گویش شناسی
حسن بشیرنژاد
چکیده
تحولات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی به همراه توسعۀ تکنولوژی و ارتباطات در سالهای اخیر در کشورمان موجب گرایش گویشوران زبانهای بومی و اقلیت به زبان فارسی شده است و این روند تهدیدی برای بقای زبانهای اقلیت بهحساب میآید. دراینبین، نگرش زبانی گویشوران نسبت به زبان مادریشان یکی از عوامل مؤثر و تعیینکننده در سرنوشت این ...
بیشتر
تحولات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی به همراه توسعۀ تکنولوژی و ارتباطات در سالهای اخیر در کشورمان موجب گرایش گویشوران زبانهای بومی و اقلیت به زبان فارسی شده است و این روند تهدیدی برای بقای زبانهای اقلیت بهحساب میآید. دراینبین، نگرش زبانی گویشوران نسبت به زبان مادریشان یکی از عوامل مؤثر و تعیینکننده در سرنوشت این زبانهاست. این پژوهش به بررسی نگرشهای زبانی گویشوران نسبت به زبان مازندرانی و فارسی در استان مازندران و همچنین تأثیر برخی عوامل اجتماعی مانند سن، جنسیت و شهرنشینی بر این نگرشها پرداخته است. جمعیت نمونه شامل 1200 گویشور مازندرانی از سه گروه سنـی، در پنج شهر و دوازده منطقه روستایی و از دو گروه جنسیتی زن و مرد میباشند. یافتههای پژوهش حکایت از آن دارد که بسیاری از گویشوران مازندرانی به قابلیت و اهمیت این زبان اعتقاد چندانی ندارند و درمجموع نگرشهای منفی نسبت به مازندرانی غالب است. همچنین تحلیلها نشان دادند که درمجموع گروههای سنی پایینتر گرایش بیشتری به زبان فارسی دارند و زنان بیش از مردان و شهرنشینان بیش از روستانشینان به زبان فارسی علاقهمندند. با توجه به گسترش شهرنشینی از یک سو و نقش نسل جوان و بهویژه دختران بهعنوان مادران آینده، در انتقال زبان مادری به نسل آینده، میتوان پیشبینی کرد که خطر زوال، مازندرانی را تهدید میکند.
رده شناسی زبان
حامد مولایی کوهبنانی؛ حسین بازوبندی
چکیده
تحلیل مقابلهای که الگوهای اولیه آن بر پایه زبانشناسی ساختگرا شکلگرفته عمدتاً به بررسی سطوح دشواری جنبههای واجی، صرفی و نحوی زبانها میپردازد تا از طریق تأکید بر تفاوتهای بین زبانها، آموزش زبان دوم را تسهیل کند. در پژوهش حاضر با تکیه بر سه معیار جهانیِ ردهشناختی سعی شده تحلیلی مقابلهای از ساختار هجای فارسی و کرهای ...
بیشتر
تحلیل مقابلهای که الگوهای اولیه آن بر پایه زبانشناسی ساختگرا شکلگرفته عمدتاً به بررسی سطوح دشواری جنبههای واجی، صرفی و نحوی زبانها میپردازد تا از طریق تأکید بر تفاوتهای بین زبانها، آموزش زبان دوم را تسهیل کند. در پژوهش حاضر با تکیه بر سه معیار جهانیِ ردهشناختی سعی شده تحلیلی مقابلهای از ساختار هجای فارسی و کرهای ارائه شود تا از این طریق اطلاعاتی برای علاقهمندان به یادگیری زبان کرهای، بهعنوان زبان دوم، فراهم گردد. گسترش صنعت موسیقی، فیلم و سریالهای کرهای نقش اصلی در ایجاد علاقه به زبان و فرهنگ کرهای در ایران را داشته و این تأثیر بهویژه روی نوجوانان و جوانان به حدی بوده است که برخی را به سمت یادگیری زبان کرهای سوق داده است. ازاینرو، انجام پژوهشهای مقابلهای بین فارسی و کرهای میتواند در این زمینه راهگشا باشد. نتایج پژوهش نشان میدهد هر دو زبان دارای واکههای ساده مشابه هستند که اجازه حضور در جایگاه قله هجا را دارند و محدودیتی در این مورد دیده نمیشود. همچنین، با مقایسۀ 22 همخوان کرهای و 23 همخوان فارسی مشخص شد که در هر دو زبان محدودیتهایی برای ورود برخی همخوانها در برخی جایگاههای هجا وجود دارد که هیچکدام مشابه با هم نیستند. نتایج مربوط به نحوۀ همنشینی واجها بهمنظور ساخت هجا براساس جهانیها در دو زبان نیز نشان داد در فارسی برای ساخت هجای غیرمسطح، هسته و پایانه با هم یک سازه میسازند و سپس با آغازه ترکیب میشوند. این در حالی است که در کرهای، آغازه و هسته با هم تشکیل سازه داده و سپس با پایانه ادغام میشوند. علاوه بر این، بخش دیگری از نتایج نشان میدهد فارسی دارای ساختار هجایی CV(CC) است؛ درحالیکه کرهای ساختار هجایی CVC(C) دارد.
