنامة فردوسی، نقل گردیده و سرانجام با استفاده از فرهنگهای هشت جلدی سخن، دوجلدی صدری افشار و تک جلدی فارسی گفتاری نمونه هایی در فارسی امروز ذکر شده است. پس از بررسی معنایی این واژه،مشخص شده که «گرفتن» واژهای چند معنی است و در ساختهای زبانی مرکب بازنمود انواع گوناگونی از طرح واره های تصوری را نشان می دهد. نوع طرح واره های تصوریِ شکل گرفته، معلول مؤلفة معنایی اصلی فعل است که این مؤلفة معنایی از زبان اوستایی تا فارسی نوین میان معانی گوناگون «گرفتن» مشترک باقی مانده است؛ بنابراین، سبب شکل گیری طرح واره هایی تصوری میشود که بین آنها روابط معناییِ شمول و استلزام مشاهده می شود. در واقع، تحلیل مؤلفهای معنی این واژه در تعامل با تحلیل شناختی معانی آن، چندمعنی بودن «گرفتن» را ثابت میکند.
حدائق رضائی؛ عادل رفیعی؛ مجتبی پردل
دوره 9، شماره 17 ، تیر 1397، صفحه 49-79
چکیده
هدف از پژوهش حاضر آن است تا با استفاده از نظریۀ همآمیزی مفهومی، فرایند معنیسازی را در یکی از اشعارِ کامران رسولزاده مورد بررسی قرار دهد، و از این رهگذر، به تجزیه و تحلیل امکاناتی میپردازد که این چارچوب در باب چگونگیِ فرایندِ خوانش و تفسیر و محدودیتهای حاکم بر آن در شعر در اختیار منتقدان قرار میدهد. تحلیلِ شعرِ برگزیده در ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر آن است تا با استفاده از نظریۀ همآمیزی مفهومی، فرایند معنیسازی را در یکی از اشعارِ کامران رسولزاده مورد بررسی قرار دهد، و از این رهگذر، به تجزیه و تحلیل امکاناتی میپردازد که این چارچوب در باب چگونگیِ فرایندِ خوانش و تفسیر و محدودیتهای حاکم بر آن در شعر در اختیار منتقدان قرار میدهد. تحلیلِ شعرِ برگزیده در چارچوب نظریۀ همآمیزی مفهومی بهعنوان نظریهای در بابِ شرایط و چگونگی فرایند خوانش، با مکانیسمهایی چون انتقالِ طرحوارهای، فرافکنی گزینشی، برقراری پیوندهای حیاتی و فشردهسازی آنها، در کنارِ بهرهگیری از چند مفهوم در نظریۀ حوزههای مفهومیِ لانگاکر مانندِ رخنمایی، نشان میدهد که مخاطب چگونه و بر پایۀ چه عملکردها و فرایندهایی شناختی به خوانشهای مختلفی از متنی یکسان دست مییابد. در این میان، مخاطب ممکن است با انجام یا عدمِ انجام عملکردی در طولِ فرایند بازسازی (مثلاً فشردهسازی پیوندهای حیاتی یا فرافکنیِ گزینشیِ ساختارهای مفهومیِ متفاوت) شبکههای ادغامی به خوانشی متفاوت از متن برسد. در نتیجه، از یک منظر، به این نظریه میتوان در حکمِ روایتی شناختی از نظریۀ خوانشِ پساساختگرایانۀ دریدا نگریست که برای مفهومِ نسبیت در خوانش توصیف و تبیینی مبتنیبر یافتههای تجربیِ زبانشناسی شناختی فراهم میآورد. از طرف دیگر، پژوهشِ حاضر آشکار میکند که متونِ شعری بررسیشده واجدِ ابهام، چندمعنایی و امکانِ خوانشهای مختلف هستند، و از آنجا که این ویژگیها،جزو ویژگیهای متنی شعری هستند،شعرِ مزبور یکی از معیارهای مهمِ شعریت را احراز میکند.
ابراهیم رضاپور
دوره 9، شماره 17 ، تیر 1397، صفحه 81-120
چکیده
نظریه ی گفتمانی استعاره چاریس- بلک مدعی شده است که منابع فردی از جمله شناختی و عاطفی، کاربردشناختی و زبانی و همچنین منابع اجتماعی از جمله چشم اندازهای ایدئولوژیک، دانش تاریخی و فرهنگی نقش مهمی در ساخت و انتخاب استعاره در گفتمان دارند. نگارنده در این مقاله سعی کرده است تأثیر ایدئولوژی را در ساخت استعاره های مفهومی مرگ در اشعار شاملو ...
