عصب شناسی زبان
فهیمه نصیب ضرابی؛ محمود بی جن خان؛ حمید سلطانیان زاده؛ علی درزی
دوره 13، شماره 1 ، شهریور 1400، ، صفحه 1-26
چکیده
مسألهای که در دو دههی اخیرِ مطالعات عصبشناختی زبان بسیار به آن پرداخته شدهاست، چگونگی پردازش واژهها در مغز و تفاوتهای آن با پردازش واژههای ناآشناست. فرآیند دسترسی واژگانی در پردازش شنیداری کلام در همان 200 هزارم ثانیهی ابتدایی پس از شروع واژه، در مغز آغاز میشود. اینکه در کجای این مسیر راه واژهها، شبهواژهها ...
بیشتر
مسألهای که در دو دههی اخیرِ مطالعات عصبشناختی زبان بسیار به آن پرداخته شدهاست، چگونگی پردازش واژهها در مغز و تفاوتهای آن با پردازش واژههای ناآشناست. فرآیند دسترسی واژگانی در پردازش شنیداری کلام در همان 200 هزارم ثانیهی ابتدایی پس از شروع واژه، در مغز آغاز میشود. اینکه در کجای این مسیر راه واژهها، شبهواژهها و ناواژهها از هم جدا میشود، پرسشی است که سعی در پاسخگویی به آن برای فارسیزبانان داشتهایم تا به چگونگی فرآیند تشخیص واژهها، پردازش آنها نسبت به دیگر زنجیرههای آوایی، و نقض قواعد واجآرایی پی ببریم. حین یک آزمون تصمیمگیری-واژگانی شنیداری، سه نوع محرک همساخت (واژه، شبهواژه، ناواژه) در میان جملاتی با ساختار یکسان به شرکتکنندهها ارائه شد. فعالیت مغزی آنها در طول آزمون با استفاده از دستگاه الکتروانسفالوگرام یا ایایجی (eeg)[1] ثبت شد. دادههای پتانسیلهای رخدادی[2]، ایآرپی (ERP)، حاکی از آن بود که در نواحی پیشین مغز، در پردازش ناواژهها اثر مؤلفهی مثبت مؤخر (LPC) [3] مشاهده میشود که میتواند بازتابی از نقض قواعد واجآرایی زبان فارسی باشد. بهعلاوه، در نواحی آهیانه، اثر N400 برای ناواژهها و شبهواژهها مشهود بود که خبر از فعالیت بیشتر مغز در تلاش برای ایجاد همبستگی معنایی دارد. همچنین، بررسی تأخیر مؤلفهی N400 نشان داد که در نواحی آهیانه این اثر برای شبهواژهها زودتر از دیگر محرکها اتفاق میافتد. نتایج حاصل، در کنار شباهتهایی که با یافتههای پژوهشهای انجامشده در دیگر زبانها دارد، تفاوتهایی را نیز نشان میدهد که بیشتر به جایگاه مؤلفههای مشاهدهشده مربوط است.
اکرم خوشدونی فراهانی؛ علی درزی؛ راضیه مهدی بیرقدار؛ بلقیس روشن
دوره 10، شماره 19 ، دی 1397، ، صفحه 23-46
چکیده
زبانشناسان خارجی تحت عنوان سنتی «تطابق زمان دستوری» به مطالعه ترتیب زمانی موقعیتها در جملات نقل قول غیرمستقیم میپردازند. این ترتیب بیانگر رابطه زمانی است و تقدم، همزمانی، یا تأخر موقعیت را نسبت به زمان جهتیابی نشان میدهد. مطالعه حاضر در زبان فارسی به بررسی تقدم زمان موقعیت جمله پیرو میپردازد آنگاه که موقعیت ...
