تحلیل گفتمان
صدیقه سادات مقداری؛ شیرین ساقی
چکیده
در این تحقیق در تحلیلی تطبیقی، نحوه کاربرد و میزان ترجمه استعاره دستوری را در رمان «بلندیهای بادگیر»[1] نوشته امیلی برونته[2] و دو ترجمه از آن توسط رضا رضایی (1390) و نوشین ابراهیمی (1391) بهلحاظ کمی و کیفی بررسی شد. برای انتخاب تصادفی دادهها، سه فصل از اول، وسط و آخر رمان و ترجمههای آن، یعنی فصل اول، فصل پانزدهم و فصل سی و چهارم ...
بیشتر
در این تحقیق در تحلیلی تطبیقی، نحوه کاربرد و میزان ترجمه استعاره دستوری را در رمان «بلندیهای بادگیر»[1] نوشته امیلی برونته[2] و دو ترجمه از آن توسط رضا رضایی (1390) و نوشین ابراهیمی (1391) بهلحاظ کمی و کیفی بررسی شد. برای انتخاب تصادفی دادهها، سه فصل از اول، وسط و آخر رمان و ترجمههای آن، یعنی فصل اول، فصل پانزدهم و فصل سی و چهارم بررسی شدهاند. چارچوب نظری پژوهش دستور نظاممند نقشی هلیدی و متیسن[3] (2004) انتخاب شد و سپس انواع استعاره دستوری با توجه به سه فرانقش اندیشگانی، بینافردی و متنی بهلحاظ کمّی و کیفی بررسی شدند. ازآنجاکه ساختهای نشاندار حاوی استعارات دستوری میباشند و این ساختها در انتقال مفهوم معنامند بوده و گفتمانمدار هم محسوب میشوند، لذا تحلیل نحوه و میزان کاربرد آنها مخصوصاً در متون ترجمه شده حائز اهمیت است؛ چراکه درک خواننده درچارچوب توانش زبانی و دانش دایرهالمعارفی اوست، لذا همانطور که در ترجمه استعارات واژگانی لازم است مترجم با در نظر گرفتن تفاوتهای زبانی و فرهنگی خواننده متن مقصد، معادلیابی صحیح و مناسبی برای استعارات داشته باشد، درترجمه استعارههای دستوری نیز لازم است مترجم به استعارههای دستوری متن مبدأ توجه آگاهانه بیشتری داشته باشد تا بهجای حذف استعاره دستوری و ترجمه آن بهصورت غیر استعاری، معادلیابی معنایی و کاربردی درستتر و مناسبتری ارائه دهد. نتایج حاصل از تحلیل دادهها نشان میدهد که در ترجمههای ابراهیمی و رضایی، استعارۀ دستوری کمتری نسبت به متن اصلی رمان، بهکار رفته است. مقایسۀ ترجمهها نیز نشان میدهد که در ترجمه ابراهیمی، استعارههای دستوری بیشتری نسبت به ترجمه رضایی بهکار رفته است.
زبانشناسی عمومی
روح الله یعقوبی؛ فردوس آقا گل زاده
چکیده
پژوهش حاضر با رویکرد دستور نقشگرای نظاممند به توصیف و تحلیل استعارههای دستوری بینافردی وجه در کتابهای معیار آموزش زبان تافل میپردازد، و در پی پاسخ به این پرسش است که آزمون تافل تا چه میزان توانسته از انواع استعاره دستوری وجه، به عنوان یکی از مفاهیم مطرح در زبانشناسی نقشگرای نظاممند که رویکردی ارتباطمحور است ...
بیشتر
پژوهش حاضر با رویکرد دستور نقشگرای نظاممند به توصیف و تحلیل استعارههای دستوری بینافردی وجه در کتابهای معیار آموزش زبان تافل میپردازد، و در پی پاسخ به این پرسش است که آزمون تافل تا چه میزان توانسته از انواع استعاره دستوری وجه، به عنوان یکی از مفاهیم مطرح در زبانشناسی نقشگرای نظاممند که رویکردی ارتباطمحور است و یک ویژگی مهم زبان علم را کاربرد استعاره دستوری میداند، استفاده نماید. رویکرد پژوهش حاضر تحلیل محتوای کیفی و روش گردآوری دادهها کتابخانهای و اسنادی است. در این راستا سه کتاب آموزش زبان تافل که در مجموع شامل چهارده آزمون است، انتخاب شدند. بخش شنیداری هر آزمون دارای شش متن جدا در قالب مکالمه و سخنرانی است. ابتدا تکتک بندهای 84 متن به طور مجزا مشخص و بررسی شدند. سپس استعارههای دستوری در هر متن شناسایی و به لحاظ نوع و بسامد مقایسه شدند. یافتههای حاصل از تحلیل دادهها نشان داد: 1- بسامد استعارههای وجه در متنهای مکالمه بیشتر از متنهای سخنرانی بخش شنیداری آزمون تافل است 2- از نظر نوع استعاره دستوری وجه، نتایج نشان داد انواع استعاره وجه در متن شنیداری استفاده شده و به ترتیب استفاده از وجه خبری و پرسشی، به جای وجه امری بیشترین فراوانی نسبت به سایر انواع استعارههای وجه را دارد. میتوان گفت حفظ وجهه و رعایت ادب باعث میشود افراد از وجه امری پرهیز نمایند. آگاهی از انواع استعاره دستوری بینافردی وجه و آموزش صریح آن در فرایند زبانآموزی، به افراد در بهبود توانش ارتباطی آنها و در نتیجه درک بهتر متون علمی کمک مینماید.
رضامراد صحرائی؛ شهناز یگانه
چکیده
هدف از انجام پژوهش حاضر مقایسة میزان کاربرد انواع استعارة دستوری در مقالات علمی فیزیک، شیمی، زبانشناسی و علوم سیاسی نوشتهشده به زبان فارسی در چارچوب نظریه نقشگرای نظام مند هلیدی (1985) بهصورت علمی و پیکره بنیاد است. برای این منظور، 60 مقاله مربوط به رشتههای مذکور موردمطالعه قرار گرفتند. بررسی پیکره موردپژوهش، نشان میدهد که در ...
بیشتر
هدف از انجام پژوهش حاضر مقایسة میزان کاربرد انواع استعارة دستوری در مقالات علمی فیزیک، شیمی، زبانشناسی و علوم سیاسی نوشتهشده به زبان فارسی در چارچوب نظریه نقشگرای نظام مند هلیدی (1985) بهصورت علمی و پیکره بنیاد است. برای این منظور، 60 مقاله مربوط به رشتههای مذکور موردمطالعه قرار گرفتند. بررسی پیکره موردپژوهش، نشان میدهد که در هر دو گروه از متون، فرایند اسمسازی بیشترین میزان از انواع فرایندها را به خود اختصاص داده است. علاوهبراین، نتایج نشان میدهد که در مقالات شیمی و فیزیک (علوم تجربی) به ترتیب بیشتر از علوم سیاسی و زبانشناسی (علوم انسانی) از انواع استعارة دستوری استفادهشده است. همچنین بر اساس نتایج این پژوهش، میانگین استفاده از انواع استعاره دستوری در سه دهه موردمطالعه افزایش معناداری نداشته است. این نتیجه نشان میدهد که رشد نگارش مقالات علمی به زبان فارسی در سی سال اخیر کند بوده و برنامهریزی و توجه بیشتری را میطلبد.