منصور رحیمی فر؛ والی رضایی؛ رضوان متولیان
چکیده
ساختهای کامل ﺩﺭ ﺯﺑﺎﻥ ﻓﺎﺭﺳﻲ، از مقوله های دستوری بحث برانگیز و دارای پیچیدگی از جنبه صوری و معنایی است. علت این پیچیدگی را باید در این ویژگی جستجو نماییم که از یک سو با گذشته و از سوی دیگر با زمان حال پیوند دارد. هم گذشته و هم کامل در پیوند با رویدادی به کار میروند که پیش از هنگام گفتار رخ داده اند، هر چند در مورد ساخت کامل، بر ...
بیشتر
ساختهای کامل ﺩﺭ ﺯﺑﺎﻥ ﻓﺎﺭﺳﻲ، از مقوله های دستوری بحث برانگیز و دارای پیچیدگی از جنبه صوری و معنایی است. علت این پیچیدگی را باید در این ویژگی جستجو نماییم که از یک سو با گذشته و از سوی دیگر با زمان حال پیوند دارد. هم گذشته و هم کامل در پیوند با رویدادی به کار میروند که پیش از هنگام گفتار رخ داده اند، هر چند در مورد ساخت کامل، بر خلاف گذشته، نقطه زمانی ویژهای مد نظر نیست. ساخت کامل میتواند به همه بازه زمانی رخدادی که ما از آن گفتگو میکنیم یا به هر بخشی از آن پیوند داشته باشد. افزون بر این، پیوند رویداد با نقطه ارجاع وابستگی ساخت کامل را با زمان حال نمایش میدهد که در مورد گذشته نقلی، همان زمان گفتار یا «پیوند با اکنون» است. از سوی دیگر پیوند ساختهای کامل با نمود و زمان دستوری نیز به پیچیدگی آنها میافزاید. در این تحقیق به دو نوع ساخت کامل گذشته نقلی و گذشته نقلی استمراری می پردازیم. بر این پایه، انگیزه نگارش این نوشتار فراهم آوردن تبیینی از کارکردهای گوناگون این دو ساخت در زبان فارسی امروز است به ویژه این که فراوانی کاربرد آنها نسبت به سایر ساختها گستردهتر است. در این نوشتار، که دادههای آن بیشتر از زبان گفتاری معاصر و از محتوای سریالهای تلویزیونی، فیلمهای سینمایی، گفتگوهای خبری، روزنامهها، گاهنامه ها، پیکره زبانی بیجن خان و نیز در برخی زمینه ها برای پشتیبانی از پیشنهادها، از نثر گذشته فارسی نیز فراهم آمده است، با تحلیلی نقشگرایانه از ساختهای یادشده در چهارچوب رویکرد نقشی-ردهشناختی دریافتیم که بارزترین کارکردهای گذشته نقلی آگاهیهای غیر مستقیم، فراکنش زمانی، کارکرد تجربی، خبر داغ، کارکرد جهانی و شگفت نمایی هستند و گواهنمایی و استمرار رویداد از مهمترین کارکردهای گذشته نقلی استمراری به شمار میرود. افزون بر این دو ساخت یاد شده همزمان در بر دارنده مفهوم زمان و نمود هستند.
والی رضایی
چکیده
فعل در دستور زبان به عنوان هستة گروه فعلی و عنصر عمده و اصلی است. این مقوله دستوری در زبانهای مختلف دارای ویژگیهای نحوی و معنایی خاصی است. در برخی نظریههای دستوری مانند دستور نقش و ارجاع، افعال را به طبقاتی تقسیم نمودهاند. در این نظریه، افعال به پنج طبقه شامل ایستا، کنشی، پایا، لحظه ای و کنشی-پایا طبقهبندی شدهاند. هدف ما در ...
بیشتر
فعل در دستور زبان به عنوان هستة گروه فعلی و عنصر عمده و اصلی است. این مقوله دستوری در زبانهای مختلف دارای ویژگیهای نحوی و معنایی خاصی است. در برخی نظریههای دستوری مانند دستور نقش و ارجاع، افعال را به طبقاتی تقسیم نمودهاند. در این نظریه، افعال به پنج طبقه شامل ایستا، کنشی، پایا، لحظه ای و کنشی-پایا طبقهبندی شدهاند. هدف ما در این تحقیق بررسی افعال ایستا در زبان فارسی است. افعال ایستا افعالی هستند که بیانگر کنش نبوده و بر خلاف فعل هایی که هنگام انجام گرفتن در هر مرحله نیازمند گذر زمان هستند، به مطلق زمان مربوط میشوند. این فعل ها از لحاظ زمانی نامحدود هستند، به عبارت دیگر نمود پایانی ندارند. با وجود اینکه این دسته از افعال لحظه ای نیستند و برای به انجام رسیدن، نیازمند گذر زمان هستند، قابلیت استمرار ندارند؛ چون یک فعل ایستا دارای مراحلی نیست که یکی پس از دیگری انجام گیرد. در این مقاله طبقه بندی افعال بر اساس نظام دستور نقش و ارجاع صورت می پذیرد و با استفاده از آزمونهای نحوی و معنایی خاصی افعال ایستا از دیگر طبقات فعل متمایز شود و ویژگیهای خاص این دسته از فعل های زبان فارسی را مشخص میشود و رفتار دستوری متفاوت این دسته از افعال با توجه به ویژگیهای طبقه ای توجیه می شود.