بیشتر
زبانشناسان خارجی تحت عنوان سنتی «تطابق زمان دستوری» به مطالعه ترتیب زمانی موقعیتها در جملات نقل قول غیرمستقیم میپردازند. این ترتیب بیانگر رابطه زمانی است و تقدم، همزمانی، یا تأخر موقعیت را نسبت به زمان جهتیابی نشان میدهد. مطالعه حاضر در زبان فارسی به بررسی تقدم زمان موقعیت جمله پیرو میپردازد آنگاه که موقعیت جمله پایه با زمان دستوری آینده بیان میشود. سؤال تحقیق این است که زمان دستوری ماضی بعید در جملات مرکب فارسی چگونه تبیین میشود. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است وداده ها جملاتی از زبان فارسی معیار هستند که با شم زبانی نویسندگان انتخاب و ارزیابی شده اند. با به کارگیری چارچوب نظری دکلرک (۱۹۹۱ الف)، و معنی شناسی و کاربردشناسی حاصل از قوانین محاوره گرایس (۱۹۷۵) فرضیۀ مناسبی برای پاسخ به سؤال تحقیق فراهم میشود. مطابق فرضیه تحقیق، به شرط دیرشی بودن، آغاز موقعیت جملۀ پایه با زمان دستوری آینده میتواند نسبت به بقیۀ آن، گذشته تعبیر شود. این زمان گذشته، زمان جهت یابی لازم برای ماضی بعید را فراهم میسازد. بنابراین، تقدم در دامنۀ آینده در حالت بینشان با زمانهای دستوری گذشته یا ماضی نقلی و در حالت نشاندار با زمان دستوری ماضی بعید بیان میشود.
زهرا لبافانخوش؛ علی درزی
دوره 3، شماره 5 ، دی 1390
چکیده
یکی از نکات مهم در نظریّة ساخت گروهی، بررسی سطح فرافکن وابستههای مقولههای دستوری گوناگون است. مقالة حاضر به بررسی سطح فرافکن وابستههای پسین اسم براساس نظریّة ایکس- تیره میپردازد. در این مقاله نشان میدهیم برخلاف ادعای مطرح شده در برخی از تحلیلهای پیشین (سمیعیان1983 و قمشی(1996) ) وابستههای پسین هسته اسمی قادر به پذیرش وابسته ...
بیشتر
یکی از نکات مهم در نظریّة ساخت گروهی، بررسی سطح فرافکن وابستههای مقولههای دستوری گوناگون است. مقالة حاضر به بررسی سطح فرافکن وابستههای پسین اسم براساس نظریّة ایکس- تیره میپردازد. در این مقاله نشان میدهیم برخلاف ادعای مطرح شده در برخی از تحلیلهای پیشین (سمیعیان1983 و قمشی(1996) ) وابستههای پسین هسته اسمی قادر به پذیرش وابسته هستند. به علاوه با شواهدی نشان خواهیم داد که تمام وابستههای پسین این مقوله فرافکن بیشینه اند.
علی درزی؛ سارا شریف پور
دوره 2، شماره 3 ، مهر 1389
چکیده
مقالة حاضر در چارچوب نظریه اصلها و عاملهای تفاوتی، به بررسی مفهوم انتزاعی مهارسازهای از طریق اصل اول نظریة مرجعگزینی در فراگیری زبان کودک پرداخته و تلاشی است برای توصیف بخشی از توانش زبانی و دستور ذهنی انسان، که بنا به ادعای چامسکی، دانشی ذاتی و زیستی میباشد. این پژوهش بر روی نمونهای شامل40 کودک در محدوده سنی 3 سال و 6 ماه ...
بیشتر
مقالة حاضر در چارچوب نظریه اصلها و عاملهای تفاوتی، به بررسی مفهوم انتزاعی مهارسازهای از طریق اصل اول نظریة مرجعگزینی در فراگیری زبان کودک پرداخته و تلاشی است برای توصیف بخشی از توانش زبانی و دستور ذهنی انسان، که بنا به ادعای چامسکی، دانشی ذاتی و زیستی میباشد. این پژوهش بر روی نمونهای شامل40 کودک در محدوده سنی 3 سال و 6 ماه تا 5 سال انجام گرفته است که بهصورت تصادفی برگزیده شدهاند. تهیه آزمون با نگاهی به مطالعات مکدانیل(1990)، شین و وکسلر(1990) و معرفت(2004) صورت گرفته است. در این پژوهش از آمار توصیفی و استنباطی و در بخش آمار استنباطی از آزمون تی (t) مستقل استفاده گردید. بررسی نتایج آماری آزمون نشان داد کودکان 4 تا 5 ساله در تشخیص مرجع ضمیر ارجاعی، یعنی گروه اسمی مهارکنندة سازهای آن بهتر از کودکان 5/3 تا 4 ساله عمل کردند. همچنین تأثیر متغیر جنس بهعنوان عاملی زیستی بر مؤلفههای متغیر مهارسازهای مورد تحلیل آماری قرار گرفت. بررسی نتایج آماری نشاندهندة عملکرد بهتر دختران نسبت به پسران در تشخیص مرجع ضمیر ارجاعی به عنوان عامل مهارکنندة سازهای آن بود.