فضل اله خدادادی؛ حمید طاهری
دوره 12، شماره 1 ، تیر 1399، ، صفحه 305-326
چکیده
بر این باوریم که زبان مجموعهای نظاممند و بههمپیوسته است که در عین یکپارچگی و تشکّل، پیوسته در حال تحول و دگرگونی است. یکی ازگسترده ترین حوزههای دستخوش تحول این نظام حوزۀ معنایی و ساختاری است. پیرو این تحولات در مطالعهی تاریخی – جغرافیایی واژگان تاریخ بیهقی در منطقۀ شرق خراسان رضوی(تایباد)،به این نکته رسیدهایم که باوجودآنکه ...
بیشتر
بر این باوریم که زبان مجموعهای نظاممند و بههمپیوسته است که در عین یکپارچگی و تشکّل، پیوسته در حال تحول و دگرگونی است. یکی ازگسترده ترین حوزههای دستخوش تحول این نظام حوزۀ معنایی و ساختاری است. پیرو این تحولات در مطالعهی تاریخی – جغرافیایی واژگان تاریخ بیهقی در منطقۀ شرق خراسان رضوی(تایباد)،به این نکته رسیدهایم که باوجودآنکه نزدیک به هزار سال از زمان تألیف این اثر میگذرد، امروزه هنوز در گویش محلی مردمان این خطه، واژگانی دیده میشود که به سه گونه متحول شدهاند: یا به همان شکل بهکاررفته در تاریخ بیهقی (در تلفظ و معنا) استعمال میشوند، یا همراه با تحولات آوایی، دچار تحول معنایی نیز گردیدهاند و یا باوجود حفظ شکل ظاهری، ازنظر معنایی نیز کاملاً تغییر کردهاند. این مقاله به روش میدانی و با تکیهبر منابع کتابخانهای ضمن توجه بر مطالعات تحول معنا در زبان، به بررسی سیر تحول معنایی-ساختاری چندی از این واژگان در گویش شرق خراسان رضوی(تایباد) میپردازد. نتایج پژوهش حاضر نشان میدهد که دگردیسی تحولات معنایی-ساختاری واژگان تاریخ بیهقی در گویش شرق خراسان رضوی بیشتر از نوع دگرگونی داخلی و براثر مشابهت واژگان بوده است.