آوا شناسی
مسعود مُشیّدی؛ بتول علی نژاد
دوره 15، شماره 1 ، خرداد 1402، ، صفحه 223-250
چکیده
این پژوهش در چارچوب نظریه بهینگی پرینس و اسمولنسکی(2004) و با استناد به شواهدی از «اصل توالی رسایی» در زبان فارسی به بررسی موضوع همنوایی در این زبان میپردازد. اصل توالی رسایی یک الگوی همگانی در ترتیب قرارگرفتن اجزاء درون هجاست که به موجب آن درجه رسایی در توالیِ اجزاء تشکیل دهنده آغازه، سیر صعودی و در توالیِ اجزاء تشکیل دهنده ...
بیشتر
این پژوهش در چارچوب نظریه بهینگی پرینس و اسمولنسکی(2004) و با استناد به شواهدی از «اصل توالی رسایی» در زبان فارسی به بررسی موضوع همنوایی در این زبان میپردازد. اصل توالی رسایی یک الگوی همگانی در ترتیب قرارگرفتن اجزاء درون هجاست که به موجب آن درجه رسایی در توالیِ اجزاء تشکیل دهنده آغازه، سیر صعودی و در توالیِ اجزاء تشکیل دهنده پایانه، سیر نزولی دارد. در برخی موارد برای دستیابی به این اصل چند فرایند واجی مختلف باهم همنوا میشوند. در نظریه بهینگی، همنوایی نشاندهنده وحدت عملکردی چند فرایند واجی مختلف است که هدف ساختاری یکسانی را دنبال میکنند. در این پژوهش که از نوع توصیفی- تحلیلی است، 204 واژه با ساختار هجاییCVCC که در آنها اصل توالی رسایی نقض شده است به شکل کتابخانهای و میدانی مورد مطالعه قرار میگیرند. با بررسی دادهها، ابتدا استدلال میشود که چگونه قواعد اشتقاقی نمیتوانند ابزاری برای نشان دادن وحدت عملکردی فرایندهای واجی مختلف باشند و سپس در چارچوب نظریه بهینگی و از طریق ترسیم تابلوهای بهینگی نشان داده میشود که چگونه برخی فرایندهای واجی مختلف در زبان فارسی(مانند حذف، درج، قلب، ...) علیرغم اینکه به تغییرات متفاوتی منجر میشوند ولی به جهت دستیابی به اصل توالی رسایی با هم همنوا شده و یک هدف واحد را دنبال میکنند. همچنین در این پژوهش مشخص میشود علیرغم یافتههای پژوهشهای پیشین که اِعمال اصل توالی رسایی در زبان فارسی را فقط مختص هجاهای دارای واکه بلند می داند، این اصل در بسیاری از هجاهای دارای واکه کوتاه هم صدق می کند.
فرشته مهدوی؛ بتول علی نژاد؛ عادل رفیعی
دوره 12، شماره 1 ، تیر 1399، ، صفحه 111-136
چکیده
مقاله ی حاضر، تحقیقی در باب فرایند کشش جبرانی در زبان فارسی است. روش این پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی است. از آنجا که نظریه ی بهینگی موازی قادر به بررسی لایه های میانی در فرایندهای صرفی- واجی نمی باشد، در این تحقیق برای نخستین بار به تحلیل فرایند کشش جبرانی در زبان فارسی در چارچوب نظریه ی بهینگی لایه ای پرداخته شد. نظریه ی بهینگی لایه ...
بیشتر
مقاله ی حاضر، تحقیقی در باب فرایند کشش جبرانی در زبان فارسی است. روش این پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی است. از آنجا که نظریه ی بهینگی موازی قادر به بررسی لایه های میانی در فرایندهای صرفی- واجی نمی باشد، در این تحقیق برای نخستین بار به تحلیل فرایند کشش جبرانی در زبان فارسی در چارچوب نظریه ی بهینگی لایه ای پرداخته شد. نظریه ی بهینگی لایه ای، انگاره ای جدید از بهینگی موازی است و شامل چندین نگاشت می باشد که به طور متوالی از درونداد به برونداد مرتب شده اند. نظریه ی بهینگی لایه ای، دارای لایه های میانی است و ترتیب انجام فرایندهای صرفی- واجی مشهود است. در این پژوهش براساس نظریه ی بهینگی لایه ای، رخداد فرایند کشش جبرانی بررسی شده است. نتایج تحقیق نشان داد که به ترتیب، فرایند جذب، حذف همخوان چاکنایی و فرایند کشش جبرانی به خوبی در سطوح مختلف نظریه ی بهینگی لایه ای قابل بازنمایی است؛ لذا بهینگی لایه ای تحلیل شفاف تری از رخداد فرایند کشش جبرانی ارائه می دهد، اگرچه این نوع تحلیل ممکن است اقتصادی نباشد.
