زبانشناسی عمومی
محمد رضا پهلوان نژاد؛ ریحانه احمدی؛ سجاد باقری
دوره 15، شماره 2 ، شهریور 1402، ، صفحه 1-28
چکیده
یکی از روشهای بررسی تحول گفتمان در آثار ادبیات داستانی، تحلیل کاربرد زبان بر پایه نظریه دستور نقشگرای هلیدی در چارچوب انتخابگری در زبان و همچنین مؤلفههای سبکشناسی روایت بر اساس نظریه سیمپسون است. این تحقیق بر روی داستان سووشون اثر سیمین دانشور انجامشده و این دیدگاهها در داستان مورد بررسی قرارگرفتهاند. روش تحلیل بر ...
بیشتر
یکی از روشهای بررسی تحول گفتمان در آثار ادبیات داستانی، تحلیل کاربرد زبان بر پایه نظریه دستور نقشگرای هلیدی در چارچوب انتخابگری در زبان و همچنین مؤلفههای سبکشناسی روایت بر اساس نظریه سیمپسون است. این تحقیق بر روی داستان سووشون اثر سیمین دانشور انجامشده و این دیدگاهها در داستان مورد بررسی قرارگرفتهاند. روش تحلیل بر اساس دستور نقشگرای هلیدی بر مبنای فرانقش اندیشگانی و تجربی، فرایند افعال و وجه، و نظریه سبکشناسی روایت سیمپسون، بر مبنای شخصیتپردازی، الگوهای جامعهشناختی زبان، ساختار متنی و بینامتنیت، انجام گرفته است. این تحقیق به روش گردآوری اطلاعات کتابخانهای و به شیوه تحلیلی انجام شده است. یافتههای تحقیق نشان میدهد که انتخاب نوع واژگان، فرایند افعال و همچنین کاربرد وجه در داستان سووشون و نحوه معرفی ویژگی شخصیتهای داستان ارتباط معناداری وجود دارد که با تحلیل فرایندها و نحوه بازنمایی شخصیتهای داستان مشخص شده است که سبک و انتخابهای نویسنده در زمینه مؤلفههای شخصیتپردازی، الگوهای جامعهشناختی زبان، ساختار متنی و بینامتنیت، بهصورت دقیق و جزئیتر ویژگی شخصیتهای داستان را معرفی و متمایز میکند.
زبانشناسی عمومی
اصغر خلیلی؛ آرش مشفقی؛ عزیز حجاجی کهجوق
دوره 15، شماره 2 ، شهریور 1402، ، صفحه 180-207
چکیده
تحلیل آثار ادبی بر اساس چارچوبهای زبانشناختی یکی از راههای مطالعه نظاممند این آثار است. در این پژوهش، سعی بر آن است که اشعار دهخدا را بر مبنای الگوی هنجارگریزی لیچ که شامل هشت نوع هنجارگریزی (آوایی، زمانی، سبکی، گویشی، معنایی، نحوی، نوشتاری و واژگانی) میباشد، مورد بررسی قرار دهیم. شیوههای مختلف هنجارگریزی و ساختارشکنی شعر ...
بیشتر
تحلیل آثار ادبی بر اساس چارچوبهای زبانشناختی یکی از راههای مطالعه نظاممند این آثار است. در این پژوهش، سعی بر آن است که اشعار دهخدا را بر مبنای الگوی هنجارگریزی لیچ که شامل هشت نوع هنجارگریزی (آوایی، زمانی، سبکی، گویشی، معنایی، نحوی، نوشتاری و واژگانی) میباشد، مورد بررسی قرار دهیم. شیوههای مختلف هنجارگریزی و ساختارشکنی شعر ابتهاج برای خلق تصاویر شاعرانه مورد تحلیل و بررسی قرار گرفتهاست. نتایج نشان داد که دهخدا از انواع هشتگانه هنجارگریزی لیچ استفاده کرده است و از این طریق توانسته زبان خود را برجسته سازد. در این میان، وی از هنجارگریزی زمانی بیش از سایر انواع هنجارگریزی بهره گرفتهاست. میزان کاربرد سایر انواع هنجارگریزی و پیامد آنها نیز در مقاله بررسی شده است. به واسطه این هنجارگریزیها، دهخدا با واژه های معمولی، منظور خود را به گونهای نوآورانه و متفاوت و به زیباترین شیوه بیان میکند. همچنین تقدّم فعل بر سایر ارکان جمله از پربسامدترین نمونههای هنجارگریزی نحوی در شعر دهخدا است. با بکارگیری این شیوه، وی نوعی فعلگرایی و تأکید بر عمل به جای عامل را تداعی کردهاست.
