دانشگاه فردوسی مشهدزبانشناسی و گویش های خراسان2008-723311220191222Comparing the Three Types of Tasks in Task-Based Approach and Their Effects on Teaching Persian Language Grammar to Speakers of Other Languages (Short Composition, Editing Task and Spot the Differences)مقایسۀ سه نوع تکلیف در روش تکلیفمحور و تأثیر آن در آموزش دستور زبان فارسی بهغیر فارسیزبانان (انشای کوتاه، بازنویسی متن و بررسی اختلاف تصاویر)1242913310.22067/jlkd.2019.29133FAمحمد جواد هادی زادهدانشآموخته دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد0000-0002-1922-1677محمد جواد مهدویمحمدجواد مهدوی؛ استادیار گروه آموزشی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایرانرضامراد صحراییرضا مراد صحرایی؛ دانشیار گروه آموزشی زبانشناسی دانشگاه علامه طباطبائی؛ تهران، ایران0000-0001-9953-0789علی علیزادهعلی علیزاده؛ دانشیار گروه آموزشی زبانشناسی دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران0000-0002-5941-457XJournal Article20190110Task-based learning method is considered as one of the successful methods in communicative language teaching, which possess the advantages of teamwork and class interaction along with the positive components of attention to the grammatical forms. Although, few independent studies have been conducted on the task-based method in Persian language; numerous studies have been done on the impact of the task-based method in English language. After stating the significance of the task-based method, by selecting three types of the most common tasks in text books relating to teaching Persian language grammar to speakers of other languages(short composition, editing task and spot the differences)and registering the interactions between sixteen Persian language learners in Saadi Foundation through studying the language related episodes and meta-talks of each of them while performing these tasks in a group, the current study attempts to examine these tasks effects on drawing the language learners' attention to the grammatical forms; and then it presents a resultant from the practical application of task-based method in classroom and its advantages. Results show that performing the tasks in teamwork has obviously a positive effect on improving the grammatical ability of the language learners; the positive or negative feedback that the learners provide in their interactions are constructive in most cases; it leads to a correct decision-making, and the learners are more dominant on the grammatical categories that they learn in form of a task. Among the various types of task, editing task is the most suitable choice for teaching grammar due to having the redesigning capability for paying attention to various grammatical forms and a more specific reflection of the target grammatical categories on it.یکی از روشهای موفق آموزش زبان ارتباطی، روش یادگیری تکلیفمحور است که مزایای کار گروهی و تعامل کلاسی را همزمان با مؤلفههای مثبت توجه به صورتهای دستوری در خود دارد. در زبان فارسی پژوهشهای مستقل اندکی دربارۀ روش تکلیفمحور انجام شده است؛ اما در زبان انگلیسی پژوهشهای پر شمار و گوناگونی دربارۀ میزان تأثیرگذاری روش تکلیفمحور صورت گرفته است. این مقاله، پس از بیان اهمیت روش تکلیفمحور، با گزینش سه نوع تکلیف پر کاربرد در متون آزفا (انشای کوتاه، بازنویسی متن و بررسی اختلاف تصاویر) و ثبت تعاملهای 16 فارسیآموز بنیاد سعدی، از طریق مطالعهی بخشهای زبانمند و فراگفتار هر یک از آنان، هنگام اجرای گروهی این تکلیفها، میکوشد میزان تأثیر هر یک از این تکلیفها را در جلب توجه زبانآموزان به صورتهای دستوری بررسی کند و برایندی از کاربست عملی روش تکلیفمحور در کلاس درس و مزایای آن بهدست دهد. نتایج این پژوهش نشان میدهد که انجام تکلیف به صورت گروهی در ارتقای توانش دستوری زبانآموزان آشکارا تأثیر مثبت دارد؛ بازخورد مثبت یا منفیای که زبانآموزان در تعامل با یکدیگر ارائه میکنند، در بیشتر موارد سازنده است؛ منجر به تصمیمگیری صحیح میشود و زبانآموزان بر مقولههای دستوریای که در قالب تکلیف فرا میگیرند، مسلطترند. از میان انواع گوناگون تکلیف، بازنویسی متن به دلیل قابلیت بازطراحی برای توجه به صورتهای دستوری مختلف و بازتاب مشخصتر مقولههای دستوری هدف در آن، برای آموزش دستور از مناسبترین گزینههاست.