زبانشناسی عمومی
ساسان ملکی؛ محمد راسخ مهند
چکیده
انعطافپذیری در اصطلاحات، به مفهوم کاربرد صورتهای مختلف واژگانی، واژی-نحوی و نحوی این ساختها در بافتهای مختلف است؛ بهطوری که مفهوم کلّی اصطلاحات تغییر نکند. هدف از این پژوهش توصیفی-تحلیلی، بررسی فرآیندهای انعطافپذیری در اصطلاحات دارای ناماندام «دست»، در سطوح واژگانی، واژی-نحوی و نحوی ...
بیشتر
انعطافپذیری در اصطلاحات، به مفهوم کاربرد صورتهای مختلف واژگانی، واژی-نحوی و نحوی این ساختها در بافتهای مختلف است؛ بهطوری که مفهوم کلّی اصطلاحات تغییر نکند. هدف از این پژوهش توصیفی-تحلیلی، بررسی فرآیندهای انعطافپذیری در اصطلاحات دارای ناماندام «دست»، در سطوح واژگانی، واژی-نحوی و نحوی است. بدین منظور، 427 مثال مربوط به کاربرد 160 اصطلاحِ دارای ناماندام «دست»، از فرهنگ فارسی عامیانه (1387) استخراج و در چارچوب نظریات مون (1998) و لانگلاتز (2006) تحلیل شدند. یافتهها نشان داد که انعطافپذیری واژگانی، به واسطة فرآیند اضافهسازی «اسم»، «صفت»، «قید»، «سور» و فرآیند جایگزینی «افعال» و «حروف اضافه» صورت میپذیرد؛ انعطافپذیری واژی-نحوی با اضافهسازی «یای نکره» و «نشانه جمع -ها» همراه است و انعطافپذیری نحوی، از رهگذر جابهجایی سازهها در قالب «پسایندسازی»، «قلب نحوی» و «ساختهای سببی و ناگذرا»؛ «انعطافپذیری نقشی»؛ جایگزینی «مفعول جاندار و مفعول بیجان» و اضافهسازی «متمّمهای اختیاری» انجام میشود. همچنین، مشخص شد که اصطلاحات مورد بررسی به فرآیند «اضافهسازی» تمایل بیشتری دارند. در تبیین فرآیندهای انعطافپذیری به این نتیجه رسیدیم که عواملی چون «معرفگی»، «ساخت اطلاعی»، «اقتصاد زبانی»، «خاصشدگی» و «بیان کمیّت» موجب انگیختگی اصطلاحات میشوند. از جهت کاربردی، یافتههای این پژوهش میتواند مورد استفاده نویسندگان کتابهای آموزش اصطلاحات زبان فارسی به غیرفارسیزبانان و مدرسان مربوطه قرار گیرد تا در حوزه آموزش اصطلاحات، با ارائه مثالهای مناسب، توجّه لازم را به ویژگیهای انعطافپذیر اینگونه ساختها داشته باشند.
محمد راسخ مهند؛ مریم قیاسوند
چکیده
منظور از پسایندسازی در این مقاله، فرایندی است که طی آن سازهای در جمله که جایگاه بینشان آن پیش از فعل است، در جایگاه پس از فعل قرار می گیرد. در این پژوهش، با انتخاب چارچوب نظری نحو نقش گرا، به بررسی این فرایند پرداخته ایم و سعی کرده ایم نشان دهیم چه عوامل نقشی احتمال پسایندشدگی را بالا می برند. عوامل نقشی مورد بررسی عبارتند از: وزن ...