رده شناسی زبان
روح الله مفیدی
چکیده
این مقاله با نگاهی درزمانی (تاریخی) به بررسی و مقایسۀ تحولات دو زبان عربی و فارسی در سه حوزۀ آرایش واژگانی، مطابقه و حالتنمایی به مثابه ابزارهای متمایزکردن فاعل و مفعول پرداختهاست. درواقع، مسئلۀ اصلی این پژوهش، بررسی و پیگیری تحولاتی بوده که در تاریخِ این دو زبان در زمینۀ روشهای تفکیک فاعل و مفعول رخ دادهاست. در زبان عربی، ...
بیشتر
این مقاله با نگاهی درزمانی (تاریخی) به بررسی و مقایسۀ تحولات دو زبان عربی و فارسی در سه حوزۀ آرایش واژگانی، مطابقه و حالتنمایی به مثابه ابزارهای متمایزکردن فاعل و مفعول پرداختهاست. درواقع، مسئلۀ اصلی این پژوهش، بررسی و پیگیری تحولاتی بوده که در تاریخِ این دو زبان در زمینۀ روشهای تفکیک فاعل و مفعول رخ دادهاست. در زبان عربی، گونۀ عربی قدیم با دو گونۀ امروزیاش مقایسه شده و در فارسی نیز تحولات مذکور از دورۀ باستان تا امروز دنبال شدهاست. دادههای عربی قدیم و فارسی از منابع مکتوب استخراج شده و بخش میدانیِ این پژوهش، گردآوری دادههایی از عربی خوزستان و لبنان ازطریق مصاحبه با شش گویشور (سه گویشور از هرکدام) به وسیلۀ ابزار پرسشنامه و توصیف تصویر بودهاست. تحلیل داده ها نشان میدهد که زبان عربی ابزار حالتنمایی را ازدست داده، ابزار مطابقه را گسترش داده و میزان اتکای زبان بر ابزار آرایش واژگانی بیشتر شدهاست. درمقابل، فارسی در طول تاریخ خود، ابزارهای حالتنمایی و مطابقه را از دست داده و مجدداً هردو را بازسازی کرده و آرایش واژگانی ارکان اصلی جمله اش نیز تغییری نکردهاست. همچنین در این پژوهش، هیچ شواهدی مبنی بر تأثیرگذاری عربی و فارسی بر یکدیگر در این حوزه ها یافت نشد و ظاهراً این تحولات، درون زبانی بوده اند یا دستکم این دو زبان در این زمینه تحت تأثیر یکدیگر نبوده اند.
فرهاد معزی پور
چکیده
دستوریشدگی فرایندی است که منجر به شکلگیری واحدهای دستوری از منابع واژگانی میشود یا بهموجب آن واحدهای دستوری در یک زبان، دستوریتر میشوند. یافتن مصادیق دستوریشده در زبان فارسی پیشتر موضوع پژوهشهای زبانشناختی متعددی بوده است، اما آنچه که در این پژوهش مورد بررسی قرار میگیرد پاسخ به این پرسش است که چگونه میتوان از قابلیتهای ...