دانشگاه فردوسی مشهدزبانشناسی و گویش های خراسان2008-723311220191222An analysis of listening part in Ferdowsi University Persian Proficiency testبررسی بخش گوش کردن در آزمون بسندگی زبان فارسی دانشگاه فردوسی مشهد25543933410.22067/jlkd.2019.39334FAمحسن رودمعجنیمحسن رودمعجنی؛ دانشآموخته دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران0000000000000000بهزاد قنسولیبهزاد قنسولی؛ استاد گروه آموزشی زبان انگلیسی دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران00000000000000000احسان قبولاحسان قبول؛ استادیار گروه آموزشی زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایرانJournal Article20190111There is no doubt that listening ability is very important in an academic environment. This ability is needed in most of students’ daily activities. That is why assessing listening constitutes a major part of Language proficiency tests such as Ferdowsi University. This exam is held in Iran and Iraq to assess language knowledge of non-Persian speaker who want to enter Iranian Universities. In this research we analyzed the listening part of this exam with Rasch model. The result show that the reliability is 0.66 which is low for a high stake test. Also the wright map indicated the exam items are mostly appropriate for elementary or intermediate students. As most of test items’ type of match are locating and cycling, it is suggested to include more integrative and generative items which can make the test more difficult. Generally speaking the exam mostly assess the ability to detect key vocabulary and understanding details while understanding communicative function of utterances, making inferences about relationship among ideas, integrating information from listening and reading texts are abilities that can improve test difficulty.اهمیتِ برخورداری از توانمندی گوش کردن در زندگی دانشگاهی دانشجویان قابل انکار نیست. افراد برای انجام بسیاری از فعالیت های دانشگاهیشان نیازمند برخورداری از این مهارت هستند. از همین رو سنجش این توانمندی بخش بسیار مهمی از آزمون های بسندگی زبان فارسی را به خود اختصاص میدهد از جمله آزمون زبان فارسی دانشگاه فردوسی مشهد که به عنوان معیاری برای سنجش دانشجویان غیرفارسی زبان برای ورود به دانشگاههای ایران، در برخی شهرهای ایران و عراق برگزار می گردد. در این پژوهش با کمک مدل آماری رش، به بررسی بخش گوش کردن این آزمون پرداختیم. نتایج نشان داد که پایایی آزمون 66/0 است که برای یک آزمون سرنوشت ساز میزان پایینی به حساب می آید. همچنین نقشة رایت بیانگر این نکته بود که سؤالات آزمون عمدتاً در سطح زبان آموزان متوسط و یا ضعیف هستند. برای بهبود کیفیت پایایی آزمون پیشنهاد می شود که در طراحی آزمون از انواع دیگر متون مانند مشاوره ها و گفتگوها نیز استفاده شود. از نظر نوع مطابقت، سؤالات آزمون عمدتاً از نوع محل یابی و یا سلسه ای هستند، قرار گرفتن تعداد بیشتری پرسش از نوع ترکیبی و تولیدی میتواند به سخت تر شدن سؤالات بیانجامد. به طور کلی آزمون بسندگی زبان فارسی فردوسی بیشتر به سنجش توانمندی تشخیص واژگان کلیدی و درک جزئیات متن می پردازد. درک کارکرد ارتباطی پاره گفتارها، نتیجه گیریکردن برمبنای رابطة بین عناصر موجود در متن، پیونددادن اطّلاعات یک متن شنیداری و یک متن خواندن از جمله توانمندی های دیگر است که استفاده از آنها می تواند سطح دشواری آزمون را ارتقاء دهد.دانشگاه فردوسی مشهدزبانشناسی و گویش های خراسان2008-723311220191222Evaluation of Auditory Verbal Memory Performance and learning of Persian-Speaking Men and Women with RAVLTبررسی عملکرد حافظه شنوایی کلامی و یادگیری در زنان و مردان فارسیزبان با استفاده از آزمون یادگیری شنوایی کلامی رِی (RAVLT)55843934110.22067/jlkd.2019.39341FAالناز اقبالیالناز اقبالی؛ دانشآموختهی کارشناسی ارشد زبانشناسی دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایرانشهلا شریفیشهلا شریفی؛ دانشیار گروه آموزشی زبانشناسی دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد ایران0000-0000-0000-1860Journal Article20190206Auditory memory plays an important role in developing language skills. The aim of the present study was to assess auditory verbal memory performance of 25-30 year old educated men and women using the Persian version of the Rey Auditory-Verbal Learning Test (RAVLT). This descriptive, cross-sectional study was conducted on sixty 25-30 year old healthy adults (30 men and 30 women) and different aspects of memory, like immediate recall, delayed recall, recognition, learning rate, forgetting rate, proactive and retroactive interference and primacy and recency effects, were assessed. Results indicated that the women's performance was generally higher than that of the men in first, third, fourth and sixth of RAVLT and also total learning. In other trials and composite scores, gender was not a significant factor. In addition, findings showed that the auditory-verbal memory performance and learning of both groups was similar to the performance of the same population in other countries.