پریسا نجفی؛ جلال رحیمیان؛ علیرضا خرمایی؛ امیرسعید مولودی
دوره 14، شماره 4 ، اسفند 1401، صفحه 1-38
چکیده
محمولهای مرحلهای مبین هریک از مراحل آغاز، ادامه یا پایان انجام یک رویداد هستند و در قالب فعلهایی مانند شروع کردن، ادامه دادن، پایان یافتن و نظایر آنها مطرح میشوند. در این راستا، ساختهایی را که در آنها محمول مرحلهای وجود دارد، «ساخت مرحلهای» نام مینهیم و به بحث و یررسی آنها میپردازیم. بر این باوریم دستور نقش ...
بیشتر
محمولهای مرحلهای مبین هریک از مراحل آغاز، ادامه یا پایان انجام یک رویداد هستند و در قالب فعلهایی مانند شروع کردن، ادامه دادن، پایان یافتن و نظایر آنها مطرح میشوند. در این راستا، ساختهایی را که در آنها محمول مرحلهای وجود دارد، «ساخت مرحلهای» نام مینهیم و به بحث و یررسی آنها میپردازیم. بر این باوریم دستور نقش و ارجاع با رویکردی که به تحلیل ساختهای مرکب دارد میتواند به عنوان چارچوب نظری پژوهش حاضر مورد استفاده قرار گیرد. بر این اساس نخست به تحلیل نحوی و معنایی، سپس به تبیین تعامل دو سطح نحو و معنا میپردازیم. در نهایت نیز طرحواره ساختی ساختهای مرحلهای در زبان فارسی را ارائه خواهیم داد. در بعد نحوی انواع روابط «الحاق-پیوند» مد نظر هستند و در بعد معنایی انواع ویژگیهای محمولها محور بحث خواهند بود. تعامل نحو-معناشناسی در ساختهای مرحلهای نیز در قالب الگوریتمهای پیوندی توجیه خواهند شد. گفتنی است دادههای پژوهش حاضر برگرفته از پیکره همشهری 2 میباشند.
نحو
سحر محمدیان؛ بهرام مدرسی؛ فروغ کاظمی؛ ستاره مجیدی
دوره 14، شماره 4 ، اسفند 1401، صفحه 39-77
چکیده
دبیرمقدم (۱۳۸۳،۱۳۶۹) بر این باور است که «را» علاوه بر آنکه میتواند از لحاظ نحوی نقشنمای مفعول صریح باشد، از لحاظ اطلاعی میتواند نشان مبتدای ثانویه آن باشد. دراینبین، برخی از پژوهشگران رخداد «را» در مفعول صریح بهعنوان نشان مبتدای ثانویه، هنگامی که نکره است و یا هنگامی که در پاسخی به پرسش گوینده بهعنوان کانون ...
بیشتر
دبیرمقدم (۱۳۸۳،۱۳۶۹) بر این باور است که «را» علاوه بر آنکه میتواند از لحاظ نحوی نقشنمای مفعول صریح باشد، از لحاظ اطلاعی میتواند نشان مبتدای ثانویه آن باشد. دراینبین، برخی از پژوهشگران رخداد «را» در مفعول صریح بهعنوان نشان مبتدای ثانویه، هنگامی که نکره است و یا هنگامی که در پاسخی به پرسش گوینده بهعنوان کانون اطلاعی در بافت گفتمانی تلقیمیشود، موردچالش قراردادهاند و این نشان را معطوف به عواملی چون تشخیصپذیری، معرفگی و مشخصبودگی دانستهاند. هدف از پژوهش حاضر بررسی نشان «را» بر اساس رویکرد کینگ (۱۹۹۷)، بات و کینگ (۲۰۰۰) و ابوبکری (۲۰۱۸) در دستور واژی-نقشی باتکیهبر تعاریف ارائهشده از مبتدای ثانویه توسط دبیرمقدم (۱۳۸۳،۱۳۶۹) و دالریمپل و نیکولااوا (۲۰۱۱) است. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی است و دادهها به دو شیوۀ کتابخانهای و میدانی گردآوری شدهاند. یافتهها نشان میدهند که «را» بهعنوان پساضافۀ دستوری در ساخت نقشی در مشخصۀ «صورت حرف اضافه» قرارمیگیرد و میتواند نقش مفعول متممی پذیرنده و یا کنشپذیر را بهجای نقش مفعول صریح نشاندارکند. «را» در ساخت اطلاع در مشخصۀ «صورت گفتمانی» قرارمیگیرد و منجر به نشانداری مبتدای ثانویه میشود. در ساخت سازهای نیز بهعنوان هستۀ حرف اضافه باعث شکلگیری گروه حرفاضافهای میشود. همچنین در موارد چالشبرانگیز مذکور این امر نشاندادهشدهاست که با پیشنهادی مبنیبر ساخت اطلاع لایهای، نشان «را» بهعنوان «صورت گفتمانی» مبتدای ثانویه را در سطح جمله نشاندارمیکند و در سطح گفتمانی مبتدای ثانویه میتواند در لایۀ زیرین و یا بیرونی سایر عناصر اطلاعی در ساخت اطلاع قرارگیرد. ازاینرو میتوان نتیجهگرفت که رویکرد مذکور در دستور واژی-نقشی همراستا با نظر دبیرمقدم (۱۳۸۳، ۱۳۶۹) مبنیبر تأثیر عوامل نحوی و اطلاعی بر رخداد «را»، میتواند بازنمایی جامعی از نشان «را» ارائهدهد.
