روزیتا رنجبر؛ بهرام مدرسی
دوره 11، شماره 2 ، دی 1398، ، صفحه 231-254
چکیده
نظریۀ فاز بهعنوان آخرین دستاورد برنامۀ کمینهگرا در جهت بهینه ساختن محاسبات و اقتصاد اشتقاق زبانی مطرح شده است. چامسکی برای اطمینان از کاهش بار محاسباتی حافظه معتقد است که اشتقاق ساختهای زبانی برمبنای عملکرد فازهای مختلف انجام میشود و هرساخت نحوی در یک فازمشخص شکل میگیرد. به اعتقاد وی فازها باید تا حد امکان ...
بیشتر
نظریۀ فاز بهعنوان آخرین دستاورد برنامۀ کمینهگرا در جهت بهینه ساختن محاسبات و اقتصاد اشتقاق زبانی مطرح شده است. چامسکی برای اطمینان از کاهش بار محاسباتی حافظه معتقد است که اشتقاق ساختهای زبانی برمبنای عملکرد فازهای مختلف انجام میشود و هرساخت نحوی در یک فازمشخص شکل میگیرد. به اعتقاد وی فازها باید تا حد امکان کوچک باشند تا بارحافظه کاهش یابد. در این نظریه، اشتقاق نحوی ساختهای زبانی بهصورت مرحله به مرحله انجام میشود و پس از کامل شدن هر فاز، اشتقاق حاصل به دو سطح صورت آوایی و صورت منطقی جهت خوانش آوایی و معنایی منتقل میشود و در نهایت براساس شرط نفوذناپذیری چامسکی(2000)، تنها هسته فاز و مشخصگرهای آن برای ادامه محاسبات قابل دسترسی خواهند بود. بسیاری از زبانشناسان بر این باورند که فرآیندهای نحوی ادغام و مطابقه از شرط نفوذناپذیری فاز تبعیت میکنند. از آنجائی که نظام واژهبست افزایی ضمیری اغلب در طول تاریخ با نظام مطابقه مورد در ارتباط بوده اند ، لذا نویسندگان این مقاله برآنند تا شیوه میزبانگزینی واژهبستها رادر زبان کردی اردلانی بر اساس نظام مطابقه مطالعه کنند. در این مقاله با بررسی دادههای زبان کردی اردلانی و توصیف و تحلیل نظری میزبانگزینی واژهبستهای مطابقه در آن نشان خواهیم داد که تبیین مطابقهای واژهبستها با اصل شرط نفوذناپذی فاز در ارتباط است.
ابراهیم بدخشان؛ یادگار کریمی؛ رزیتا رنجبر
دوره 6، شماره 11 ، تیر 1394، ، صفحه 1-28
چکیده
در دستور زایشی اخیر دو دیدگاه عمده راجع به چگونگی نظام حالت دهی وجود دارد. دیدگاه چامسکیایی استاندارد این است که حالت توسط هسته ی دستوری به نزدیکترین گروه اسمی از طریق یک رابطه ی مطابقه اعطا می شود (بیکر 2010). در این رویکرد حالت به عنوان تجویز کننده ی گروههای اسمی، مفهومی کاملاً نحوی دارد و ارتباط مستقیمی بین حالتهای ساختاری و روابط ساختاری ...
بیشتر
در دستور زایشی اخیر دو دیدگاه عمده راجع به چگونگی نظام حالت دهی وجود دارد. دیدگاه چامسکیایی استاندارد این است که حالت توسط هسته ی دستوری به نزدیکترین گروه اسمی از طریق یک رابطه ی مطابقه اعطا می شود (بیکر 2010). در این رویکرد حالت به عنوان تجویز کننده ی گروههای اسمی، مفهومی کاملاً نحوی دارد و ارتباط مستقیمی بین حالتهای ساختاری و روابط ساختاری گروههای اسمی پذیرنده حالت ها وجود دارد. در دیدگاه دوم، حالت-دهی توسط قواعد پیکره ای و در بخش آوایی صورت میگیرد. در این رویکرد ارتباط مستقیمی بین حالت دهی و مطابقه برقرار نیست و سلسه مراتب ساختواژی، حالت گروههای اسمی را تعیین می کند. در این مقاله بر اساس داده هایی از زبان کردی (سنندجی و بانه ای) و با مقایسهی شباهتها و تفاوتهای این دو گونه-ی کردی از گویش کردی سورانی نشان خواهیم داد که در نظام حالتدهی گونههای مختلف از گویش سورانی از رویکردهای متفاوتی استفاده میشود.