بتول علی نژاد؛ رحمان ویسی حصار
دوره 9، شماره 16 ، آبان 1396، ، صفحه 87-108
چکیده
در این جستار فرایند واجی تصغیر در اسمهای خاص مردان و زنان در زبان کردی در چارچوب نظریه بهینگی مورد بررسی قرار میگیرد . با این فرایند کوتاهسازی، اسم های خاص به اسامی دو هجایی تبدیل میشوند. در این فرایند مونث یا مذکر بودن اسم بر نحوه اعمال فرایند موثر است و اسمها بر حسب جنسیت پسوند تصغیر متفاوتی میگیرند. در این مقاله ...
بیشتر
در این جستار فرایند واجی تصغیر در اسمهای خاص مردان و زنان در زبان کردی در چارچوب نظریه بهینگی مورد بررسی قرار میگیرد . با این فرایند کوتاهسازی، اسم های خاص به اسامی دو هجایی تبدیل میشوند. در این فرایند مونث یا مذکر بودن اسم بر نحوه اعمال فرایند موثر است و اسمها بر حسب جنسیت پسوند تصغیر متفاوتی میگیرند. در این مقاله محدودیتهای حاکم بر فرایند تصغیر تبیین و سلسله مراتب بهینگی اسم مصغر در زبان کردی مشخص میشود. همچنین، ساختار اسم مصغر نشان میدهد که در بین خوشههای دو همخوانی آغازین در واژگان کردی، واکه بسیار کوتاه] [ به تلفظ در میآید و خوشه همخوانی (بهجز موارد معدود) در این زبان وجود ندارد.
محمّدامین صراحی؛ بتول علی نژاد
دوره 5، شماره 8 ، اردیبهشت 1392، ، صفحه 103-130
چکیده
در ساختواژه، واژه بست به واحدی اطلاق میشود که حد واسط تکواژهای آزاد و وابسته است و تفکر سنتی تقسیم تکواژها به دو گروه آزاد و وابسته را بطور جدی مورد سؤال قرار میدهد. واژه بستها، هم بعضی از خصوصیات واژه ای و هم برخی از ویژگیهای تکواژهای وابسته را دارند. مطالعه واژه بستها حوزه مهمی از زبانشناسی از جمله ساختواژه و نحو را در بر میگیرد. ...
بیشتر
در ساختواژه، واژه بست به واحدی اطلاق میشود که حد واسط تکواژهای آزاد و وابسته است و تفکر سنتی تقسیم تکواژها به دو گروه آزاد و وابسته را بطور جدی مورد سؤال قرار میدهد. واژه بستها، هم بعضی از خصوصیات واژه ای و هم برخی از ویژگیهای تکواژهای وابسته را دارند. مطالعه واژه بستها حوزه مهمی از زبانشناسی از جمله ساختواژه و نحو را در بر میگیرد. در مقاله حاضر تأکید بیشتر بر ساختار ساختواژی واژه بستهای زبان فارسی است، اما بحثهای نحوی نیز به ناگزیر دنبال شده است و سعی بر آن است تا واژه بستهای زبان فارسی بر اساس متغیرهای رده شناختی که ماهیتی جهانی دارند، مورد مطالعه قرار گیرند. از این رو واژه بستهای زبان فارسی بر اساس الگوهای رده شناختی آیخن والد (2003)،بیکل ونیکلز (2007)، و کلاونس (1985) مورد مطالعه قرار گرفتهاند. مقاله حاضر ثابت میکند که میتوان از الگوی پیشنهادی آیخن والد به عنوان ابزاری علمی و البته مناسب جهت تشخیص و مطالعه واژه بستهای زبان فارسی استفاده کرد.
عاطفهسادات میرسعیدی؛ بتول علینژاد
دوره 4، شماره 6 ، دی 1391
چکیده
گیگریش (1999) در کتاب خود تحتعنوان «لایههای واژگانی در زبان انگلیسی» با اشارهای مختصر به نظریۀ «واجشناسی و ساختواژه واژگانی » کیپارسکی و مهانان که در سالهای اخیر به میزان زیادی بر علم زبانشناسی، خصوصآ واجشناسی و ساختواژه تاثیرگذار بوده است، این انگاره را «وند– بنیاد » میداند؛ بدان معنا که خصوصیات ساختواژی هر لایه توسط ...