زبانشناسی عمومی
ساسان ملکی؛ محمد راسخ مهند
دوره 15، شماره 1 ، خرداد 1402، ، صفحه 95-124
چکیده
انعطافپذیری در اصطلاحات، به مفهوم کاربرد صورتهای مختلف واژگانی، واژی-نحوی و نحوی این ساختها در بافتهای مختلف است؛ بهطوری که مفهوم کلّی اصطلاحات تغییر نکند. هدف از این پژوهش توصیفی-تحلیلی، بررسی فرآیندهای انعطافپذیری در اصطلاحات دارای ناماندام «دست»، در سطوح واژگانی، واژی-نحوی و نحوی ...
بیشتر
انعطافپذیری در اصطلاحات، به مفهوم کاربرد صورتهای مختلف واژگانی، واژی-نحوی و نحوی این ساختها در بافتهای مختلف است؛ بهطوری که مفهوم کلّی اصطلاحات تغییر نکند. هدف از این پژوهش توصیفی-تحلیلی، بررسی فرآیندهای انعطافپذیری در اصطلاحات دارای ناماندام «دست»، در سطوح واژگانی، واژی-نحوی و نحوی است. بدین منظور، 427 مثال مربوط به کاربرد 160 اصطلاحِ دارای ناماندام «دست»، از فرهنگ فارسی عامیانه (1387) استخراج و در چارچوب نظریات مون (1998) و لانگلاتز (2006) تحلیل شدند. یافتهها نشان داد که انعطافپذیری واژگانی، به واسطة فرآیند اضافهسازی «اسم»، «صفت»، «قید»، «سور» و فرآیند جایگزینی «افعال» و «حروف اضافه» صورت میپذیرد؛ انعطافپذیری واژی-نحوی با اضافهسازی «یای نکره» و «نشانه جمع -ها» همراه است و انعطافپذیری نحوی، از رهگذر جابهجایی سازهها در قالب «پسایندسازی»، «قلب نحوی» و «ساختهای سببی و ناگذرا»؛ «انعطافپذیری نقشی»؛ جایگزینی «مفعول جاندار و مفعول بیجان» و اضافهسازی «متمّمهای اختیاری» انجام میشود. همچنین، مشخص شد که اصطلاحات مورد بررسی به فرآیند «اضافهسازی» تمایل بیشتری دارند. در تبیین فرآیندهای انعطافپذیری به این نتیجه رسیدیم که عواملی چون «معرفگی»، «ساخت اطلاعی»، «اقتصاد زبانی»، «خاصشدگی» و «بیان کمیّت» موجب انگیختگی اصطلاحات میشوند. از جهت کاربردی، یافتههای این پژوهش میتواند مورد استفاده نویسندگان کتابهای آموزش اصطلاحات زبان فارسی به غیرفارسیزبانان و مدرسان مربوطه قرار گیرد تا در حوزه آموزش اصطلاحات، با ارائه مثالهای مناسب، توجّه لازم را به ویژگیهای انعطافپذیر اینگونه ساختها داشته باشند.