حافظه شنوایی، اساس رشد مهارتهای زبانی است. هدف از پژوهش حاضر بررسی عملکرد حافظه شنوایی کلامی در زنان و مردان 25 تا 30 سال و دارای تحصیلات با استفاده از نسخه فارسی آزمون یادگیری شنوایی کلامی ری است. مطالعه توصیفی و مقطعی حاضر بر روی 60 فرد سالم (30 مرد و 30 زن) در محدوده سنی 25 تا 30 سال انجام شد و جنبههای مختلف حافظه از جمله یادآوری فوری، یادآوری تاخیری، توانایی بازشناسی، سرعت یادگیری، سرعت فراموشی، تأثیر تداخل پیشگستر و تداخل پسگستر و اثر تقدم و اثر تاخر بررسی شد. با بررسی دادههای حاصل از آزمون معین گردید که گروه زنان در مراحل اول، سوم، چهارم و ششم (مرحله مداخلهگر) آزمون ری و همچنین شاخص میانگین کل امتیاز یادآوری عملکرد بهتری نشان دادند. در مراحل دیگر آزمون ری و نیز دیگر شاخصهای ترکیبی تأثیر جنسیت مشاهده نشد. همچنین بر اساس یافتهها، عملکرد حافظه شنوایی کلامی و یادگیری در دو گروه مورد مطالعه با جمعیت مشابه در سایر کشورها مطابقت دارد.دانشگاه فردوسی مشهدزبانشناسی و گویش های خراسان2008-723311220191222Glottal stop in Persian varietiesانسدادچاکنایی در گونههای زبان فارسی851133933110.22067/jlkd.2019.39331FAفهیمه خداوردیدانشجوی دکتری رشتۀ زبانشناسی همگانی دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایرانJournal Article20190209Glottal stop occurrence was investigated in 46 simple and compound words with 2-3 repetitions in the speech of 5 male speakers of Persian of Tehran, Kerman, Yazd, Esfahan and Khorasan (Sabzevar) and statistical results based on acoustic observations were obtained. Findings showed that totally in the five varieties, the consonant appears as true closure or creaky voice, mostly word initially after pause, while in other positions compensatory lengthening, resyllabification or vowel hiatus are possible after its deletion. This phonetic variation is parallel with laryngeal phonation states and compatible with Persian phonological constraints whose rankings in the framework of Optimality Theory can account for the possibility of the consonant pronunciation as a phonetic unit of Persian language.در مقالۀ حاضر، بافتهای وقوع همخوان انسدادی چاکنایی در ۴۶ واژه و ترکیب، با بسامد رخداد ۲-۳ بار در گفتار پنج گویشور مرد زبان فارسی تهرانی، یزدی، اصفهانی، کرمانی و خراسانی (سبزوار)، بررسیشدهاند و مقادیر آماری رخداد گونههای آوایی آن، بنا بر شواهد صوتشناختی، بهدستآمدهاست. یافتههای آزمایشگاهی نشان میدهند که در مجموع گونههای زبانی، شایعترین بافت ظهور این همخوان با جلوة آوایی بست کامل چاکنای یا واک بازداشته، جایگاه آغاز واژه، پس از مکث است و عدم تلفظ آن در سایر جایگاهها، ممکن است به کشش جبرانی واکۀ ماقبل، توالی واکهای یا بازهجابندی در واژهها بیانجامد. این تنوع آوایی متناظر با درجات واکسازی در حنجره و منطبق بر محدودیتهای واجشناختی زبان فارسی است که ترتیب زبانویژۀ آنها در قالب نظریۀ بهینگی، ضرورت تلفظ/عدم تلفظ همخوان انسدادی چاکنایی را به عنوان واحد آوایی زبان فارسی، توجیه میکند.دانشگاه فردوسی مشهدزبانشناسی و گویش های خراسان2008-723311220191222The Polysemy of “eye” Compounds in Persian:
A Constructional Morphology Accountچندمعنایی ترکیبات "چشم" در زبان فارسی: رویکرد صرف ساختی1151403933510.22067/jlkd.2019.39335FAآوا ایمانیاستادیار گروه زبانشناسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه بوعلی سینا همدان، همدان، ایرانعادل رفیعیدانشگاه اصفهان0000-0002-8798-4043Journal Article20190215This paper aims at examining the construction of two word-formation patterns [cheshm-X] and [X-cheshm] (compounds of “eye”) and investigating their semantic variations, the most general schema and their subschemas in Persian based on Construction Morphology approach (Booij, 2010). The method of research is descriptive-analytic in nature and the data consist of 84 compound words collected from Bijankhan Corpus, Dehkhoda and Zansoo Dictionaries and Google. The research hypothesis was that a general constructional schema and several subschemas have command of the construction of “cheshm” compounds, and the concept of ‘distinctive feature of an entity related to SEM eye and X’ is the most abstract pairing of form-meaning understood from both word-formation patterns. The results showed that the meaning of the constituents and their relationship, encyclopedic knowledge, context, as well as the conceptual metaphor and metonymy play a significant role in determining the meaning of compounds. Finally, the research hypothesis, the existence of independent subschemas and the hierarchical construction in the mentioned word-formation patterns was rejected, because compounds of “cheshm” are considered only as instances of objective instantiations derived from the most abstract constructional schemas of compounding, namely [N-X]A, [X-N]A and [N-N]N, and not derived from the word-formation subschemas consisting of "cheshm".هدف پژوهش حاضر بررسی ساخت ترکیبات ناماندام "چشم" به عنوان یکی از ناماندامهای فعال فارسی است که در چارچوب صرف ساختی بوی (2010) به تحلیل الگوهای واژهسازی ]چشم-[X و X]-چشم[ میپردازد و تنوعات معنایی، عمومیترین طرحواره ساختی ناظر بر عملکرد این دو الگوی واژهسازی و نیز ساختار سلسلهمراتبی آنها را در واژگان گویشوران فارسی مورد بررسی قرار میدهد. