آرزو نجفیان؛ بلقیس روشن؛ زهرا قیراطی
چکیده
پسوندهای نسبتساز در زبان فارسی «ی، ین، ینه، گان، گانه، انه، ئیه/یه» هستند. شواهد زبانی نشان میدهد که بااتصال این پسوندها به واژه، غیر از مفاهیم هستهای «منسوب به» و «مربوط به» در بعضی از کلمات مفاهیم حاشیهای از قبیل دارندگی، شباهت، امکان، الزام، منشأ، جهت، غایت، مرتبه، شیوه، محدوده، کمیت، واسطه و ... نیز برداشت میشود که درواقع ...
بیشتر
پسوندهای نسبتساز در زبان فارسی «ی، ین، ینه، گان، گانه، انه، ئیه/یه» هستند. شواهد زبانی نشان میدهد که بااتصال این پسوندها به واژه، غیر از مفاهیم هستهای «منسوب به» و «مربوط به» در بعضی از کلمات مفاهیم حاشیهای از قبیل دارندگی، شباهت، امکان، الزام، منشأ، جهت، غایت، مرتبه، شیوه، محدوده، کمیت، واسطه و ... نیز برداشت میشود که درواقع این مفاهیم ثانویه به حوزه کاربردشناسی مرتبط میشود. چگونگی ارتباط میان این مفاهیم هستهای و کاربردشناختی به حوزه علم صرفکاربردشناختی برمیگردد که نقشهای کاربردشناختی واژه را طی مراحل ساختواژه و در ارتباط با دیگر واژههای زبان به تصویر میکشد. هدف پژوهش حاضر، بررسی صرفی-کاربردشناختی پسوندهای اشتقاقی نسبت در زبان فارسی از منظر مدل شعاعی ژورافسکی (1996) است. نتایج نشان میدهدکه برخی مفاهیم کاربردشناختی این پسوندها با حوزههای معنایی دیگر پسوندهای اشتقاقی زبان نظیر تصغیر، شباهت و اتصاف و دارندگی همپوشانی دارد. این اشتراکات نشانگر وجود اتصالات شبکهای بین مفاهیم مختلف زبانی هست که بهصورت مستمر و در طول تاریخ زبان باهم در تعاملاند. گرههای ارتباطی میان شبکۀ معنایی واژگان زبان آنقدر درهمتنیده است که گاه برجسته شدن یکی از این رابطهها سبب برجسته شدن همزمان چند شاخه ارتباطی دیگر میگردد و معانی متعددی را همزمان به ذهن متبادر مینماید.