نحو
آزاده سخن آفرین؛ والی رضایی
چکیده
ساخت نمودی یکی از روابط معنایی میانبندی است که مراحل پیش از آغاز تا پایان یک رویداد را نشان میدهد. نمود تقریب یکی از انواع ساخت نمودی است که بیانگر مرحله پیش از آغاز است و احتمال وقوع رویدادی را در زمان گذشته، حال و آینده نشان میدهد. در زبان فارسی از ترکیب فعل معین «داشتن»، پیشوند «-می» و فعل اصلی ساخت مستمر ماضی و مضارع ...
بیشتر
ساخت نمودی یکی از روابط معنایی میانبندی است که مراحل پیش از آغاز تا پایان یک رویداد را نشان میدهد. نمود تقریب یکی از انواع ساخت نمودی است که بیانگر مرحله پیش از آغاز است و احتمال وقوع رویدادی را در زمان گذشته، حال و آینده نشان میدهد. در زبان فارسی از ترکیب فعل معین «داشتن»، پیشوند «-می» و فعل اصلی ساخت مستمر ماضی و مضارع ساخته میشود که بیانگر نمود ناقص دستوری است و باتوجه به بافت در صورتی که فعل اصلی از افعال لحظهای یا ایستا باشد بیانگر نمود واژگانی تقریب است. در پژوهش حاضر نمود تقریب ساخت افعال متوالی زبان فارسی در چارچوب دستور نقش و ارجاع مورد بررسی قرار گرفته است که هدف آن تعیین نوع عمل فعل اصلی و رابطه الحاق پیوند نمود تقریب افعال متوالی زبان فارسی است. در راستای دستیابی به این هدف دادهها از فرهنگ فارسی عامیانه نجفی، پایگاه دادگان زبان فارسی، سایتها و سایر آثار پژوهشی گردآوری شدند و پس از تعیین متوالی بودن آنها بر مبنای معیارهای آیخنوالد، در چارچوب دستور نقش و ارجاع نوع عمل و رابطه الحاق-پیوند آنها توصیف و تبیین شدند. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که ساخت متوالی نمود تقریبی دارای رابطه الحاق-پیوند ناهمپایگی هستهای است.
پریسا نجفی؛ جلال رحیمیان؛ علیرضا خرمایی؛ امیرسعید مولودی
چکیده
محمولهای مرحلهای مبین هریک از مراحل آغاز، ادامه یا پایان انجام یک رویداد هستند و در قالب فعلهایی مانند شروع کردن، ادامه دادن، پایان یافتن و نظایر آنها مطرح میشوند. در این راستا، ساختهایی را که در آنها محمول مرحلهای وجود دارد، «ساخت مرحلهای» نام مینهیم و به بحث و یررسی آنها میپردازیم. بر این باوریم دستور نقش ...
بیشتر
محمولهای مرحلهای مبین هریک از مراحل آغاز، ادامه یا پایان انجام یک رویداد هستند و در قالب فعلهایی مانند شروع کردن، ادامه دادن، پایان یافتن و نظایر آنها مطرح میشوند. در این راستا، ساختهایی را که در آنها محمول مرحلهای وجود دارد، «ساخت مرحلهای» نام مینهیم و به بحث و یررسی آنها میپردازیم. بر این باوریم دستور نقش و ارجاع با رویکردی که به تحلیل ساختهای مرکب دارد میتواند به عنوان چارچوب نظری پژوهش حاضر مورد استفاده قرار گیرد. بر این اساس نخست به تحلیل نحوی و معنایی، سپس به تبیین تعامل دو سطح نحو و معنا میپردازیم. در نهایت نیز طرحواره ساختی ساختهای مرحلهای در زبان فارسی را ارائه خواهیم داد. در بعد نحوی انواع روابط «الحاق-پیوند» مد نظر هستند و در بعد معنایی انواع ویژگیهای محمولها محور بحث خواهند بود. تعامل نحو-معناشناسی در ساختهای مرحلهای نیز در قالب الگوریتمهای پیوندی توجیه خواهند شد. گفتنی است دادههای پژوهش حاضر برگرفته از پیکره همشهری 2 میباشند.