بیشتر
نظریه ی گفتمانی استعاره چاریس- بلک مدعی شده است که منابع فردی از جمله شناختی و عاطفی، کاربردشناختی و زبانی و همچنین منابع اجتماعی از جمله چشم اندازهای ایدئولوژیک، دانش تاریخی و فرهنگی نقش مهمی در ساخت و انتخاب استعاره در گفتمان دارند. نگارنده در این مقاله سعی کرده است تأثیر ایدئولوژی را در ساخت استعاره های مفهومی مرگ در اشعار شاملو و توللی به نمایش بگذارد . در حقیقت پرسش های اساسی پژوهش این است که آیا ایدئولوژی های مختلف شاعران بر ساخت استعاره های مفهومی مرگ تاثیرگذار است؟ حوزه های مبداء استعاره های مفهومی مرگ در اشعار شاعران از چه حوزه های معنایی تشکیل شده است؟ روش تحقیق از نوع همبستگی بین متغیر معنایی ایدئولوژی و متغیر معنایی استعاره مفهومی است. یافته های پژوهش نشان می دهد که ایدئولوژی های متفاوت شاعران منجر به ساخت و انتخاب استعاره های متفاوت شده است. شاملو در اشعار خویش بیشتر از استعاره های مربوط به حوزه معنایی طبیعت، خانواده، موسیقی، دریانوردی، سفر و حیوانات نحیف استفاده کرده است، اما توللی در اشعار خویش بیشتر از استعاره های مربوط به حوزه های معنایی حیوانات درنده و خوفناک، طبیعت، اهریمن و جنگ استفاده کرده است. یافته های پژوهش نشان می دهند که ایدئولوژی اهمیت زیادی در ساخت و انتخاب استعاره در متون ادبی دارد و همچنین منابع فردی از جمله عوامل شناختی و عاطفی، کاربردشناختی و زبانی هم در ساخت استعاره در متون ادبی حائز اهمیت هستند.
سیدمحمد حسینی؛ فردوس آقاگلزاده؛ عالیه کرد زعفرانلو کامبوزیا؛ ارسلان گلفام
دوره 9، شماره 17 ، تیر 1397، صفحه 121-152
چکیده
پژوهش حاضر به بررسی قومنگارانه مفهوم وجهه در فرهنگ ایرانی میپردازد. در همین راستا واژه «آبرو» و اصطلاح ها و باهمآیی های آن در بافت کاربردی خود بررسی شدند تا معنای آبرو از نظر مردم عادی و کاربردهای آن مشخص شود. نتایج نشان میدهد آبرو با پایبندی یا عدم پایبندی به هنجارهای نظم اخلاقی،یعنی نظام توقعات و انتظارات جامعه (گارفینکل، ...
بیشتر
پژوهش حاضر به بررسی قومنگارانه مفهوم وجهه در فرهنگ ایرانی میپردازد. در همین راستا واژه «آبرو» و اصطلاح ها و باهمآیی های آن در بافت کاربردی خود بررسی شدند تا معنای آبرو از نظر مردم عادی و کاربردهای آن مشخص شود. نتایج نشان میدهد آبرو با پایبندی یا عدم پایبندی به هنجارهای نظم اخلاقی،یعنی نظام توقعات و انتظارات جامعه (گارفینکل، 1967) حفظ میشود یا میریزد اما بیش از همه با توانمندی ها(شامل توان مالی، دارایی ها و مهارت ها)، شأن پنداشته افراد و حفظ تمایز بین دو حوزه بیرون (ظاهر) و درون(باطن)(بیمن، 1986) در ارتباط است. همچنین، نتایج نشان میدهند که آبرو آنگونه که در نظریه ساخت وجهه (آروندیل، 2006، 2009) بیان میشود، مفهومی رابطهای است که در درون تعامل ساخته و داد و ستد میشود. آبروی گروه و شأن پنداشته مفاهیمی هستند که، در برخی موقعیت ها، افراد با آنها وارد تعامل میشوند اما در درون تعامل است که آبروی افراد و گروه یا گروه هایی که افراد آنها را نمایندگی میکنند از نو ساخته و بازتعریف میشود.