بهمن حیدری؛ عامر قیطوری؛ مسعود دهقان
دوره 14، شماره 4 ، اسفند 1401، صفحه 100-79
چکیده
پژوهش حاضر نه تنها ارائۀ اولین مطالعۀ کامل دربارۀ یک شاعر کُردزبان با استفاده از نظریۀ جهانهای متن است، بلکه نخستین ارائه از نحوۀ شکلگیری مکان جهان متن کرسی اثر شیرکو بیکس بر پایۀ نظریۀ جهانهای متن است که به روش توصیفی-تحلیلی و با هدف دستیابی به مکان جهان متن کرسی انجام شده است. دادهها به روش کتابخانهای و از متن کرسی ...
بیشتر
پژوهش حاضر نه تنها ارائۀ اولین مطالعۀ کامل دربارۀ یک شاعر کُردزبان با استفاده از نظریۀ جهانهای متن است، بلکه نخستین ارائه از نحوۀ شکلگیری مکان جهان متن کرسی اثر شیرکو بیکس بر پایۀ نظریۀ جهانهای متن است که به روش توصیفی-تحلیلی و با هدف دستیابی به مکان جهان متن کرسی انجام شده است. دادهها به روش کتابخانهای و از متن کرسی اثر شیرکو انتخاب و گردآوری شدهاند. بررسی شکلگیری مکان جهان متن کرسی با استفاده از عناصر جهانساز و گزارههای نقشگستر نشان داد که مکان جهان متن کرسی از رهگذر ناممکانها و در غیاب ناممکانها از رهگذر عناصر جهانساز زمان و شخصیت بازنمایی میشود. همچنین، بخشی از بازنمایی مکان جهان متن کرسی از رهگذر گروههای فعلی گزارههای نقشگستر حاصل میشود. علاوه بر این، بازنمایی مکان در جهان متن کرسی، شواهد شناختی-شعری برای حمایت از ادعای وی مبنی بر اینکه مکان و اسامی سطح وسیعی از آثار او را در برگرفتهاند، ارائه داد.
رده شناسی زبان
والی رضایی؛ نجمه خدری
دوره 14، شماره 4 ، اسفند 1401، صفحه 101-125
چکیده
مقوله ی قید از مباحث پیچیدهای است که تاکنون جنبه های متفاوتی از آن مورد بررسی قرار گرفته است. با این وجود، زبانشناسان در خصوص مسائل متنوع مربوط به قید، از تعریف آن گرفته تا اصالت آن به عنوان یک مقوله واژگانی، به توافق همگانی نرسیده اند. در این پژوهش سعی بر آن است تا در چارچوب نظریهی سرنمون ردهشناختی با مشخص کردن ...
