نحو
زینب محمدابراهیمی جهرمی؛ آهو الوند
دوره 14، شماره 2 ، تیر 1401، ، صفحه 181-201
چکیده
فعل مرکب یکی از پربسامدترین انواع فعل در زبان فارسی است و تاکنون موضوع پژوهشهای متعددی بوده است. این فعل درواقع محمول مرکبی است متشکل از یک جزء فعلی (همکرد) و یک (یا چند) جزء غیرفعلی که با هم، معنایی را افاده میکنند. در این مقاله الگویی برای ساختار فعل مرکب در زبان فارسی بر پایۀ نظریۀ صرف توزیعی ارائه دادیم. در ساختار افعال مرکب بهازای ...
بیشتر
فعل مرکب یکی از پربسامدترین انواع فعل در زبان فارسی است و تاکنون موضوع پژوهشهای متعددی بوده است. این فعل درواقع محمول مرکبی است متشکل از یک جزء فعلی (همکرد) و یک (یا چند) جزء غیرفعلی که با هم، معنایی را افاده میکنند. در این مقاله الگویی برای ساختار فعل مرکب در زبان فارسی بر پایۀ نظریۀ صرف توزیعی ارائه دادیم. در ساختار افعال مرکب بهازای هر یک از اجزا یک ریشۀ انتزاعی دخیل است. این ریشهها فاقد مقولۀ دستوری و جوهرۀ آوایی و صرفاً زنجیرهای از مشخصههای صوریاند. پس از ادغام و حرکت به فراخور ساخت نحوی موردنظر، یعنی پس از پایان اشتقاق نحوی، مطابق مبانی صرف توزیعی دستخوش فرایندهای پسانحوی میشوند. درنهایت گرههای نحوی، برای درج مؤخر واحدهای واژگاهی آماده میشوند. نشان دادیم که ریشۀ مربوط به جزء غیرفعلی در جایگاه هستۀ گروه محمول وارد اشتقاق میشود و بار اصلی حمل جمله را به عهده دارد، این گروه خود در جایگاه خواهر گروه فعلی کوچک است که هستهاش با ریشۀ مربوط به جزء فعلی اشغال شده است.
زینب محمدابراهیمی جهرمی؛ زهرا کریمی باوریانی؛ عالیه کرد زعفرانلو؛ یدالله منصوری
دوره 13، شماره 1 ، شهریور 1400، ، صفحه 27-54
چکیده
این ﭘﮋوهش به بررسی عوامل نقشمند در جهت فرایند همگونی در زبانهای ایرانی جنوب غربی بر مبنای دیدگاه سیبویه پرداخته است. بدین منظور، پنج فرایند همگونی در این زبانها مورد بررسی قرار گرفتهاند. به باور دبیرمقدم (1393) زبانهای ایرانی غربی جنوبی عبارتند از فرسی، لارستانی، لارکی، دلواری، بختیاری، دوانی و لری. واحد بررسیها تکواﮊ و ...
بیشتر
این ﭘﮋوهش به بررسی عوامل نقشمند در جهت فرایند همگونی در زبانهای ایرانی جنوب غربی بر مبنای دیدگاه سیبویه پرداخته است. بدین منظور، پنج فرایند همگونی در این زبانها مورد بررسی قرار گرفتهاند. به باور دبیرمقدم (1393) زبانهای ایرانی غربی جنوبی عبارتند از فرسی، لارستانی، لارکی، دلواری، بختیاری، دوانی و لری. واحد بررسیها تکواﮊ و واﮊه، و جایگاههای مورد بررسی، مرز هجا و پایانه میباشند. به منظور گردآوری دادهها، هم از منابع کتابخانهای و هم میدانی بهره گرفته شده است. از جمله دستاوردهای این ﭘﮊوهش این است که مشخصههای ذاتی که مربوط به جایگاه و روش تولید هستند مانند ]+تیز[، ]+خیشومی[، جزو مشخصههای غالب در جهت همگونی است و واجهای دارنده چنین مشخصههایی قدرت لازم در غلبه و همگون کردن سایر واجها را دارند. همچنین، قدرت نسبی جایگاهی آغازه نسبت به پایانه، یکی دیگر از عواملی است که جهت همگونی را در این زبانها، مشخص میکنند و هنگامی که این دو عامل در فرایند با یکدیگر رقابت میکنند، خنثیشدگی روی داده و باعث بازداری از بروز همگونی میگردد. همگونی پیشرو در این زبانها رایجتر از پسرو میباشد.