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی و دادهها شامل 66 واژه مرکب است که از جستجو در فرهنگ سخن، فرهنگ زانسو، پیکرۀ بیجنخان و جستجوگر گوگل استخراج شدهاند. فرضیه تحقیق این بود که یک طرحواره ساختی عمومی و چندین زیرطرحواره فرعی، ناظر بر ساخت ترکیبات "چشم" هستند و مفهوم "ویژگی متمایزکنندۀ هستار مرتبط با معنای چشم و X" انتزاعیترین همبستگی صورت و معنای قابل برداشت از این دو الگو است. نتایج نشان داد معنای اجزای ساخت و رابطۀ آنها، دانش دایرهالمعارفی، بافت و همچنین استعاره و مجاز مفهومی نقش بسزایی در تعیین معنای واژههای مرکب حاصل دارند و در پایان فرضیۀ پژوهش مبنی بر وجود زیرطرحوارههای مستقل و ساختار سلسلهمراتبی در الگوهای مذکور رد شد؛ چون واژههای مرکب حاصل، صرفاً مواردی از نمونیافتگیهای عینی برگرفته از انتزاعیترین طرحوارههای ساختی ترکیب، یعنی [N-X]A [X-N]A و [N-N]N هستند و نه برگرفته از زیرطرحوارههای واژهسازی متشکل از "چشم".دانشگاه فردوسی مشهدزبانشناسی و گویش های خراسان2008-723311220191222occupation situationبررسی وضعیت اشتغال دانشآموختگان گروه آموزشی زبانشناسی دانشگاه فردوسی مشهد1411602915310.22067/lj.v11i2.79549FAعلی علیزادهدانشیار گروه آموزشی زبانشناسی دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایرانابوالقاسم قوامدانشیار گروه آموزشی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایرانالهام اخلاقی باقوجریدانشآموخته دکتری زبانشناسی دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایرانJournal Article20190705Training specialized human resource, their employment and using their proficiency, are the main concern of higher educational system. But sometimes there is not balance between the number of alumnus and their suitable job or alumnus aren’t trained as it should be.so, it’s universities’ duty to follow up and explore their educational adequacy and quality. This article assessed the situation of alumnus of Linguistics educational group of Ferdowsi university of Mashhad during a decade (2007-2017). For the first step, employed alumnus was detected, then for telephone interview, 30 persons were selected among them by accident. In addition, a researcher made questionnaire was used to survey the professors of Linguistics department of Ferdowsi University of Mashhad. Based on the results 83 percent of alumnus had job. This result put Linguistics educational group in a good situation among other fields of study. Most of the people had chosen their major consciously. There wasn’t a meaningful difference between sex of participants and the amount of employment. Relation between job and field of study was 80 percent, but relation between subjects of theses and employment was 33 and just 53 percent of participants declared that their jobs are in accordance with the content of their subjects. Results of professors’ questionnaire showed that they are not pleasant with the current situation and believe that it is necessary to have some changes in taking students. Organizing students’ theses in more practical issues, is so essential too.تربیت نیروی انسانی متخصص، اشتغالزایی و استفاده از تخصص آنها ازجمله دغدغههای اصلی نظام آموزش عالی است. اما گاهی تعادلی بین تعداد فارغالتحصیلان و شغل متناسب با تخصص آنها مشاهده نمیشود، یا فارغالتحصیلان چنان که شایسته است برای آن شغل متخصص نشدهاند. لذا از وظایف دانشگاهها و بالطبع گروههای آموزشی مربوطه پیگیری و بررسی میزان کفایت و کیفیت آموزشی دانشآموختگان است. در این راستا، پژوهش حاضر به بررسی وضعیت فارغالتحصیلان رشتۀ زبانشناسی دانشگاه فردوسی مشهد در یک دوره ده ساله (1395- 1385) پرداخته است. در بررسی اولیۀ تمام فارغالتحصیلان رشتۀ زبانشناسی در بازۀ مورد بررسی، افراد شاغل و غیرشاغل مشخص شدند. سپس از میان شاغلین به کار، 30 نفر به صورت تصادفی برای شرکت در مصاحبۀ تلفنی ساختار یافته، انتخاب شدند. بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش، میانگین 83 درصد از فارغالتحصیلان این رشته جذب بازار کار شدهاند که از این نظر در جایگاه نسبتا خوبی قرار دارد. اکثر افراد رشته خود را آگاهانه انتخاب کردهاند و تفاوت معناداری در رابطه با میزان اشتغال به کار با جنسیت و همینطور مقطع تحصیلی افراد دیده نمیشود. در 80 درصد از افراد ارتباط شغلی با رشته تحصیلی وجود داشت، اما تنها 33 درصد پایاننامهها برای اشتغال به کار نویسندگانشان مفید و مرتبط تشخیص داده شدهاند. همچنین در مورد ارتباط سرفصل و محتوای دروسی که فارغالتحصیلان گذراندهاند و کاری که به آن مشغول هستند، تنها 53 درصد پاسخ مثبت دادهاند. درضمن اینکه لزوم تغییراتی در ساختار جذب دانشجو حتمی میباشد، هدایت پایاننامههای دانشجویان به سوی موارد کاربردیتر نیز از ملزومات است.