بیشتر
گیگریش (1999) در کتاب خود تحتعنوان «لایههای واژگانی در زبان انگلیسی» با اشارهای مختصر به نظریۀ «واجشناسی و ساختواژه واژگانی » کیپارسکی و مهانان که در سالهای اخیر به میزان زیادی بر علم زبانشناسی، خصوصآ واجشناسی و ساختواژه تاثیرگذار بوده است، این انگاره را «وند– بنیاد » میداند؛ بدان معنا که خصوصیات ساختواژی هر لایه توسط خصوصیات مجموع وندهایی تعریف شده است که درارتباط با حضور در هر لایه با نشانههایی که بیانگر خصوصیات آنهاست از هم تفکیک شدهاند. وی ضمن تشریح ایرادها و کمبودهای مدل مذکور، تئوری جدیدی را دربارۀ وندافزایی لایهای معرفی کرده، آن را «پایه- بنیاد » مینامد که لایه را بر منبای پایه تعریف میکند نه بر اساس وندها. در قالب این تئوری، وندها آزادند در بیشتر از یک لایه اضافه شوند یا پیوند بخورند.گیگریش به منظور تشریح انگارۀ خود از زبان آلمانی مثال میآورد. مقاله حاضر که یک بررسی همزمانی است، وندافزایی را در زبان فارسی در قالب دو دیدگاه «وند– بنیاد» و «پایه – بنیاد» مورد تجزیه و تحلیل و بررسی قرار داده است. نتایج بررسی حاکی از آن است که وند افزایی در زبان فارسی بر مبنای دیدگاه «پایه – بنیاد» گیگریش به میزان بیشتری نسبت به دیدگاه «وند– بنیاد» کیپارسکی و دیگران قابل توضیح و تبیین است.
الخاص ویسی؛ بتول علی نژاد
دوره 3، شماره 5 ، دی 1390
چکیده
تحقیق حاضر به بررسی و تحلیل اکوستیکی مشخصههای نوایی گفتار و کشف میزان همبستگی آنها با سه احساس اصلی (خشم، غم و شادی) در مقایسه با حالت خنثی و نیز توزیع الگوهای زیر و بمی در آغاز و پایان پاره گفت ها در زبان فارسی میپردازد. در این جستار با استناد به مدل پیوستگی خیزان – افتان(RFC) به تحلیل و اندازه گیری پارامترهای اکوستیکی پرداخته و در ...
بیشتر
تحقیق حاضر به بررسی و تحلیل اکوستیکی مشخصههای نوایی گفتار و کشف میزان همبستگی آنها با سه احساس اصلی (خشم، غم و شادی) در مقایسه با حالت خنثی و نیز توزیع الگوهای زیر و بمی در آغاز و پایان پاره گفت ها در زبان فارسی میپردازد. در این جستار با استناد به مدل پیوستگی خیزان – افتان(RFC) به تحلیل و اندازه گیری پارامترهای اکوستیکی پرداخته و در ادامه با تحلیل آماری و با استفاده از آزمون رگرسیون خطی میزان و درجه همبستگی میان متغیرها مشخص می شود. نتایج تحقیق بیانگر همبستگی بین مشخصههای نوایی زیرو بمی، دیرش واکه و بیان احساسهای یادشده در زبان فارسی بوده است. به گونه ای که بین احساس غم و حالت خنثی از یک سو و احساس شادی و خشم از سوی دیگر ارتباط اکوستیکی بیشتری دیده می شود.
بتول علی نژاد؛ عاطفه سادات میرسعیدی
دوره 2، شماره 3 ، مهر 1389
چکیده
مقالۀ حاضر به بررسی صوتشناختی فرایند واجی همگونی واکه با همخوان در گفتار فارسی زبانان میپردازد. در این راستا، تحلیل صوتشناختی در حوزههای شدت صوت ، دیرش ، سازۀ اول (F1)، سازۀ دوم (F2) ، و سازۀ سوم (F3) آواهای همجواری انجام میگیرد که در آنها فرایند همگونی اعمال میگردد. بدین منظور، تعدادی گفتار ضبط شده مورد تجزیه و تحلیل صوتشناختی ...
بیشتر
مقالۀ حاضر به بررسی صوتشناختی فرایند واجی همگونی واکه با همخوان در گفتار فارسی زبانان میپردازد. در این راستا، تحلیل صوتشناختی در حوزههای شدت صوت ، دیرش ، سازۀ اول (F1)، سازۀ دوم (F2) ، و سازۀ سوم (F3) آواهای همجواری انجام میگیرد که در آنها فرایند همگونی اعمال میگردد. بدین منظور، تعدادی گفتار ضبط شده مورد تجزیه و تحلیل صوتشناختی قرار میگیرد. در ابتدا تحلیل ویژگیهای صوتشناختی هر یک از آواهای مورد نظر در بافت غیرهمگون در مواضع آغازین ، میان دو واکه و پایانی آمده، و سپس ویژگیهای بهدستآمده آواهای مورد نظر با ویژگیهای صوتشناختی همان آواها در بافت همگونی مقایسه میگردد. در این حال، در مواردی که ارزش میانگین هر یک از مشخصههای صوتشناختی آوای همگون شده به مشخصههای صوتشناختی آوای تاثیرگذار بر فرایند همگونی در بافت همگون نزدیک شود آن متغیر خاص در فرایند مورد نظر نوعی همگونی ایجاد کرده است. نتایج تجزیه و تحلیلها در این تحقیق نشان میدهد در زیربنای فرایند واجی همگونی واکه با همخوان در فارسی محاورهای نوعی همگونی صوتشناختی در متغیرهای فیزیکی شدت، دیرش، سازۀ اول، دوم، و سوم وجود دارد.