آوا شناسی
شراره سادات سرسرابی؛ ابوالفضل مزینانی
دوره 15، شماره 2 ، شهریور 1402، ، صفحه 77-99
چکیده
کاهش واکهای به طرز قابل توجهی در مطالعات پیشین بویژه از سوی کراسوایت (2000)، هریس (2005) و انگارۀ [AIU] اندرسون (1996) بررسی و دستهبندی شدهاست. پژوهش حاضر نیز با هدف گزارش کاهش واکۀ /a/به/e/ پس از وندافزایی و ترکیب صورت گرفت که در گویش فارسی مزینانی(سبزوار-خراسانرضوی) مشاهده میگردد. این کاهش در چارچوب نظریۀ بهینگی توصیف وبا رویکردهاو دستهبندیهای ...
بیشتر
کاهش واکهای به طرز قابل توجهی در مطالعات پیشین بویژه از سوی کراسوایت (2000)، هریس (2005) و انگارۀ [AIU] اندرسون (1996) بررسی و دستهبندی شدهاست. پژوهش حاضر نیز با هدف گزارش کاهش واکۀ /a/به/e/ پس از وندافزایی و ترکیب صورت گرفت که در گویش فارسی مزینانی(سبزوار-خراسانرضوی) مشاهده میگردد. این کاهش در چارچوب نظریۀ بهینگی توصیف وبا رویکردهاو دستهبندیهای پیشگفته تبیین شد. لذا، تعمیم زیر از منظر بهینگی به دست آمد: در این گویش، واکۀ /a/ در هجای فاقد تکیۀ ناشی از انتقال جایگاه تکیه در اثر وندافزایی و ترکیب با محیط همگون و به واکۀ /e/ تبدیل شده و این امر با یک درجه افراشتگی آن محقق میگردد؛ چنانچه، در مجاورت واکۀ /a/ همخوان چاکنایی وجود داشته باشد، کاهش واکه-ای صورت نمیگیرد. مضافا، این تغییر واکهای از میان دیدگاههای پیشگفته بر تقسیمبندی کراسوایت (2000) منطبقاست. بنابر این تقسیمبندی، این کاهش از نوع رساییبنیاد محسوب میشود؛ زیرا، پس از انتقال جایگاه تکیه در نتیجۀ وندافزایی، از میزان رسایی آن هسته نیز کاسته شده تا بهلحاظ برجستگی با محیط وقوع همگون گردد. از طرفی، بررسی در چارچوب انگارۀ [AIU] نیز نشان داد که در تغییر/a/ به /e/ با شرط واژگونی هسته روبرو هستیم. از نظر کراسوایت، مقولۀ [A] در هستۀ واکۀ واقع در هجای بیتکیه قرار نمیگیرد، کهالبته، مثال نقیض آن در کاهش /α/ به /o/ در بافتهای بیتکیۀ گویش مزینانی مشاهده شد. مقایسۀ دادههای این گویش با موارد نظیر آنها در گونۀ معیار در همین زمینه نیز نشان داد که این گویش دقیقاَ عکس گونۀ معیار عمل میکند.
آوا شناسی
مسعود مُشیّدی؛ بتول علی نژاد
دوره 15، شماره 1 ، خرداد 1402، ، صفحه 223-250
چکیده
این پژوهش در چارچوب نظریه بهینگی پرینس و اسمولنسکی(2004) و با استناد به شواهدی از «اصل توالی رسایی» در زبان فارسی به بررسی موضوع همنوایی در این زبان میپردازد. اصل توالی رسایی یک الگوی همگانی در ترتیب قرارگرفتن اجزاء درون هجاست که به موجب آن درجه رسایی در توالیِ اجزاء تشکیل دهنده آغازه، سیر صعودی و در توالیِ اجزاء تشکیل دهنده ...
بیشتر
این پژوهش در چارچوب نظریه بهینگی پرینس و اسمولنسکی(2004) و با استناد به شواهدی از «اصل توالی رسایی» در زبان فارسی به بررسی موضوع همنوایی در این زبان میپردازد. اصل توالی رسایی یک الگوی همگانی در ترتیب قرارگرفتن اجزاء درون هجاست که به موجب آن درجه رسایی در توالیِ اجزاء تشکیل دهنده آغازه، سیر صعودی و در توالیِ اجزاء تشکیل دهنده پایانه، سیر نزولی دارد. در برخی موارد برای دستیابی به این اصل چند فرایند واجی مختلف باهم همنوا میشوند. در نظریه بهینگی، همنوایی نشاندهنده وحدت عملکردی چند فرایند واجی مختلف است که هدف ساختاری یکسانی را دنبال میکنند. در این پژوهش که از نوع توصیفی- تحلیلی است، 204 واژه با ساختار هجاییCVCC که در آنها اصل توالی رسایی نقض شده است به شکل کتابخانهای و میدانی مورد مطالعه قرار میگیرند. با بررسی دادهها، ابتدا استدلال میشود که چگونه قواعد اشتقاقی نمیتوانند ابزاری برای نشان دادن وحدت عملکردی فرایندهای واجی مختلف باشند و سپس در چارچوب نظریه بهینگی و از طریق ترسیم تابلوهای بهینگی نشان داده میشود که چگونه برخی فرایندهای واجی مختلف در زبان فارسی(مانند حذف، درج، قلب، ...) علیرغم اینکه به تغییرات متفاوتی منجر میشوند ولی به جهت دستیابی به اصل توالی رسایی با هم همنوا شده و یک هدف واحد را دنبال میکنند. همچنین در این پژوهش مشخص میشود علیرغم یافتههای پژوهشهای پیشین که اِعمال اصل توالی رسایی در زبان فارسی را فقط مختص هجاهای دارای واکه بلند می داند، این اصل در بسیاری از هجاهای دارای واکه کوتاه هم صدق می کند.