دانشگاه فردوسی مشهدزبانشناسی و گویش های خراسان2008-723311220191222Presupposition and its Ups and Downs in Translation of Dubbingپیش انگاره و فراز و نشیب های آن در ترجمۀ دوبلۀ فیلم1611803933010.22067/jlkd.2019.39330FAزهرا سالاریدانشجوی دکتری مطالعات ترجمه، دانشگاه فردوسی مشهدعلی خزاعی فریددانشیار مطالعات ترجمه، دانشگاه فردوسی مشهد، نویسنده مسئولJournal Article20190901Translation of dubbing is a process that requires a high level of knowledge in the source and target languages. In this process, the translator faces so many challenges, one of which is the translation of presupposition. In order for a film to be comprehensible and enjoyable, it is essential for the translator to have a good level of knowledge in this aspect of pragmatic dimension. The present research tries to investigate the translation of presupposition in four dubbed films (Notting Hill, The Bucket list, The ultimate gift, and Still Alice) which are originally in English and were dubbed into Persian. To this end, the differences between original films and their dubbed versions, based on their presuppositions, are determined. Then, the translation strategies that were applied by the translators are specified.ترجمه فرآیندی است که نیازمند سطح بالایی از دانش در زبان مبدا و مقصد است. محدود کردن این دانش به سطح واژگان و ساخت دستوری متن، گاه منجر به تولید ترجمههای مغایر با متن مبدا و حتی در برخی موارد، نامفهوم میگردد. ترجمۀ فیلم نیز از این مساله مستثنی نیست. در واقع برای آنکه فیلمی برای مخاطبان قابل درک باشد و بتوانند لذت کافی را از تماشای آن ببرند لازم است تا مترجم سطح مورد رضایتی از دانش داشته باشد و بتواند از آن بهره کافی را ببرد. یکی از چالشهایی که دانش و تسلط مترجمان را در بوته آزمایش میگذارد بعد کاربردشناختی[1] متن است. این بعد لایههای زیادی را دربرمیگیرد که یکی از این لایهها پیشانگاره (حتیم و میسون[2]، 1997) است. پژوهش حاضر سعی دارد تا با بررسی تمامی موارد پیشانگاره و در نظرگرفتن شیوه ترجمه آنها در چهار فیلم انگلیسی زبان (ناتینگ هیل[3]، فهرست آرزوها[4]، هدیه نهایی[5] و من هنوز آلیس هستم[6]) که به فارسی دوبله شدهاند، موارد اختلاف میان نسخه اصلی و دوبله فیلمها را از لحاظ پیشانگاره و همچنین چگونگی عملکرد برخی از مترجمان هنگام مواجه شدن با این بعد کاربردشناختی را مورد بررسی قرار دهد. تحلیلهای صورت گرفته نشان میدهد که از نظر پیشانگاره در نسخه اصلی و دوبله این فیلمها در مواردی اختلاف وجود دارد و مترجمان جهت ترجمه پیشانگاره به راهکارهایی متوسل میشوند.<br /> دانشگاه فردوسی مشهدزبانشناسی و گویش های خراسان2008-723311220191222/A Cognitive Sociolinguistic Approach to Lexical Polysemy, A Case Study: Persian Adjective /topolرویکردی شناختی اجتماعی به چندمعنایی واژگانی مطالعۀ موردی: "تپل"1812013933710.22067/jlkd.2020.48245.0FAسید محمود متشرعیمدرس دانشگاه پیام نور و آزاد اسلامیفاطمه یوسفی راداستادیار دانشگاه پیام نور،تهران، ایرانJournal Article20191017The present paper aimed at investigating the polysemy of the Persian word Topol from the perspective of cognitive sociolinguistics. The study begins with introducing the tenets of cognitive sociolinguistics, and then goes on to investigate the polysemy of the Persian adjective topol within this framework. In cognitive sociolinguistics, it is believed that polysemy cannot be reduced to a static state, one and the same for all speakers of a language. Rather, social variables like age and gender of speakers affect the way they perceive different senses of the polysemous words. This paper, in line with cognitive sociolinguistic studies on polysemy employed advanced statistical methods of Logistic Regression and Cross Tab to study the polysemy of Persian adjective Topol. The data were gathered through library research (including Persian dictionaries), interviews, and questionnaires. The research method employed is mixed, that is, qualitative and quantitative. The data were gathered from 200 participants, 100 male and 100 females, in four different age groups. The main hypothesis was that the “mere” cognitive approach is not adequate enough to explain lexical polysemy. The results indicate that cognitive sociolinguistics is indeed more adequate in giving more exact explanations concerning meaning variation in polysemous words and the effect of social variables of age and gender on the number and salience of each sense. In other words, the results show that different senses of the polysemous words do not suggest the same distribution among different speakers, both male and female, belonging to different age groups, and is not accidental but explainable in terms of age and gender of the speakers.