بیشتر
مقوله ی قید از مباحث پیچیدهای است که تاکنون جنبه های متفاوتی از آن مورد بررسی قرار گرفته است. با این وجود، زبانشناسان در خصوص مسائل متنوع مربوط به قید، از تعریف آن گرفته تا اصالت آن به عنوان یک مقوله واژگانی، به توافق همگانی نرسیده اند. در این پژوهش سعی بر آن است تا در چارچوب نظریهی سرنمون ردهشناختی با مشخص کردن ویژگیهای سرنمونی قیدهای فارسی به تعیین جایگاه آنها در نقشه ی معنایی اجزاء کلام کرافت به عنوان یکی از اجزاء کلام پرداخته شود. به این منظور، با توجه به معیارهای رده شناختی، شماری از قیدهای پرکاربرد در زبان گفتاری فارسی معیار مورد استفاده در برنامههای تلویزیونی و متون مختلف فارسی معاصر مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس نتایج به دست آمده، جایگاه قیدهای بینشان در زبان فارسی که به لحاظ نقشی تعریف شدهاند و از نظر رده شناختی بینشان به حساب می آیند در نقشه ی معنایی اجزاء کلام کرافت مانند صفتهای بینشان در طبقه ی معنایی ویژگی تعیین گردید و مشخص شد که این قیدهای بینشان، بر خلاف صفتهای بینشان که به بیان نقش کنش گزارهای توصیف در درون ارجاع میپردازند، نقش کنش گزارهای توصیف در درون اسناد را ایفا میکنند. همچنین جایگاه گروههای حرف اضافهای فعلی و فعلهای قیدگون نیز به عنوان قیدهای نشاندار، به ترتیب، به منزلهی واژههای چیز و بیانگر نقش کنش گزارهای توصیف در درون اسناد و واژه های کنش و بیانگر نقش کنش گزارهای توصیف در درون اسناد در نقشه ی معنایی اجزاء کلام کرافت مشخص گردید. در واقع، این نوشتار نشان داده است که مقوله ی واژگانی قید که در نظریه کرافت(2001) نادیده گرفته شده بود را نیز مانند سایر مقولهها میتوان در نقشه ی معنایی اجزاء کلام وارد نمود و مقوله ی قید هم در نظریه ی سرنمون رده شناختی قابل بررسی است.
کاربرد شناسی
معصومه خدایی مقدم؛ عطیه کامیابی گل؛ شهلا شریفی
دوره 14، شماره 4 ، اسفند 1401، صفحه 126-152
چکیده
ارزیابی محتوایی کتابهای درسی با استفاده از بازبینه،از روشهای مرسوم ارزیابی است که سهم بهسزایی در حفظ کیفیت آنها ایفا میکند. در این پژوهش با استفاده از بازبینه اعتبارسنجیشده که شامل چهار مقوله ویژگیهای فیزیکی، طراحی و سازماندهی کتاب؛ مهارتها و زیرمهارتهای زبانی؛ موضوع و محتوا و ملاحظات کلی و کاربردی است ...
بیشتر
ارزیابی محتوایی کتابهای درسی با استفاده از بازبینه،از روشهای مرسوم ارزیابی است که سهم بهسزایی در حفظ کیفیت آنها ایفا میکند. در این پژوهش با استفاده از بازبینه اعتبارسنجیشده که شامل چهار مقوله ویژگیهای فیزیکی، طراحی و سازماندهی کتاب؛ مهارتها و زیرمهارتهای زبانی؛ موضوع و محتوا و ملاحظات کلی و کاربردی است مجموعه کتب آموزش نوین زبان فارسی (آنزف) و مجموعه کتب آموزش فارسی به فارسی (آفبف) به روش کیفی تحلیل و مقایسه شدند. نتایج نشان داد بر اساس نظر مدرسین مجموعه آفبف و آنزف به لحاظ ویژگیهای فیزیکی، طراحی و سازماندهی در حد خوب و خیلی خوب ارزیابی شدند اما از نظر نویسندگان با توجه به کاستیهایی مانند عدم وجود کتاب کار و راهنمای معلم و غیره دو مجموعه در حد نسبتاً خوب ارزیابی شدند. در زمینه مهارتها و زیرمهارتها، هر دو مجموعه ایرادات اساسی داشتند اما به طور کلی مجموعه آنزف در حد نسبتاً خوب و مجموعه آفبف در حد ضعیف ارزیابی شد که با نتایج آمار توصیفی نیز مطابقت داشت. به لحاظ ویژگی موضوع و محتوا مجموعه آنزف در حد نسبتاً خوب و آفبف در حد ضعیف ارزیابی شد که همراستا با نتایج آمارتوصیفی است. به لحاظ ملاحظات کلی مجموعه آنزف در حد نسبتاً خوب و همراستا با نتایج آمار توصیفی و مجموعه آفبف بر خلاف نتایج آمارتوصیفی نسبتاً خوب، در حد نسبتاً ضعیف ارزیابی شد. بهطور کلی مجموعه آنزف در حد نسبتاً خوب و مجموعه آفبف در حد ضعیف ارزیابی شد.