زبانشناسی عمومی
روح الله یعقوبی؛ فردوس آقا گل زاده
دوره 14، شماره 3 ، آذر 1401، ، صفحه 1-26
چکیده
پژوهش حاضر با رویکرد دستور نقشگرای نظاممند به توصیف و تحلیل استعارههای دستوری بینافردی وجه در کتابهای معیار آموزش زبان تافل میپردازد، و در پی پاسخ به این پرسش است که آزمون تافل تا چه میزان توانسته از انواع استعاره دستوری وجه، به عنوان یکی از مفاهیم مطرح در زبانشناسی نقشگرای نظاممند که رویکردی ارتباطمحور است ...
بیشتر
پژوهش حاضر با رویکرد دستور نقشگرای نظاممند به توصیف و تحلیل استعارههای دستوری بینافردی وجه در کتابهای معیار آموزش زبان تافل میپردازد، و در پی پاسخ به این پرسش است که آزمون تافل تا چه میزان توانسته از انواع استعاره دستوری وجه، به عنوان یکی از مفاهیم مطرح در زبانشناسی نقشگرای نظاممند که رویکردی ارتباطمحور است و یک ویژگی مهم زبان علم را کاربرد استعاره دستوری میداند، استفاده نماید. رویکرد پژوهش حاضر تحلیل محتوای کیفی و روش گردآوری دادهها کتابخانهای و اسنادی است. در این راستا سه کتاب آموزش زبان تافل که در مجموع شامل چهارده آزمون است، انتخاب شدند. بخش شنیداری هر آزمون دارای شش متن جدا در قالب مکالمه و سخنرانی است. ابتدا تکتک بندهای 84 متن به طور مجزا مشخص و بررسی شدند. سپس استعارههای دستوری در هر متن شناسایی و به لحاظ نوع و بسامد مقایسه شدند. یافتههای حاصل از تحلیل دادهها نشان داد: 1- بسامد استعارههای وجه در متنهای مکالمه بیشتر از متنهای سخنرانی بخش شنیداری آزمون تافل است 2- از نظر نوع استعاره دستوری وجه، نتایج نشان داد انواع استعاره وجه در متن شنیداری استفاده شده و به ترتیب استفاده از وجه خبری و پرسشی، به جای وجه امری بیشترین فراوانی نسبت به سایر انواع استعارههای وجه را دارد. میتوان گفت حفظ وجهه و رعایت ادب باعث میشود افراد از وجه امری پرهیز نمایند. آگاهی از انواع استعاره دستوری بینافردی وجه و آموزش صریح آن در فرایند زبانآموزی، به افراد در بهبود توانش ارتباطی آنها و در نتیجه درک بهتر متون علمی کمک مینماید.
زبانشناسی عمومی
حدائق رضائی؛ الهام کاظمی
دوره 13، شماره 1 ، شهریور 1400، ، صفحه 299-328
چکیده
هدف مطالعه حاضر این است که بازنمود طرحوارههای تصوری در توصیفات زبانی کودکان بینا و نابینا در دو گروه سنی 6-8 و 8-10 سال را مورد بررسی قرار دهد تا مشخص شود که فقدان حس بینایی تا چه حد میتواند در بازنمایی سه طرحواره مد نظر در تحقیق، (طرحوارههای فضا، مسیر و نیرو) مؤثر باشد. به این منظور، از 10 کودک بینا و 10 کودک نابینا خواسته شد تا در قالب ...