علی عبداللهی نژاد؛ علی ایزانلو؛ اعظم استاجی
دوره 9، شماره 17 ، تیر 1397، صفحه 153-174
چکیده
در پژوهشهای معناشناختی با موضوع چندمعنایی، اغلب به ارائه انواع معانی مختلف یک واژه بسنده میشود. این پژوهش با محور قرار دادن سؤال اصلی حوزه چندمعنایی از دیدگاه فالکوم، مبنی بر یافتن پاسخ به این سؤال که چگونه معانی مختلفِ یک چندمعنا، ساخته میشود، به این نتیجه میرسد که چندمعنایی بر پایه دانش غیرزبانشناختیِ (فیزیکی و غیزفیزیکی) ...
بیشتر
در پژوهشهای معناشناختی با موضوع چندمعنایی، اغلب به ارائه انواع معانی مختلف یک واژه بسنده میشود. این پژوهش با محور قرار دادن سؤال اصلی حوزه چندمعنایی از دیدگاه فالکوم، مبنی بر یافتن پاسخ به این سؤال که چگونه معانی مختلفِ یک چندمعنا، ساخته میشود، به این نتیجه میرسد که چندمعنایی بر پایه دانش غیرزبانشناختیِ (فیزیکی و غیزفیزیکی) مفاهیم استوار است؛ همچنین تلاش شده است با تحلیل معانی مختلف نان، انگیزشهای معناساز یا همان ابعاد مختلف و تأثیرگذار در شکلگیری معانی یک واژۀ چندمعنا (در اینجا نان) مورد بررسی قرار گیرد. دادههای این پژوهش با بررسی واژۀ نان در پیکرۀ بیجنخان و 18 لغتنامۀ معتبر زبان فارسی به دست آمدهاند. نتایج حاصل، حاکی از آن است که هفت انگیزش معناساز (ظاهر، ارزش، تعامل، خوردن، مالکیت، مقدار و مکان) در ساخت معانی مختلف نان نقش دارند که از این تعداد، بهترتیب، دو انگیزۀ تعامل با نان و ارزش آن، دارای بالاترین بسامد بوده است.
طاهره وحیدی فردوسی؛ علی علیزاده؛ زهرا بادامدری
دوره 9، شماره 17 ، تیر 1397، صفحه 175-202
چکیده
در این پژوهش سعی شده تا با تکیه بر دستاوردهای رویکردمعنیشناسی شناختی که طرحوارههای تصویری از مهمترین آنها است،رهیافت جدیدی جهت یادگیری معنادار و ماندگارترحرفاضافه «از» در زبان فارسی ارائه شود.لذا ابتدا بر اساس معیارهای تایلر و ایوانز (۲۰۰۳) معانی مکانی و متفاوت این حرفاضافه بر مبنای فرهنگ سخن انوری (1381) انتخاب شد؛سپس ...
بیشتر
در این پژوهش سعی شده تا با تکیه بر دستاوردهای رویکردمعنیشناسی شناختی که طرحوارههای تصویری از مهمترین آنها است،رهیافت جدیدی جهت یادگیری معنادار و ماندگارترحرفاضافه «از» در زبان فارسی ارائه شود.لذا ابتدا بر اساس معیارهای تایلر و ایوانز (۲۰۰۳) معانی مکانی و متفاوت این حرفاضافه بر مبنای فرهنگ سخن انوری (1381) انتخاب شد؛سپس جملهها و عبارتهای حاوی این حرف اضافه در کتابهای درسی مرکز آموزشی جامعةالمصطفی مشهدمورد بررسی قرار گرفت.در نهایت، بر مبنای ملاکهای تعیین معنای پیشنمونهای تایلر و ایوانز (2003)، تئوری حوزههای لانگاکر(1987) و طرحوارههای تصویری لیکاف و جانسون (1987)،شیوهپیشنهادی جهت آموزش حرف اضافه «از» برای غیر فارسی زبانان طراحی شده است. روش مورد نظر،مدل ترکیبی متن و تصویر(با کمک پاور پوینت و پوستر) برای آموزش ساختار معنایی این حرفاضافه با توجه به معنای مرکزی ومعانی دیگر آن است.نتایج این تحقیق میتواند در امر آموزش و یادگیری ماندگار این حرفاضافه و توجه بیشتر به اهمیت طرحوارههای تصویری در مبحث تهیه و تدوین مواد آموزشی،راهکارهای مؤثری را پیشنهاد دهد.