بیشتر
دستوریشدگی فرایندی است که منجر به شکلگیری واحدهای دستوری از منابع واژگانی میشود یا بهموجب آن واحدهای دستوری در یک زبان، دستوریتر میشوند. یافتن مصادیق دستوریشده در زبان فارسی پیشتر موضوع پژوهشهای زبانشناختی متعددی بوده است، اما آنچه که در این پژوهش مورد بررسی قرار میگیرد پاسخ به این پرسش است که چگونه میتوان از قابلیتهای دستور نقش و ارجاع به عنوان یک چارچوب دستوری نقشگرا برای نمایش درجات متفاوت دستوریشدگی استفاده کرد؟ پژوهش حاضر، نظری است و نگارنده برای پاسخ به پرسش مذکور، چهار فعل معین در زبان فارسی شامل «باید»، «خواستن»، «داشتن» و «توانستن» را برمیگزیند تا با بررسی رفتارهای واژی- نحویشان که بازتاب درجات متفاوتی از معینشدگی آنها برای نمایش نمود، وجهیت و زمان میباشد، قابلیتهای نحویِ دستور نقش و ارجاع را در بازنمایی صوریِ دستوریشدگی به تصویر کشد. طبیعتاً چارچوب نظری اتخاذشده در این پژوهش دستور نقش و ارجاع است و هدف، آزمودن سازوکارهای نحوی در این انگارۀ دستوری از جمله ساخت لایهای بند مشتمل بر فرافکنی سازهای و فرافکنی عملگر، و روابط پیوند- شبکه برای نمایش صوری دستوریشدگی میباشد.
اسماعیل صفائی اصل؛ رضا مراد صحرائی
چکیده
مقالة حاضر در چارچوب دستور نقشگرای نظاممند و بر مبنای ردهشناسی نقشگرای نظاممند و مشخصاً تعمیمهای ردهشناختی متیسن (2004) انجام یافته است. هدف از انجام این پژوهش توصیف رفتارهای ردهشناختی نظام آغازگر در دستور بند سادة زبان فارسی بر مبنای تعمیمهای ردهشناختی متیسن و مقایسة رفتارهای ردهشناختی یادشدة زبان فارسی ...
بیشتر
مقالة حاضر در چارچوب دستور نقشگرای نظاممند و بر مبنای ردهشناسی نقشگرای نظاممند و مشخصاً تعمیمهای ردهشناختی متیسن (2004) انجام یافته است. هدف از انجام این پژوهش توصیف رفتارهای ردهشناختی نظام آغازگر در دستور بند سادة زبان فارسی بر مبنای تعمیمهای ردهشناختی متیسن و مقایسة رفتارهای ردهشناختی یادشدة زبان فارسی با رفتارهای ردهشناختی نظام آغازگر در دستور بند سادة زبان انگلیسی بوده است. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان میدهند که با توجه به تعمیمهای ردهشناختی متیسن در ارتباط با نظام آغازگر، دو زبان فارسی و انگلیسی به استثنای یک مورد در بقیة مؤلفههای ردهشناختی رفتارهای یکسانی دارند. به بیانی مشخصتر، هر دو زبان فارسی و انگلیسی (1) دارای ساخت آغازگری-پایانبخشی یکسان هستند، (2) با آغازگرهای بینشان و نشاندار به یک شکل برخورد میکنند، (3) آغازگرهای نشاندار از نوع محض را از طریق واحدهای زبانی نشانهگذاری میکنند، (4) هر دو نوع آغازگر ساده و چندگانه را دارا هستند، و (5) با عناصر سازندة آغازگر چندگانه به یک شکل برخورد میکنند. اما زبان فارسی برخلاف زبان انگلیسی که نظام آغازگرش وجهمقید است دارای نظام آغازگر وجهآزاد میباشد.
محمد راسخ مهند
چکیده
هدف این مقاله تبیین نقشی حذف به قرینه در جملات هم پایه زبان فارسی است. ابتدا به بررسی این نکته پرداخته ایم که حذف به قرینه در کدام یک از بخش های جملات مرکب زبان فارسی امکان پذیر است، و این الگو چه نسبتی با ویژگی های رده شناختی حذف به قرینه در زبان های مختلف دارد. این مقایسه نشان می دهد در زبان های مختلف برای حذف به قرینه قاعده خاصی وجود ...
بیشتر
هدف این مقاله تبیین نقشی حذف به قرینه در جملات هم پایه زبان فارسی است. ابتدا به بررسی این نکته پرداخته ایم که حذف به قرینه در کدام یک از بخش های جملات مرکب زبان فارسی امکان پذیر است، و این الگو چه نسبتی با ویژگی های رده شناختی حذف به قرینه در زبان های مختلف دارد. این مقایسه نشان می دهد در زبان های مختلف برای حذف به قرینه قاعده خاصی وجود دارد. در ادامه به تبیین نقشی حذف به قرینه در جملات فارسی پرداختهایم این بررسی نشان می دهد که اولاً امکان حذف به قرینه در جملات مرکب فارسی تصادفی نیست و تابع قواعد خاص سلسله مراتبی است و ثانیاً پاسخ چرایی آن را می توان در عواملی نقشی، مانند سادگی درک و ترتیب زمانی، جستجو کرد.