بیشتر
هدف مطالعه حاضر این است که بازنمود طرحوارههای تصوری در توصیفات زبانی کودکان بینا و نابینا در دو گروه سنی 6-8 و 8-10 سال را مورد بررسی قرار دهد تا مشخص شود که فقدان حس بینایی تا چه حد میتواند در بازنمایی سه طرحواره مد نظر در تحقیق، (طرحوارههای فضا، مسیر و نیرو) مؤثر باشد. به این منظور، از 10 کودک بینا و 10 کودک نابینا خواسته شد تا در قالب مصاحبه 20 موقعیت عینی را توصیف کنند که در مجموع، 944 جمله حاوی سه طرحواره از دادهها استخراج شد. بررسیهای آماری نشان میدهد که کودکان بینا در قیاس با کودکان نابینا به طور میانگین و به شکل معناداری سه طرحواره را به میزان بیشتری به کار بردهاند؛ به طوری که میانگین رتبهای برای کودکان بینا 33/4 و برای کودکان نابینا 67/2 میباشد. به نظر میرسد کودکان نابینا به این علت که فاقد یکی از حواس پنجگانه هستند؛ دریافتهای حسی-ادراکی محدودتری نسبت به گروه مقابل دارند و گستره محدودتری از محیط را ادراک کرده و آن را به زبان نیز منتقل میکنند. این در حالی است که عامل سن تأثیر چندانی در بازنمایی طرحوارهها نداشته است. علاوهبراین، بررسی تفاوت بازنمایی تکتک طرحوارهها نشان داد که کودکان نابینا از طرحواره فضا به میزان بیشتری نسبت به کودکان بینا استفاده کردهاند. در مقابل، کودکان بینا طرحواره نیرو را به طور معنادار در قیاس با کودکان نابینا به میزان بیشتری به کار بردهاند که به نظر میرسد چنین تفاوتی با میزان پیچیدگی طرحوارههای تصوری مرتبط باشد.
زبانشناسی عمومی
مریم مولایی؛ محمد امین صراحی؛ محمد رستم پور
دوره 12، شماره 2 ، دی 1399، ، صفحه 153-175
چکیده
تا چندین دهه، پژوهشهای زبان شناسان شناختی علاقمند به مطالعات استعاره به تشخیص وتوصیف استعارهها و همچنین توضیح دو بعدی بودن ارتباط ذهن و زبان اختصاص داشت. اما مطالعات استین (2008) در باب الگوهای استعاری نشان داد که بعد سومی نیز در رابطه با بعضی استعارهها وجود دارد که براساس نظریههایی که برسرشت دو بعدی استعارهها تاکید دارند قابل ...
بیشتر
تا چندین دهه، پژوهشهای زبان شناسان شناختی علاقمند به مطالعات استعاره به تشخیص وتوصیف استعارهها و همچنین توضیح دو بعدی بودن ارتباط ذهن و زبان اختصاص داشت. اما مطالعات استین (2008) در باب الگوهای استعاری نشان داد که بعد سومی نیز در رابطه با بعضی استعارهها وجود دارد که براساس نظریههایی که برسرشت دو بعدی استعارهها تاکید دارند قابل توضیح و تبیین نیستند. پیشنهاد استین برای اضافه کردن بعد سوم که همان جنبه ارتباطی استعارههاست بر پایه یافتههای پژوهشهای روانشناسی زبان و نیز تحلیلهای زبانشناسی پیکرهای میباشد. در بعد سوم که بر جنبه ارتباطی استعاره تاکید دارد، تمایزی میان استعارههای عمدی واستعارههای غیرعمدی وجود دارد. هدف از انجام این پژوهش نیز معرفی نظریه استعاره های عمدی با مطالعه عنوان های خبری سه روزنامه کثیرالانتشار همشهری، کیهان و شرق در چارچوب نظریه استعاره های عمدی استین (2015) می باشد. نتایج این تحقیق علاوه بر تاکید بر ساختار سه بعدی استعاره و نقش ارتباطی استعاره های عمدی در تبادل اطلاعات که در مطالعات استعاری پیشین نادیده گرفته شده بود، نشان می دهد که در متون خبری نیز مانند بسیاری از حوزه های دیگر، گاهی اوقات استعاره ها به صورتی کاملا عمدی به کار برده می شوند تا بتوانند علاوه بر جلب توجه مخاطب، موضوع مورد بحث را نیز توصیف کنند و توضیح دهند.