رضا حیدری زادی؛ سید محمد حسینی معصوم؛ آرزو نجفیان؛ بلقیس روشن
دوره 8، شماره 15 ، بهمن 1395، ، صفحه 53-74
چکیده
فعلهای مرکب در زبان فارسی از زایایی بالایی برخوردارند. این فعل ها، از یک طرف ساختاری ترکیبی و نحو بنیاد دارند، اما از طرف دیگر، عملکرد آنها در نحو یکپارچه و به صورت یک هستة واژگانی منسجم است و هم چنین درونداد فرایندهای ساختواژی قرار می گیرند. در این پژوهش، فرض بر این است که فعلهای مرکب عمل کرد دوگانه صرفی-نحوی دارند. هدف پژوهش حاضر ...
بیشتر
فعلهای مرکب در زبان فارسی از زایایی بالایی برخوردارند. این فعل ها، از یک طرف ساختاری ترکیبی و نحو بنیاد دارند، اما از طرف دیگر، عملکرد آنها در نحو یکپارچه و به صورت یک هستة واژگانی منسجم است و هم چنین درونداد فرایندهای ساختواژی قرار می گیرند. در این پژوهش، فرض بر این است که فعلهای مرکب عمل کرد دوگانه صرفی-نحوی دارند. هدف پژوهش حاضر این است که نشان دهد فعلهای مرکب ساخته شده با فعل سبک "کرد" در زبان فارسی دارای ساخت اشتقاقی فازگونه هستند. داده های تحقیق، نمونه هایی از فعل های مرکب هستند که از فرهنگ دو جلدی سخن استخراج شده اند. مبنای نظری این تحقیق با روش های اشتقاقی مطرح شده در آثار چامسکی (2000؛ 2001؛ 2008) ، مرنتز (2001؛ 2007) هم سویی دارد، هرچند از بعضی مفاهیم نظری در نظریه های ساختواژی همچون لیبر (1980) هم استفاده شده است. نتایج نشان می دهند که فعل های مرکب دارای اشتقاقی فازگونه اند. در زبان فارسی، ریشه فعل و جزء غیرفعلی در دامنة یک فاز ساختواژی ادغام می شوند سپس آن ریشه ها برای رفع نیازهای اشتقاقی یا محاسباتی به پوستة آن فاز ساختواژی حرکت می کنند که در آن جایگاه تحت تأثیر عملیات های نحوی می توانند به جایگاه های نحوی حرکت کنند و گسترش یابند.
آرزو نجفیان؛ بلقیس روشن؛ زهرا قیراطی
دوره 7، شماره 13 ، مهر 1394، ، صفحه 21-38
چکیده
پسوندهای نسبتساز در زبان فارسی «ی، ین، ینه، گان، گانه، انه، ئیه/یه» هستند. شواهد زبانی نشان میدهد که بااتصال این پسوندها به واژه، غیر از مفاهیم هستهای «منسوب به» و «مربوط به» در بعضی از کلمات مفاهیم حاشیهای از قبیل دارندگی، شباهت، امکان، الزام، منشأ، جهت، غایت، مرتبه، شیوه، محدوده، کمیت، واسطه و ... نیز برداشت میشود که درواقع ...
بیشتر
پسوندهای نسبتساز در زبان فارسی «ی، ین، ینه، گان، گانه، انه، ئیه/یه» هستند. شواهد زبانی نشان میدهد که بااتصال این پسوندها به واژه، غیر از مفاهیم هستهای «منسوب به» و «مربوط به» در بعضی از کلمات مفاهیم حاشیهای از قبیل دارندگی، شباهت، امکان، الزام، منشأ، جهت، غایت، مرتبه، شیوه، محدوده، کمیت، واسطه و ... نیز برداشت میشود که درواقع این مفاهیم ثانویه به حوزه کاربردشناسی مرتبط میشود. چگونگی ارتباط میان این مفاهیم هستهای و کاربردشناختی به حوزه علم صرفکاربردشناختی برمیگردد که نقشهای کاربردشناختی واژه را طی مراحل ساختواژه و در ارتباط با دیگر واژههای زبان به تصویر میکشد. هدف پژوهش حاضر، بررسی صرفی-کاربردشناختی پسوندهای اشتقاقی نسبت در زبان فارسی از منظر مدل شعاعی ژورافسکی (1996) است. نتایج نشان میدهدکه برخی مفاهیم کاربردشناختی این پسوندها با حوزههای معنایی دیگر پسوندهای اشتقاقی زبان نظیر تصغیر، شباهت و اتصاف و دارندگی همپوشانی دارد. این اشتراکات نشانگر وجود اتصالات شبکهای بین مفاهیم مختلف زبانی هست که بهصورت مستمر و در طول تاریخ زبان باهم در تعاملاند. گرههای ارتباطی میان شبکۀ معنایی واژگان زبان آنقدر درهمتنیده است که گاه برجسته شدن یکی از این رابطهها سبب برجسته شدن همزمان چند شاخه ارتباطی دیگر میگردد و معانی متعددی را همزمان به ذهن متبادر مینماید.