این مقاله به مطالعۀ چندمعنایی واژۀ "تپل" در زبان فارسی در چارچوب زبانشناسی شناختی اجتماعی میپردازد. این پژوهش به دنبال آن است که نشان دهد رویکرد زبانشناسی شناختی اجتماعی بهتر از رویکرد زبانشناسی شناختی استاندارد میتواند از عهدۀ تبیین انعطاف در معانی مختلف واژههای چندمعنا برآید، در واقع این مقاله به پیروی از مدل رابینسون(2010، 2012الف ، 2012 ب، و 2014) نشان میدهد که چندمعنایی واژگانی را نمیتوان به یک مفهوم ایستا که نزد تمام گویشوران زبان ثابت است تقلیل داد و اینکه متغیرهای اجتماعی مثل سن، جنسیت، طبقۀ اجتماعی، سطح سواد و غیره در آن مؤثرند. در این مقاله به طور خاص تأثیر دو متغیر اجتماعی سن و جنسیت بر تعداد و برجستگی هریک از معانی واژۀ چندمعنای "تپل" نزد گویشوران مورد مطالعه قرار میگیرد. اطلاعات به روش کتابخانهای(شامل مطالعه واژهنامهها)، مصاحبه، و پرسشنامه جمعآوری شدهاند. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی، و نیز میدانی و روش تحلیل دادهها نیز تلفیقی(کمّی و کیفی) است. دادهها از 200 آزمودنی، شامل 100 نفر مرد و 100 نفر زن فارسی زبان در چهار طبقۀ سنی برای هر دو گروه گردآوری شدهاند. نتایج نشان داد که زبانشناسی شناختی اجتماعی میتواند تبیینهای دقیقتری در خصوص تنوع معنایی واژههای چندمعنا و تأثیر متغیرهای اجتماعی جنسیت و سن بر تعداد و برجستگی هریک از معانی به دست دهد. به عبارت دیگر، نتایج نشان داد که معانی مختلف واژة چندمعنای مذکور در میان گویشوران زن و مرد متعلق به گروههای سنی متفاوت، توزیع یکسانی نداشته و تصادفی نیست، بلکه به میزان چشمگیری تحت تأثیر سن و جنسیت میباشد.دانشگاه فردوسی مشهدزبانشناسی و گویش های خراسان2008-723311220191222The Study of Euphemistic Strategies in Persian Media Advertisements in Iran based on Crespo Fernandez Approach 2005بررسی شیوههای کاربرد بهگویی درتبلیغات رسانهای فارسی زبان درایران بر اساس رویکرد کرسپوفرناندز(۲۰۰۵ )2022302900410.22067/jlkd.2019.29004FAهنگامه واعظیاستادیار زبانشناسی همگانی، گروه زبان انگلیسی، واحد رشت، دانشگاه آزاداسلامی، رشت، ایران0000-0002-8078-5084ملاحت روشن ضمیرکارشناس ارشد زبانشناسی همگانی، گروه زبان انگلیسی، واحد رشت، دانشگاه آزاداسلامی، رشت، ایرانJournal Article20191223Advertising , as one of the most important tools for interaction, has used a special strategy named euphemism. This paper examines the euphemism strategies in Persian language media on the base of Crespo Fernandez's (2005) Framework.The purpose is to know what kind of euphemism discourse strategies have been used in media advertisements to change the emotional expression of the words, phrases and sentences from negative to the positive form to the audience attention. Then, it has been intended to identify other euphemism strategies specified in Advertising which have not been determined before. Data were gathered from T.V. , radio, internet and billboards which have been discussed on the base of descriptive-analytical method. the analysis of the analysed data (71 out of 125) shows 12 common strategies have been used in advertisements which are as follows: using lexical substitution, connotations, downtoning adverbs (quantity, quality, request and reducing phrases), impersonalization, fine making techniques, negative structures, interrogative sentences, declarative sentences, hedging model verbs, first person in (interrogative, declarative, imperative) sentences, compounds sentences and fined imperative sentences. Among strategies mentioned the last three ones have not introduced and discussed before. Those are finding of this research in media advertisements. All of the above strategies mentioned can be classified into five classes; substitution, Addition of downtoning elements, changing the structure, connotations and changing the paradigms. The important point is that there is no clear borderline among them; In some data, a combination of different strategies has been used at the same time to make a pattern of euphemism and some kind of overlapping has been observed.تبلیغات، از مهمترین ابزار ارتباطی بشر یعنی زبان، بیشترین بهره را برده و برای استفاده درست و کارآمد از آن، شیوۀ گفتمانی ویژهای به نام بهگویی را بهکار میگیرد. هدف این پژوهش، ارزیابی راهبردهای گفتمانی بهگویانه و معرفی جدیدترین شیوههای بهگویی مطرح نشده در تبلیغات بر مبنای رویکرد گفتمانی کرسپوفرناندز[1] (2005) است. دادهها از آگهیهای تبلیغات تلویزیونی، رادیویی، اینترنتی و تابلـوها جمعآوری و به روش توصیفی- تحلیلی مورد بحث قرار میگیرند. بررسی 71 داده از مجموع 125 جمله گردآوری شده، نشان میدهد که12 شیوۀ کلی برای به گویی در تبلیغات همانند سایر بافتهای زبانی مشترکاً مورد استفاده قرار میگیرند که پیشتر معرفی شده بودند مانند استفاده از شیوه غیر شخصیسازی، قیدها و عبارات کاهنده، جملات پرسشی، افعال وجهی تعدیلگر، ساختار منفی، جملات خبری و جایگزین سازی واژگانی. علاوه برشیوههای عام، سه شیوه پیشنهادی مستخرج از پژوهش حاضر عبارتند از؛ استفاده از صیغۀ اول شخص جمع در انواع جملات به تفکیک خبری، پرسشی و امری و همچنین استفاده از جملات مرکب و امری تلطیف شده که پیش از این به آنها اشارهای نشده است و از یافته های این تحقیق می باشند. بهطور کلی، روشهای بهگویی در تبلیغات را میتوان در پنج گروه، جایگزین سازی، اضافه کردن عوامل کاهنده، تغییر ساختار، اشاره ضمنی و تغییر صیغگان، طبقه بندی کرد. نکته قابل توجه در تبلیغات، عدم امکان تعیین مرز دقیق میان شیوههای بهگویی و مشاهده تلفیقی از روشهای مختلف است که نوعی همپوشانی در آنها دیده میشود.