نحو
حسن برزگر؛ مهین ناز میردهقان فراشاه؛ غلامحسین کریمی دوستان
دوره 13، شماره 2 ، اسفند 1400، ، صفحه 167-194
چکیده
بررسی نمود واژگانی در افعال مرکب زبان فارسی یکی از موضوعات بحثبرانگیز در سالهای اخیر بوده است. در مطالعات این حوزه دو دیدگاه عمده به چشم میخورد: در برخی از آثار، «عنصر پیشفعل»، اعم از اسم، صفت، و گروه حرف اضافهای عامل تعیینکنندهی کرانمندی فعل مرکب قلمداد شده، و در برخی دیگر، از نقش «فعل سبک» سخن به میان آمده است. ...
بیشتر
بررسی نمود واژگانی در افعال مرکب زبان فارسی یکی از موضوعات بحثبرانگیز در سالهای اخیر بوده است. در مطالعات این حوزه دو دیدگاه عمده به چشم میخورد: در برخی از آثار، «عنصر پیشفعل»، اعم از اسم، صفت، و گروه حرف اضافهای عامل تعیینکنندهی کرانمندی فعل مرکب قلمداد شده، و در برخی دیگر، از نقش «فعل سبک» سخن به میان آمده است. هدف از پژوهش حاضر که به تحلیل «ویژگیهای نمودی افعال مرکب مشتق از اسم» در زبان فارسی اختصاص دارد، بررسی نقش هر یک از اجزای فعل مرکب در ظهور و بروز ویژگیهای نمودی آن است. در رسیدن به اهداف پژوهش، با استفاده از رویکرد «نحو مرحلهی نخست»، مقولهی اسم بر حسب ساخت رویدادی که در خود واژگانی کرده، در قالب دو طبقهی فرایندی و غایتمند طبقهبندی شده است. شواهد پژوهش نمایانگر آن است که کرانمندی در افعال مرکب مشتق از اسم رویدادی در زبان فارسی، اساساً تابعی از ساخت رویدادی عنصر پیشفعل آنهاست. از اینرو، افعال مشتق از اسم فرایندی، ناکرانمندند، چرا که اسم فرایندی بر رویدادی دلالت دارد که فاقد نقطهی پایانی است. در مقابل، افعال مرکب مشتق از اسم غایتمند، به اعتبار آن که اسم مذکور بر رویدادی دلالت دارد که مستلزم وجود یک نقطهی پایانی است، از خوانشی کرانمند برخوردار خواهد بود. نتایج این پژوهش، از یکسو، نشاندهندهی خنثی بودن فعل سبک در تعیین کرانمندی فعل مرکب است، و از سویی دیگر، برخلاف دیدگاهی است که در آن تمامی افعال مرکب مشتق از اسم رویدادی کرانمند انگاشته شده است.