زبانشناسی و گویشهای خراسان
لیلا روحانی سروستانی؛ محمدعلی آتش سودا؛ سمیرا رستمی
دوره 14، شماره 2 ، تیر 1401، ، صفحه 59-86
چکیده
اصولاً نشانه و معنا در علم زبانشناسی مکمل یکدیگر هستند و هر کدام بدون دیگری چیزی به حساب نمیآید، عطار در گفتمانی که از آتش در آثار عرفانی خود ارایه میدهد، گونهای از نشانه مشهود است که آتش نه تنها در جایگاه یک وسیلۀ گرمابخش، که در جایگاه معنا و مفهوم دیگری نیز بروز میکند، که بررسی آن بیشتر در حوزۀ ساختار جانشینی زبانی شکل می-گیرد. ...
بیشتر
اصولاً نشانه و معنا در علم زبانشناسی مکمل یکدیگر هستند و هر کدام بدون دیگری چیزی به حساب نمیآید، عطار در گفتمانی که از آتش در آثار عرفانی خود ارایه میدهد، گونهای از نشانه مشهود است که آتش نه تنها در جایگاه یک وسیلۀ گرمابخش، که در جایگاه معنا و مفهوم دیگری نیز بروز میکند، که بررسی آن بیشتر در حوزۀ ساختار جانشینی زبانی شکل می-گیرد. پرسشهای اصلی ما این است که آتش در شعر عطار نیشابوری چه حالتهایی پیدا میکند، چگونه به جریان در میآید و گسترش مییابد؛ همچنین چگونه آتش میتواند معناآفرینی کند و چه معانی و ارزشهایی را ایجاد میکند؛ همچنین آتش و همبستههای آن با کدام نظامهای نشانه- معناشناسی از قبیل تنشی، حسی- ادراکی، عاطفی و زیباییشناختی ارتباط دارند؟ در این فرآیند نشانهها معمولاً در پیوند با معناها در قالب سیال، پویا و چند بعدی شکل میگیرند. این روش قادر است ضمن تجزیه و تحلیل متون ادبی و عرفانی ، خوانشی دگرگون از آنها آشکار کند. بررسی در آثار عطار نشان می دهد که وی با رویکردی تازه به پدیده ها از جمله آتش در پیوندی حسی ـ ادراکی معانی و مفاهیمی زیبا را رقم زند. عطار در این رویکرد زبانی، آتش را از نشانه شناسی ساختگرا به طرف نشانه ـ معناشناسی سیال سوق داده است. هدف از نگارش این مقاله بررسی نشانه ـ معناشناسی «آتش» در آثار عطار نیشابوری است که به شیوۀ تحلیلی ـ توصیفی انجام شده است. براساس این پژوهش میتوان نظامی برای درک بهتر مفاهیم مرتبط با نشانه- معنای آتش در شعر عطار نیشابوری به دست آورد.