<br /> <br /> [1]. Crespo Frenandezدانشگاه فردوسی مشهدزبانشناسی و گویش های خراسان2008-723311220191222The explanation of clitic hosts in Ardalani kurdish language based on Phase Theoryگسترشپذیری واژهبستهای مطابقه در گزارههای تکمفعولی کُردی اردلانی (نظریّۀ فاز)2312543933310.22067/jlkd.2019.39333FAروزیتا رنجبردانش آموخته دکتری زبانشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران مرکز، تهران، ایرانبهرام مدرسیاستادیار زبانشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران مرکز، تهران، ایران0000-0002-3652-2121Journal Article20200114Abstract<br /> Phase Theory has been proposed as the latest achievement of the minimalist program to optimize syntactic computation of language. Chomsky believes that the derivation of linguistic constructions follows one-phase performance to reduce the memory computing burden. At the end of each phase, part of the syntactic structure already formed undergoes the transfer to the phonological and semantic componant , with the result that the relevant part of the structure is inaccessible to further syntactic operations formed in that stage of derivation. Many linguists believe that syntactic operations of Merge and Agreement follow the phase impenetrability condition. Since pronominal clitics systems have often been extensively adapted to the Agreement system throughout history, studying the Agreement operation in a language requires studying the clitic hosts. In this paper, by examinig the Ardalani Kurdish language data and describing and theoretically analyzing the clitic hosts, we will show that the explanation of clitic agreement in Ardalani kurdish is related to the principle of phase impenetrability condition.نظریۀ فاز بهعنوان آخرین دستاورد برنامۀ کمینهگرا در جهت بهینه ساختن محاسبات و اقتصاد اشتقاق زبانی مطرح شده است. چامسکی برای اطمینان از کاهش بار محاسباتی حافظه معتقد است که اشتقاق ساختهای زبانی برمبنای عملکرد فازهای مختلف انجام میشود و هرساخت نحوی در یک فازمشخص شکل میگیرد. به اعتقاد وی فازها باید تا حد امکان کوچک باشند تا بارحافظه کاهش یابد. در این نظریه، اشتقاق نحوی ساختهای زبانی بهصورت مرحله به مرحله انجام میشود و پس از کامل شدن هر فاز، اشتقاق حاصل به دو سطح صورت آوایی و صورت منطقی جهت خوانش آوایی و معنایی منتقل میشود و در نهایت براساس شرط نفوذناپذیری چامسکی(2000)، تنها هسته فاز و مشخصگرهای آن برای ادامه محاسبات قابل دسترسی خواهند بود. بسیاری از زبانشناسان بر این باورند که فرآیندهای نحوی ادغام و مطابقه از شرط نفوذناپذیری فاز تبعیت میکنند. از آنجائی که نظام واژهبست افزایی ضمیری اغلب در طول تاریخ با نظام مطابقه مورد در ارتباط بوده اند ، لذا نویسندگان این مقاله برآنند تا شیوه میزبانگزینی واژهبستها رادر زبان کردی اردلانی بر اساس نظام مطابقه مطالعه کنند. در این مقاله با بررسی دادههای زبان کردی اردلانی و توصیف و تحلیل نظری میزبانگزینی واژهبستهای مطابقه در آن نشان خواهیم داد که تبیین مطابقهای واژهبستها با اصل شرط نفوذناپذی فاز در ارتباط است.دانشگاه فردوسی مشهدزبانشناسی و گویش های خراسان2008-723311220191222The Study of Va-parenthetical in Persianبررسی عبارات معترضۀ (و) در زبان فارسی2552803933210.22067/jlkd.2019.39332FAرضا کاظمیانرضا کاظمیان، دانشجوی دکتری زبانشناسی دانشگاه اصفهان0000-0002-1437-0243محمد عموزادهاستاد گروه زبانشناسی دانشگاه اصفهان و دانشگاه سون یات سن0000-0001-8964-7967Journal Article20200301The study of parentheticals in Persian can still be regarded as an unexplored area of investigation. Persian Parentheticals can be divided into different types; one of them is va-parenthetical. This paper is set forth to study væ-parentheitcal clauses. It opens with a discussion on their typical places of interpolation and their mobile nature. It then continues with the discussion on their general characteristics, namely, omissibility, ellipsis-licensed, and remaining beyond the scope of subordinators. The available data confirm that except ellipsis-licensed feature, all other noted characteristics could be true in case of væ-parentheitcals. This study also reveals that væ-parentheitcals can be interpolated in three different positions (beginning, middle and final). This paper follows a moderate approach, a way between the integrated and the unintegrated approaches, to study væ-parentheitcals. In this vein, it mainly adopts Kavalova’s model (2007) to study væ-parentheitcals. Finally, in spite of quite similar features between væ-parentheitcals and væ discourse marker, some