عصب شناسی زبان
شبنم بشارتی؛ مرجان طاهری اسکویی؛ هوشنگ دادگر؛ نازنین امیرارجمندی
دوره 14، شماره 3 ، آذر 1401، ، صفحه 97-118
چکیده
کودکان اُتیسم در تعاملات اجتماعی و در تولید و درک ساختارهای زبانی مشکل دارند. هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی داستانهای اجتماعی بر برخی ویژگیهای نحوی گفتار کودکان مبتلا به اُتیسم بود. این پژوهش مداخله ای-نیمه تجربی تک گروهی و طرح آن به صورت پیشآزمون و پسآزمون بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کودکان با اختلال طیف اُتیسم در مرکز ...
بیشتر
کودکان اُتیسم در تعاملات اجتماعی و در تولید و درک ساختارهای زبانی مشکل دارند. هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی داستانهای اجتماعی بر برخی ویژگیهای نحوی گفتار کودکان مبتلا به اُتیسم بود. این پژوهش مداخله ای-نیمه تجربی تک گروهی و طرح آن به صورت پیشآزمون و پسآزمون بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کودکان با اختلال طیف اُتیسم در مرکز اُتیسم سینا در سال تحصیلی 1398 در شهر قزوین بود که از بین آنها 10 دختر و پسر 7 تا 15ساله دارای اُتیسم سطح 1(نیازمند حمایت) به عنوان نمونه آماری و به صورت نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. اساس کار پژوهش بِراون (1973) و با نظر بر تِک و نایگلس (2014) بود. در پیشآزمون 50 نمونه زبانی از گفتار توصیفی و گفتار خودانگیخته هر کودک از طریق داستانهای زنجیرهای کودکان استثنایی (مریم دریانورد، 1398 و 1399) و کارتهای مصور که شامل مقولههای نحوی بود در طی1 ساعت گرفته شد. در پسآزمون نیز همین روش انجام شد. داستانهای اجتماعی بر اساس گِری (1993) طراحی و تنظیم شد. این کودکان برنامه مداخلهای را طی 10 جلسه انفرادی 30 الی 45 دقیقهای دریافت کردند. این مطالعه در طی 3 ماه انجام شد. مشکلات نحوی در گفتار این کودکان پس از ثبت گفتار توصیفی و گفتار خودانگیخته مورد بررسی قرار گرفت. دادههای جمعآوری شده در این مطالعه بر اساس آزمون ویلکاکسون در نرم افزار SPSS نسخه 22 تحلیل شد. نتایج تحلیل ویلکاکسون نشان داد که داستانخوانی سبب بهبود برخی مهارتهای نحوی گفتار کودکان اُتیسم شد (05/0 ˂p). برمبنای نتایج مطالعه، روایت داستانهای اجتماعی برخی مشکلات نحوی گفتار کودکان اُتیسم از جمله کاربرد افعال ربط، مرکب، لازم، متعدی، کمکی، منفی، حال ساده و استمراری و گذشته ساده را بهبود می بخشد.
عصب شناسی زبان
فهیمه نصیب ضرابی؛ محمود بی جن خان؛ حمید سلطانیان زاده؛ علی درزی
دوره 13، شماره 1 ، شهریور 1400، ، صفحه 1-26
چکیده
مسألهای که در دو دههی اخیرِ مطالعات عصبشناختی زبان بسیار به آن پرداخته شدهاست، چگونگی پردازش واژهها در مغز و تفاوتهای آن با پردازش واژههای ناآشناست. فرآیند دسترسی واژگانی در پردازش شنیداری کلام در همان 200 هزارم ثانیهی ابتدایی پس از شروع واژه، در مغز آغاز میشود. اینکه در کجای این مسیر راه واژهها، شبهواژهها و ناواژهها ...
بیشتر
مسألهای که در دو دههی اخیرِ مطالعات عصبشناختی زبان بسیار به آن پرداخته شدهاست، چگونگی پردازش واژهها در مغز و تفاوتهای آن با پردازش واژههای ناآشناست. فرآیند دسترسی واژگانی در پردازش شنیداری کلام در همان 200 هزارم ثانیهی ابتدایی پس از شروع واژه، در مغز آغاز میشود. اینکه در کجای این مسیر راه واژهها، شبهواژهها و ناواژهها از هم جدا میشود، پرسشی است که سعی در پاسخگویی به آن برای فارسیزبانان داشتهایم تا به چگونگی فرآیند تشخیص واژهها، پردازش آنها نسبت به دیگر زنجیرههای آوایی، و نقض قواعد واجآرایی پی ببریم. حین یک آزمون تصمیمگیری-واژگانی شنیداری، سه نوع محرک همساخت (واژه، شبهواژه، ناواژه) در میان جملاتی با ساختار یکسان به شرکتکنندهها ارائه شد. فعالیت مغزی آنها در طول آزمون با استفاده از دستگاه الکتروانسفالوگرام یا ایایجی (eeg) ثبت شد. دادههای پتانسیلهای رخدادی ، ایآرپی (ERP)، حاکی از آن بود که در نواحی پیشین مغز، در پردازش ناواژهها اثر مؤلفهی مثبت مؤخر (LPC) مشاهده میشود که میتواند بازتابی از نقض قواعد واجآرایی زبان فارسی باشد. بهعلاوه، در نواحی آهیانه، اثر N400 برای ناواژهها و شبهواژهها مشهود بود که خبر از فعالیت بیشتر مغز در تلاش برای ایجاد همبستگی معنایی دارد. همچنین، بررسی تأخیر مؤلفهی N400 نشان داد که در نواحی آهیانه این اثر برای شبهواژهها زودتر از دیگر محرکها اتفاق میافتد. نتایج حاصل، در کنار شباهتهایی که با یافتههای پژوهشهای انجامشده در دیگر زبانها دارد، تفاوتهایی را نیز نشان میدهد که بیشتر به جایگاه مؤلفههای مشاهدهشده مربوط است.