رده شناسی زبان
والی رضایی؛ مهدیه عباس پور
چکیده
مطالعه حاضر با اتخاذ رویکردی ردهشناختی، به بررسی تطبیقی واژگان مرتبط با اعضای بدن در زبانهای فارسی و انگلیسی میپردازد. هدف این پژوهش، بررسی وجوه اشتراک و افتراق این دو زبان در نامگذاری و طبقهبندی اندامهای تحتانی بدن انسان و همچنین ارزیابی اعتبار جهانیهای زبان در این حوزه است. یافتهها حاکی از آن است که زبانهای فارسی ...
بیشتر
مطالعه حاضر با اتخاذ رویکردی ردهشناختی، به بررسی تطبیقی واژگان مرتبط با اعضای بدن در زبانهای فارسی و انگلیسی میپردازد. هدف این پژوهش، بررسی وجوه اشتراک و افتراق این دو زبان در نامگذاری و طبقهبندی اندامهای تحتانی بدن انسان و همچنین ارزیابی اعتبار جهانیهای زبان در این حوزه است. یافتهها حاکی از آن است که زبانهای فارسی و انگلیسی، علیرغم تفاوتهای زبانی و فرهنگی، در طبقهبندی کلی اندامهای تحتانی بدن انسان اشتراکات قابلتوجهی دارند. در هر دو زبان، شش بخش اصلی برای این اندامها شناسایی میشود، اما در جزئیات نامگذاری و طبقهبندی تفاوتهایی مشاهده میگردد. این تفاوتها میتواند نشانگر تأثیر فرهنگ و جهانبینی هر زبان بر درک و توصیف بدن باشد. همچنین، بررسی جهانیهای زبان نشان میدهد اکثر جهانیها در هر دو زبان صدق میکنند، اما نامگذاری مجزای انگشتان دستوپا، در زبان فارسی صدق نمیکند. این یافتهها مؤید این نکته است که زبانها، در عین داشتن اشتراکات، میتوانند نظامهای معنایی متفاوتی برای توصیف بدن انسان داشته باشند.
رده شناسی زبان
والی رضایی؛ طاهره ثامنیان
چکیده
ردهشناسی واژگانی مطالعۀ روشهای خاصی است که بر اساس آنها زبانها معنایی را در قالب واژهها میگنجانند. بهاینترتیب ردهشناسی واژگانی را که با واژگان سروکار دارد، میتوان زیرشاخۀ ردهشناسی معنایی بهحساب آورد. اخیراً مطالعات در زبانشناسی شناختی نشان دادهاند که چگونه اعضای بدن بهعنوان منبعی برای مفهومسازی تجربههای ...
بیشتر
ردهشناسی واژگانی مطالعۀ روشهای خاصی است که بر اساس آنها زبانها معنایی را در قالب واژهها میگنجانند. بهاینترتیب ردهشناسی واژگانی را که با واژگان سروکار دارد، میتوان زیرشاخۀ ردهشناسی معنایی بهحساب آورد. اخیراً مطالعات در زبانشناسی شناختی نشان دادهاند که چگونه اعضای بدن بهعنوان منبعی برای مفهومسازی تجربههای مختلف مانند احساسکردن، اندیشیدن و غیره عمل میکنند و در فرهنگهای مختلف به شکلهای متفاوت بازنمایی میشوند. استفاده از کلماتی که به اعضای بدن اشاره دارد میتواند به ما کمک کند تا احساسات خود را با دقت بیشتری بیان کنیم. در این پژوهش سعی بر آن شد که نگاهی به بررسی الگوهای ردهشناسی واژگانی نقش ناماندامها در بیان احساسات فارسیزبانان داشته باشیم. این پژوهش را شاید بتوان اولین مجموعۀ ردهشناختی نقش استعاری ناماندامها در توصیف احساسات در نظر گرفت. روش پژوهش، شیوهای تطبیقی تحلیلی با استناد به مطالعات زبانشناسان این حوزه است؛ بدین منظور، نزدیک به 50 جمله از شواهد زبانی از پایگاه دادگان و برخی منابع مکتوب استخراج شد و بر مبنای مفهوم ناماندامها در بیان احساسات دستهبندی گردید. سعی شد نمونههای مورد نظر بر اساس نقشی که در بیان احساسات دارند، بررسی شود. تحلیل دادهها بر اساس الگوی پونسونِت و لاگینها و متداولترین ناماندامها صورت گرفته است. یافتهها نشان میدهد از واژههای دل، قلب، چشم و جگر بیشتر از سایر واژهها در زبان فارسی برای بیان احساسات بهره گرفته شده است؛ البته برای بیان ارزیابی دقیق این نظر، به تحقیقات گستردۀ ترکیبی از رویکرد فرهنگ خاص و بین فرهنگی نیاز است.