مهرداد نغزگوی کهن
چکیده
دستوری شدگی فرایندی است که طی آن اجزای زبانی خصوصیات دستوری بیشتری را کسب می کنند. این اجزا در مسیر دستوری شدگی مراحل خاصی را با ترتیب مشخصی پشت سر می گذارند. این مراحل را با نمودار مرحله ای دستوری شدگی باز می نمایند. مراحل در نظر گرفته شده برای دستوری شدگی جهانی نیست؛ با این حال، بسیاری از محققان قائل بر ترتیب مشخصی برای این مراحل هستند. ...
بیشتر
دستوری شدگی فرایندی است که طی آن اجزای زبانی خصوصیات دستوری بیشتری را کسب می کنند. این اجزا در مسیر دستوری شدگی مراحل خاصی را با ترتیب مشخصی پشت سر می گذارند. این مراحل را با نمودار مرحله ای دستوری شدگی باز می نمایند. مراحل در نظر گرفته شده برای دستوری شدگی جهانی نیست؛ با این حال، بسیاری از محققان قائل بر ترتیب مشخصی برای این مراحل هستند. رایج ترین ترتیب ذکر شده عبارت است از: جزء واژگانی آزاد> کلمه نقشی> واژه بست> وند اشتقاقی> وند تصریفی (مسیر دستوری شدگی با توجه به خط فارسی از راست به چپ است که با علامت > نشان داده شده است). اگر تغییری در جهت مخالف در زبان صورت گیرد، آنگاه در زمرۀ دستوری زدایی طبقه بندی می گردد. دستوری زدایی نسبت به دستوری شدگی از نظم کمتری برخوردار است، با این حال زبان شناسان انواعی را برای آن قائل شده اند. در مقالۀ حاضر، ضمن توصیف دستوری شدگی و دستوری زدایی به یکی از این انواع دستوری زدایی، یعنی تصریف زدایی در زبان فارسی می پردازیم. در تصریف زدایی وندهای تصریفی با از دست دادن بعضی خصوصیات دستوری خود تبدیل به وندهای اشتقاقی می شوند. وندهای ﺑ- و ﻧ- فارسی نمونۀ خوبی برای این نوع تغییر هستند. این دو پیشوند در بعضی از کاربردهای خود تبدیل به وندهای اشتقاقی شدهاند. در اینجا ما سیر تکوین و تغییر این دو پیشوند را در فارسی جدید (یعنی فارسی دوران اسلامی) با توجه به نمودار دستوری شدگی نشان خواهیم داد و سپس با توجه به شواهد، ثابت خواهیم کرد علی رغم اینکه ﺑ- و ﻧ- خصوصیات دستوری خود را در بعضی کاربردها از دست داده اند، ولی مسیر دستوری زدایی این دو جزء الزاماً خلاف همان مسیر طی شده هنگام تکوین آنها نیست
محمد راسخ مهند
چکیده
مفعول نمایی افتراقی ویژگی زبانهایی است که همه مفعولها را به یک شیوه نشان نمی دهند. بوسونگ (1985) این پدیده را در برخی از زبانهای ایرانی بررسی کرده است. آیسن (2003) نشانه «را» در فارسی را نشانه ای می داند که به معرفگی و جانداری مفعولها حساس است، و این زبان را نمئنه ای از زبانهای دارای مفعول نمایی افتراقی می داند. در این مقاله نشان داده ایم برخلاف ...
بیشتر
مفعول نمایی افتراقی ویژگی زبانهایی است که همه مفعولها را به یک شیوه نشان نمی دهند. بوسونگ (1985) این پدیده را در برخی از زبانهای ایرانی بررسی کرده است. آیسن (2003) نشانه «را» در فارسی را نشانه ای می داند که به معرفگی و جانداری مفعولها حساس است، و این زبان را نمئنه ای از زبانهای دارای مفعول نمایی افتراقی می داند. در این مقاله نشان داده ایم برخلاف دیدگاه آیسن (2003)، نمیتوان گفت «را» فقط طبقة خاصی از مفعولها در فارسی را همراهی می کند؛ زیرا اولاً میتواند در طیف معرفگی با همة مفعولها ظاهر شود و حضور آن تأثیری کلامی دارد، ثانیاً طیف جانداری نقشی در حضور «را» ندارد و ثانیاً این نشانه میتواند با مواردی از غیرمفعولها نیز ظاهر شود. پس با در نظر گرفتن این سه مورد، نمیتوان دیدگاه آیسن (2003) را در مورد نقش «را» اقتصادی فرض کرد.