زبان فارسی واژهها و عبارتهای مذهبی بسیاری را از عربی وام گرفته است. شماری از این واژهها و عبارتها نسبت به معنا یا بافت کاربردی اولیهشان دستخوش انواع گسترش معنا یا گسترش بافت کاربردی شدهاند. منظور از گسترش بافت کاربردی این است که معنای اولیة این واژهها و عبارتها تغییر نکرده، بلکه افزون بر به کار رفتن با معنی اولیۀ خود ...
بیشتر
زبان فارسی واژهها و عبارتهای مذهبی بسیاری را از عربی وام گرفته است. شماری از این واژهها و عبارتها نسبت به معنا یا بافت کاربردی اولیهشان دستخوش انواع گسترش معنا یا گسترش بافت کاربردی شدهاند. منظور از گسترش بافت کاربردی این است که معنای اولیة این واژهها و عبارتها تغییر نکرده، بلکه افزون بر به کار رفتن با معنی اولیۀ خود و در بافت اولیة خود کاربرد آنها به سایر حوزهها یا بافتها گسترش پیدا کرده است. پیکرة زبانی مورد بررسی شامل مجموعة واژهها و عبارتهای مذهبی بوده که چه با تغییر معنا یا گسترش بافت کاربردی و چه بدون هر گونه تغییری در گفتار به کار میروند. روش شناسایی و تشخیص نوع تغییر یا گسترش در واژهها و عبارتهای مذهبی مبتنی بر شم زبانی نگارنده بوده است. این پژوهش توصیفی- تحلیلی با ارائة نمونههای بسیاری چگونگی این تغییرها و گسترشها را در چارچوب نظریة «ربط» اسپربر و ویلسون(1986) مورد بحث قرار میدهد. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان میدهد که گویشوران زبان فارسی با توجه به دانشها، تجربهها و اطلاعات زمینهای فرهنگی مشترکشان پیرامون واژهها و عبارتهای مذهبی هم معنای اولیة واژهها و عبارتهای مذهبی را میدانند، هم به معانی و کاربرد گسترشیافتة آنها دسترسی دارند. مطابق با نظریه «ربط» هنگامی که شنونده واژه یا عبارتی مذهبی را دریافت میکند، با در نظر گرفتن بافت موقعیت، آن را با اطلاعات زمینهای خود میسنجد و تطبیق میدهد و سرانجام درک میکند که منظور گوینده معنی اولیة آن واژه و عبارت مذهبی، یا معنی گسترشیافتة آن است.