واج شناسی
بشیر جم
دوره 14، شماره 4 ، اسفند 1401، صفحه 178-196
چکیده
صورتهای مضارع فعل «دادن» شامل «میدهم»، «میدهی»، «میدهد»، «میدهیم»، «میدهید» و «میدهند» از افزوده شدن پیشوند مضارع اخباری (mi-) و شناسههای /-am/، /-i/، /-ad/، /-im/، /-id/ و /-and/ به بن مضارع فعل «دِه» ساخته میشوند. تلفظ این صورتها از سه هجا در گونة رسمی به دو هجا در گونة گفتاری ...
بیشتر
صورتهای مضارع فعل «دادن» شامل «میدهم»، «میدهی»، «میدهد»، «میدهیم»، «میدهید» و «میدهند» از افزوده شدن پیشوند مضارع اخباری (mi-) و شناسههای /-am/، /-i/، /-ad/، /-im/، /-id/ و /-and/ به بن مضارع فعل «دِه» ساخته میشوند. تلفظ این صورتها از سه هجا در گونة رسمی به دو هجا در گونة گفتاری کاهش مییابد. طبق «اصل کوشش کمینه» دلیل کاهش شمار هجاها گرایش گویشوران برای صرف انرژی و کوشش کمتر در تولید عناصر زبانی است. هدف پژوهش پیشِ رو که به روش تحلیلی در چارچوب نظریة بهینگی انجام شده، تحلیل فرایندهای واجی، ارائه و رتبهبندی محدودیتهایی است که برهمکنششان موجب تغییر تلفظ این صورتها در گونه گفتاری شده است. روش پژوهش بدین ترتیب است که نخست فرایندهای واجیای که رخ دادهاند تحلیل میشوند و محدودیتهایی که برهمکنششان موجب رخداد این فرایندهای واجی شده، معرفی و رتبهبندی میشوند. رتبهبندیِ به دست آمده به تدریج تکمیل میشود تا در نهایت بتواند تبیینکنندة همة تلفظهای این صورتها باشد. علت اولیة تغییر تلفظ این صورتها رفع التقای واکة /e/ی فعل«دِه» با واکههای شناسههاست که از رهگذر حذف واکة /e/ی فعل صورت میپذیرد. فرایندهای دیگری که در صورتهای مختلف فعل «دادن» رخ میدهند شامل حذف همخوان /d/ی شناسهها، درج همخوان [n] و افراشتگی هستند. در تلفظ گفتاری صورتهای «میدهد» و «میدهید» تیرگی واجشناختی از نوع زمینهچین رخ داده است که با بهرهگیری از محدودیتهای ویژة دسترسیدار به اطلاعات ساختواژی مورد تحلیل قرار گرفتهاند. افزون بر این، برای تحلیل رخداد تیرگی واجشناختی در تلفظ گفتاری صورت «میدهد» از رویکرد «پیاپیگزینیِ هماهنگ» بهره گرفته شده است.
تحلیل گفتمان
شیوا احمدی؛ محمد باقر میرزایی حصاریان
دوره 14، شماره 4 ، اسفند 1401، صفحه 197-227
چکیده
گفتگوکاوی یکی از حوزههای مهم در زبانشناسی است که به بررسی گفتگوهای واقعی میپردازد و آنها را از جهات مختلف مورد بررسی قرار میدهد؛ یکی از مباحث مهم در گفتگوکاوی نوبتگیری است که تعیین میکند، چه کسی چه وقت با چه نشانههای زبانی و غیرزبانی برای واگذاری یا دریافت نوبت اقدام کند. هدف پژوهش حاضر واکاوی بازنمود نظام نوبتگیری ...