فرهاد معزی پور
چکیده
دستوریشدگی فرایندی است که منجر به شکلگیری واحدهای دستوری از منابع واژگانی میشود یا بهموجب آن واحدهای دستوری در یک زبان، دستوریتر میشوند. یافتن مصادیق دستوریشده در زبان فارسی پیشتر موضوع پژوهشهای زبانشناختی متعددی بوده است، اما آنچه که در این پژوهش مورد بررسی قرار میگیرد پاسخ به این پرسش است که چگونه میتوان از قابلیتهای ...
بیشتر
دستوریشدگی فرایندی است که منجر به شکلگیری واحدهای دستوری از منابع واژگانی میشود یا بهموجب آن واحدهای دستوری در یک زبان، دستوریتر میشوند. یافتن مصادیق دستوریشده در زبان فارسی پیشتر موضوع پژوهشهای زبانشناختی متعددی بوده است، اما آنچه که در این پژوهش مورد بررسی قرار میگیرد پاسخ به این پرسش است که چگونه میتوان از قابلیتهای دستور نقش و ارجاع به عنوان یک چارچوب دستوری نقشگرا برای نمایش درجات متفاوت دستوریشدگی استفاده کرد؟ پژوهش حاضر، نظری است و نگارنده برای پاسخ به پرسش مذکور، چهار فعل معین در زبان فارسی شامل «باید»، «خواستن»، «داشتن» و «توانستن» را برمیگزیند تا با بررسی رفتارهای واژی- نحویشان که بازتاب درجات متفاوتی از معینشدگی آنها برای نمایش نمود، وجهیت و زمان میباشد، قابلیتهای نحویِ دستور نقش و ارجاع را در بازنمایی صوریِ دستوریشدگی به تصویر کشد. طبیعتاً چارچوب نظری اتخاذشده در این پژوهش دستور نقش و ارجاع است و هدف، آزمودن سازوکارهای نحوی در این انگارۀ دستوری از جمله ساخت لایهای بند مشتمل بر فرافکنی سازهای و فرافکنی عملگر، و روابط پیوند- شبکه برای نمایش صوری دستوریشدگی میباشد.
والی رضایی
چکیده
فعل در دستور زبان به عنوان هستة گروه فعلی و عنصر عمده و اصلی است. این مقوله دستوری در زبانهای مختلف دارای ویژگیهای نحوی و معنایی خاصی است. در برخی نظریههای دستوری مانند دستور نقش و ارجاع، افعال را به طبقاتی تقسیم نمودهاند. در این نظریه، افعال به پنج طبقه شامل ایستا، کنشی، پایا، لحظه ای و کنشی-پایا طبقهبندی شدهاند. هدف ما در ...
بیشتر
فعل در دستور زبان به عنوان هستة گروه فعلی و عنصر عمده و اصلی است. این مقوله دستوری در زبانهای مختلف دارای ویژگیهای نحوی و معنایی خاصی است. در برخی نظریههای دستوری مانند دستور نقش و ارجاع، افعال را به طبقاتی تقسیم نمودهاند. در این نظریه، افعال به پنج طبقه شامل ایستا، کنشی، پایا، لحظه ای و کنشی-پایا طبقهبندی شدهاند. هدف ما در این تحقیق بررسی افعال ایستا در زبان فارسی است. افعال ایستا افعالی هستند که بیانگر کنش نبوده و بر خلاف فعل هایی که هنگام انجام گرفتن در هر مرحله نیازمند گذر زمان هستند، به مطلق زمان مربوط میشوند. این فعل ها از لحاظ زمانی نامحدود هستند، به عبارت دیگر نمود پایانی ندارند. با وجود اینکه این دسته از افعال لحظه ای نیستند و برای به انجام رسیدن، نیازمند گذر زمان هستند، قابلیت استمرار ندارند؛ چون یک فعل ایستا دارای مراحلی نیست که یکی پس از دیگری انجام گیرد. در این مقاله طبقه بندی افعال بر اساس نظام دستور نقش و ارجاع صورت می پذیرد و با استفاده از آزمونهای نحوی و معنایی خاصی افعال ایستا از دیگر طبقات فعل متمایز شود و ویژگیهای خاص این دسته از فعل های زبان فارسی را مشخص میشود و رفتار دستوری متفاوت این دسته از افعال با توجه به ویژگیهای طبقه ای توجیه می شود.