ابراهیم بدخشان؛ یادگار کریمی؛ رزیتا رنجبر
چکیده
در دستور زایشی اخیر دو دیدگاه عمده راجع به چگونگی نظام حالت دهی وجود دارد. دیدگاه چامسکیایی استاندارد این است که حالت توسط هسته ی دستوری به نزدیکترین گروه اسمی از طریق یک رابطه ی مطابقه اعطا می شود (بیکر 2010). در این رویکرد حالت به عنوان تجویز کننده ی گروههای اسمی، مفهومی کاملاً نحوی دارد و ارتباط مستقیمی بین حالتهای ساختاری و روابط ساختاری ...
بیشتر
در دستور زایشی اخیر دو دیدگاه عمده راجع به چگونگی نظام حالت دهی وجود دارد. دیدگاه چامسکیایی استاندارد این است که حالت توسط هسته ی دستوری به نزدیکترین گروه اسمی از طریق یک رابطه ی مطابقه اعطا می شود (بیکر 2010). در این رویکرد حالت به عنوان تجویز کننده ی گروههای اسمی، مفهومی کاملاً نحوی دارد و ارتباط مستقیمی بین حالتهای ساختاری و روابط ساختاری گروههای اسمی پذیرنده حالت ها وجود دارد. در دیدگاه دوم، حالت-دهی توسط قواعد پیکره ای و در بخش آوایی صورت میگیرد. در این رویکرد ارتباط مستقیمی بین حالت دهی و مطابقه برقرار نیست و سلسه مراتب ساختواژی، حالت گروههای اسمی را تعیین می کند. در این مقاله بر اساس داده هایی از زبان کردی (سنندجی و بانه ای) و با مقایسهی شباهتها و تفاوتهای این دو گونه-ی کردی از گویش کردی سورانی نشان خواهیم داد که در نظام حالتدهی گونههای مختلف از گویش سورانی از رویکردهای متفاوتی استفاده میشود.