distinctions are made between them. This study argues that by taking some modifications, Kavalova’s model (2007) is quite appropriate to analyze Persian data. The Persian examples illustrated in this study are derived from both written and spoken corpora. It draws on written data from Persian Talk Bank, and the spoken data are collected by authors from some TV round table programs. مطالعۀ عبارات معترضۀ زبان فارسی و بهویژه عبارات معترضۀ «و»، از موضوعات جدید محسوب میشود، لذا پژوهش حاضر بر آن است تا مطالعهای نظاممند بر روی عبارات معترضۀ «و» بر اساس چهارچوب توصیفی‑تحلیلی کاوالوا (2007) ارائه دهد. این پژوهش با بحث در خصوص محل قرارگیری و ویژگی معمول این عبارات نظیر سیاّل بودن آغاز گشته و سپس دیگر ویژگیهای آنها از قبیل قابلیت حذف، پیروی از حذف به قرینه و عدم قرارگیری در دامنۀ وابستهسازان را مورد بررسی قرار داده است. بررسی دادهها مشخص نمود که جایگاه عبارات معترضۀ «و» در زبان فارسی اساساً سیّال و نسبتاً مستقل از دیدگاه نحوی بوده که میتوانند بهراحتّی حذف گردند. در ادامه نیز به تفاوتهای موجود میان عبارات معترضۀ «و» و عبارات حاوی نقشنمای گفتمان «و» پرداخته شد و مشخص گردید علیرغم وجود برخی ویژگیهای مشترک میان آنها تنها میتوان قائل به رابطهای یکطرفه میان آنها شد؛ به این معنا که عبارت معترضۀ «و» را میتوان نوعی عبارت حاوی نقشنمای گفتمان در نظر گرفت، اما در مقابل نمیتوان تمامی عبارات حاوی نقشنمای گفتمان «و» را بهعنوان عبارات معترضۀ «و» تلّقی نمود. این پژوهش همچنین نشان داد که با اعمال تغییرات و اصلاحاتی جزئی میتوان چهارچوب مورد استفادۀ (کاوالوا، 2007) را الگویی مناسب برای بررسی دادههای زبان فارسی بهحساب آورد. لازم به یادآوری است که دادههای مورد نیاز این پژوهش از دو پیکرهی گفتاری و نوشتاری گردآوری شده است. پیکرهی گفتاری آن توسط نگارندگان از برنامههای تلویزیونی تهیه گردیده و دادههای نوشتاری نیز از پیکرهی «تاک بنک» موجود بر روی «پلتفورم اسکچ اینجین» استخراج شده است.دانشگاه فردوسی مشهدزبانشناسی و گویش های خراسان2008-723311220191222A Cognitive Representation of Motion Event in Kalhori Kurdishبازنمایی شناختی رویداد حرکت در کردی کلهری2813073933610.22067/jlkd.2019.39336FAمسعود دهقاناستادیار گروه زبان و ادبیات انگلیسی و زبانشناسی، دانشکدۀ زبان و ادبیات، دانشگاه کردستان، سنندج، کردستان، ایران0000-0001-7925-7770Journal Article20200301Motion is an event and mental schema that one experiences from birth and has a universal meaning. This study aimed at investigating the motion event in Kalhori Kurdish dialect based on the Talmy's Lexicalized Patterns Model. To this end, the typological position of Kalhori Kurdish was examined and analyzed based on lexicalized patterns. The study is a descriptive-analytic study. One hundred and thirty motive verbs were collected through interview with Kurdish speakers. The authenticity of the verbs was confirmed by native speakers. The results showed that Kalhori Kurdish uses six conflation patterns, among which the patterns of Motion+Path and Motion+Co-Event have the most applied frequencies, and the other patterns used in this dialect, respectively, the pattern of motion, pattern of Motion+Co-Event+Figure, pattern of Motion+Path+Figure, pattern of Motion+Path+Co-Event have from the lowest to highest frequencies among the patterns. The results also indicate that in this Kurdish dialect, the current construction of verbs, both simple and non-simple, does not follow Talmy's Dual Typology, but the motive verbs in this dialect are both path like and manner like a way that it is part of equipollently-framed language.حرکت به مثابۀ رویداد و طرحوارهای ذهنی است که آدمی از بدو تولد آن را تجربه میکند و مفهومی همگانی دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی رویداد حرکت در کردی (گویش کلهری) بر اساس انگارۀ الگوهای واژگانشدگی تالمی (1985؛2000ب) انجام گرفته است تا نشان دهد که این انگاره، رویداد حرکت را در کردی کلهری چگونه بازنمایی مینماید. نگارنده در پی پاسخی برای این پرسش به بررسی و واکاوی جایگاه ردهشناختی کردی کلهری بر اساس الگوهای واژگانشدگی پرداخته است. این پژوهشِ کیفی با استفاده از روش تحلیل-توصیفی انجام شده و بدین منظور، تعداد 130 فعل حرکتی به صورت پیمایشی و از طریق مصاحبه با گویشوران کردی کلهری گردآوری شده است که اصالت آنها نیز تأیید شده است. نتایج نشان داد که کردی کلهری از نه الگوی ادغام استفاده میکند که از میان آنها، الگوهای دو جزیی ادغام حرکت+همرویداد و حرکت + مسیر به ترتیب از بیشترین بسامد برخوردارند، و الگوی سه جزیی حرکت+مسیر+همرویداد نیز پس از دو الگوی مذکور از بسامد بالاتری برخوردار است. همچنین یافتهها حاکی از آن است که در کردی کلهری افعال حرکتی هم مسیرنما و هم شیوهنما هستند و از آنجایی که در این گویش، الگوی سه جزیی حرکت+مسیر+همرویداد نیز بسامد بالایی را داراست، بر این اساس باید گفت که این گویش جزء دستۀ زبانهای دو قطبی به حساب میآید.