بیشتر
گفتگوکاوی یکی از حوزههای مهم در زبانشناسی است که به بررسی گفتگوهای واقعی میپردازد و آنها را از جهات مختلف مورد بررسی قرار میدهد؛ یکی از مباحث مهم در گفتگوکاوی نوبتگیری است که تعیین میکند، چه کسی چه وقت با چه نشانههای زبانی و غیرزبانی برای واگذاری یا دریافت نوبت اقدام کند. هدف پژوهش حاضر واکاوی بازنمود نظام نوبتگیری در گفتگوهای مجموعه درسنامه پرفا با روش توصیفی- تحلیلی است. از 11 تکنیک مطرحشده توسط سَکس و همکاران (1974) و جفرسون( 1973) برای تحلیل دادهها استفاده شده است. بررسی 98 گفتگو در مجموعه سه جلدی پرفا نشان داد در 75 درصد موارد نوبتگیری، گوینده خود تصمیم به واگذاری نوبت سخن نمود و در 25 درصد باقیمانده خودنوبتگیری رخ داد. در موضوع واگذاری نوبت سخن، تکنیک «سوال و جواب» سهم بسیار زیاد و دو تکنیک «سوالات تاکیدی و عذرخواهی» سهم بسیار اندک و تقریباً صفر درصدی را در واگذاری نوبت داشتند. در موضوع خودنوبتگیری نیز تکنیک «بیان عقیده در زمان مناسب» سهم بسیار زیاد و تکنیک «پیشبینی کردن پایان سخن گوینده» سهم صفر درصدی داشتند. در میزان به کارگیری نسبی تکنیکهای واگذاری نوبت و خودنوبتگیری در کتابهای سطح مقدماتی، میانی و پیشرفته نظم خاصی مشاهده نشد. در مجموع به نظر میرسد نظام نوبتگیری سخن به طور کلی در درسنامه پرفا بازنمود داشته ولی به صورت جزئی در آن اختلافاتی با نظامنوبتگیری طبیعی فارسیزبانان وجود دارد.
نحو
سید مهدی ساداتی نوش آبادی؛ نرجس بانو صبوری
دوره 14، شماره 4 ، اسفند 1401، صفحه 229-254
چکیده
در این پژوهش، ساختار کافت در دو زبان ایرانی پیش از اسلام؛ زبان فارسی باستان و فارسی میانۀ زردشتی با استفاده از رویکرد ادغام متقارن و اشراف چندگانه تحلیل و بررسی میشود. بدین منظور، نخست ساختار کافت و ویژگیهای آن معرفی میشود و سپس به بررسی کافت در زبان فارسی باستان و فارسی میانۀ زردشتی بر اساس رویکرد چیتکو (ب 2011 و 2012) پرداخته میشود. ...
بیشتر
در این پژوهش، ساختار کافت در دو زبان ایرانی پیش از اسلام؛ زبان فارسی باستان و فارسی میانۀ زردشتی با استفاده از رویکرد ادغام متقارن و اشراف چندگانه تحلیل و بررسی میشود. بدین منظور، نخست ساختار کافت و ویژگیهای آن معرفی میشود و سپس به بررسی کافت در زبان فارسی باستان و فارسی میانۀ زردشتی بر اساس رویکرد چیتکو (ب 2011 و 2012) پرداخته میشود. بر اساس این پژوهش، بررسی نمونههای زبانی جمعآوری شده از زبان فارسی باستان که دارای ساختار کافت هستند، نشان میدهد که نوع حذف ساختاری مشاهدهشده در این زبان با تعریف کافت متفاوت است. در ساختار کافت وجود دو همپایه در جمله لازم است اما در نمونههای زبانی یافتشده از فارسی باستان، شاهد وجود یک جمله هستیم که در آن قلب نحوی مشاهده میشود بهگونهای که ساختاری که حذف سازه در داخل آن انجام شده است، خود یک سازۀ واحد (گروه اسمی مفعول) است. بررسی نمونههای زبانی از فارسی میانۀ زردشتی که دارای ساختار کافت هستند، نشاندهندۀ این است که یکسان بودن زمان، جهت، نمود فعل و همچنین فعل واژگانی در همپایهها در ساختار کافت و عدم امکان وجود ارزشهای مختلف برای این مشخصهها در هم پایهها میتواند دلیلی بر ادغام متقارن هستۀ زمان، هستۀ نمود، هستۀ فعلی کوچک و هستۀ فعل واژگانی و اشتراک آنها بین همپایهها در ساختار کافت در زبان فارسی میانه باشد.