بیشتر
منظور از پسایندسازی در این مقاله، فرایندی است که طی آن سازهای در جمله که جایگاه بینشان آن پیش از فعل است، در جایگاه پس از فعل قرار می گیرد. در این پژوهش، با انتخاب چارچوب نظری نحو نقش گرا، به بررسی این فرایند پرداخته ایم و سعی کرده ایم نشان دهیم چه عوامل نقشی احتمال پسایندشدگی را بالا می برند. عوامل نقشی مورد بررسی عبارتند از: وزن دستوری، معرفگی، جانداری و ساخت اطلاعی. برای داشتن داده های طبیعی، پیکرهای گفتاری از مصاحبهها و میزگردهای زنده تلویزیونی، مکالمات رو در رو و گزارشهای زنده ورزشی گردآوردهایم و جملات پسایندشده در این پیکره را مبنای تحلیل خود قرار داده ایم. نتایج این پژوهش نشان میدهد که عوامل فوق به استثنای عامل جانداری، در پسایندسازی جملات فارسی مؤثرند؛ یعنی هرچه سازه موردنظر معرفهتر و سنگینتر باشد احتمال پسایندشدن آن بیشتر است، و در مورد ساخت اطلاعی نیز با اینکه مفعول های مستقیم پسایندشده بیشتر دارای اطلاع مفروض هستند، این یک دستی در مورد مفعول های غیرمستقیم و حرف اضافه ای دیده نمی شود.
محمد راسخ مهند
چکیده
هدف این مقاله تبیین نقشی حذف به قرینه در جملات هم پایه زبان فارسی است. ابتدا به بررسی این نکته پرداخته ایم که حذف به قرینه در کدام یک از بخش های جملات مرکب زبان فارسی امکان پذیر است، و این الگو چه نسبتی با ویژگی های رده شناختی حذف به قرینه در زبان های مختلف دارد. این مقایسه نشان می دهد در زبان های مختلف برای حذف به قرینه قاعده خاصی وجود ...
بیشتر
هدف این مقاله تبیین نقشی حذف به قرینه در جملات هم پایه زبان فارسی است. ابتدا به بررسی این نکته پرداخته ایم که حذف به قرینه در کدام یک از بخش های جملات مرکب زبان فارسی امکان پذیر است، و این الگو چه نسبتی با ویژگی های رده شناختی حذف به قرینه در زبان های مختلف دارد. این مقایسه نشان می دهد در زبان های مختلف برای حذف به قرینه قاعده خاصی وجود دارد. در ادامه به تبیین نقشی حذف به قرینه در جملات فارسی پرداختهایم این بررسی نشان می دهد که اولاً امکان حذف به قرینه در جملات مرکب فارسی تصادفی نیست و تابع قواعد خاص سلسله مراتبی است و ثانیاً پاسخ چرایی آن را می توان در عواملی نقشی، مانند سادگی درک و ترتیب زمانی، جستجو کرد.
محمد راسخ مهند
چکیده
مفعول نمایی افتراقی ویژگی زبانهایی است که همه مفعولها را به یک شیوه نشان نمی دهند. بوسونگ (1985) این پدیده را در برخی از زبانهای ایرانی بررسی کرده است. آیسن (2003) نشانه «را» در فارسی را نشانه ای می داند که به معرفگی و جانداری مفعولها حساس است، و این زبان را نمئنه ای از زبانهای دارای مفعول نمایی افتراقی می داند. در این مقاله نشان داده ایم برخلاف ...
بیشتر
مفعول نمایی افتراقی ویژگی زبانهایی است که همه مفعولها را به یک شیوه نشان نمی دهند. بوسونگ (1985) این پدیده را در برخی از زبانهای ایرانی بررسی کرده است. آیسن (2003) نشانه «را» در فارسی را نشانه ای می داند که به معرفگی و جانداری مفعولها حساس است، و این زبان را نمئنه ای از زبانهای دارای مفعول نمایی افتراقی می داند. در این مقاله نشان داده ایم برخلاف دیدگاه آیسن (2003)، نمیتوان گفت «را» فقط طبقة خاصی از مفعولها در فارسی را همراهی می کند؛ زیرا اولاً میتواند در طیف معرفگی با همة مفعولها ظاهر شود و حضور آن تأثیری کلامی دارد، ثانیاً طیف جانداری نقشی در حضور «را» ندارد و ثانیاً این نشانه میتواند با مواردی از غیرمفعولها نیز ظاهر شود. پس با در نظر گرفتن این سه مورد، نمیتوان دیدگاه آیسن (2003) را در مورد نقش «را» اقتصادی فرض کرد.