نحو
مریم خمسه عشری؛ رضوان متولیان؛ والی رضایی
دوره 15، شماره 2 ، شهریور 1402، ، صفحه 29-53
چکیده
متمم مفعول به عنوان یکی از مقولات مهم و چالشبرانگیز دستوری از گذشته تاکنون مورد توجه زبانشناسان و دستورنویسان واقع شده است. پژوهش حاضر ساخت دارای مقولۀ متمم مفعول را بر اساس سه فرضیۀ اساسی تحت عنوان نظریۀ خردهجمله، نظریۀ محمولسازی و نظریۀ محمول مرکب مورد بررسی قرار میدهد. اغلب زبانشناسان و دستورنویسانی که تاکنون ساخت ...
بیشتر
متمم مفعول به عنوان یکی از مقولات مهم و چالشبرانگیز دستوری از گذشته تاکنون مورد توجه زبانشناسان و دستورنویسان واقع شده است. پژوهش حاضر ساخت دارای مقولۀ متمم مفعول را بر اساس سه فرضیۀ اساسی تحت عنوان نظریۀ خردهجمله، نظریۀ محمولسازی و نظریۀ محمول مرکب مورد بررسی قرار میدهد. اغلب زبانشناسان و دستورنویسانی که تاکنون ساخت متمم مفعول را در زبان فارسی بررسی کردهاند، دیدگاهی مشابه نظریۀ محمولسازی ارائه نمودهاند. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که تحلیل ساخت حاوی متمم مفعول بر اساس نظریۀ محمولسازی با اصول نظریۀ حاکمیت و مرجع گزینی و برنامۀ کمینهگرا همچون معیار نقش معنایی، اصل فرافکن و فرضیۀ اعطای نقش تتای یکسان (یوتا) مغایرت دارد. همچنین تحلیل ساخت مذبور بر اساس نظریۀ محمول مرکب از یک سو، با افزایش تعداد افعال مرکب در زبان فارسی زایایی و اصل اقتصاد زبانی را نادیده می گیرد و از سوی دیگر رابطۀ گزارهای بین متمم مفعول و گروه اسمی پیش از آن را از دست میدهد. در ادامه به پیروی از رویکرد خرده-جمله و با استناد به استدلالهایی نظیر تناوب موضوعی، محدودیت گزینشی، ابهام در جملات مرکب استفهامی، حضور در بافتهای نحوی مختلف، اصطلاح پاره، رابطۀ تطابق، هم تعبیری، آزمون پاره جمله، قلب نحوی، خلأ نحوی، آزمون جایگزینی با ضمیر و توزیع انواع گروه اسمی به عنوان فاعل ساخت خرده جمله نشان داده میشود که ساخت دارای متمم مفعول را باید به همراه گروه اسمی پیش از آن به عنوان سازهای مستقل تحت عنوان ساخت خرده جمله در نظر گرفت.
رضوان متولیان نایینی؛ علیرضا پرهام
دوره 8، شماره 14 ، آذر 1395، ، صفحه 77-109
چکیده
گستردگی انواع ساختهای غیرشخصی و رویکردهای متفاوتی که در بررسی آنها اتخاذ گردیده است، موجب پدید آمدن آراء متفاوت و گاه متناقض، دربارهی دسته بندی این ساختها و نقش دستوری و معنایی اجزای سازندهی آنها شده است. این نکته لزوم مطالعه ی این ساختها را با رویکردی تازه که مبنای مشترکی را برای مطالعه ی انواع متنوع ساختهای غیرشخصی ...
بیشتر
گستردگی انواع ساختهای غیرشخصی و رویکردهای متفاوتی که در بررسی آنها اتخاذ گردیده است، موجب پدید آمدن آراء متفاوت و گاه متناقض، دربارهی دسته بندی این ساختها و نقش دستوری و معنایی اجزای سازندهی آنها شده است. این نکته لزوم مطالعه ی این ساختها را با رویکردی تازه که مبنای مشترکی را برای مطالعه ی انواع متنوع ساختهای غیرشخصی برگزیند، آشکار میسازد. در پژوهش پیش رو، دو رویکرد رایج نقشگرا و ساختگرا که همواره در بررسی این ساختها به چشم میخورند با هم تلفیق شدهاند و سازوکاری جدید را برای بررسی این ساختها بوجود آورده اند. این پژوهش ساختهای غیرشخصی را بیشتر از دیدگاه فاعل سرنمون و ویژگیهای آن تحلیل میکند؛ بدین ترتیب که به پیروی از مالچوکو و اگاوا (2011)، از بین ویژگیهای نقشیای که کینان(1976) آنها را ویژگی نقشی فاعل سرنمونی میداند چهار ویژگی (ارجاعی، معین، مبتدا و کنشگر بودن) را بر می گزیند و سپس در پی این ادعا که کاهش این ویژگیهای نقشی، در شکل صوری جملات انعکاس یافته، جمله ها را به سوی غیرشخصی شدن هدایت میکند؛ به تحلیل بین زبانی از ساخت غیرشخصی در زبان فارسی می پردازد و دسته بندی نوینی از این نوع ساخت در زبان فارسی ارائه میدهد.